برادر ایمنم با تو در ایندشت
چو نالان بلبلی برطرف گلگشت
خوشم با تو کنون اما دریغا
که باید رفتن و واهشتن ایندشت
برادر چون کشم تنگت در آغوش
که خود زخم است از پا تا بناگوش
همه پیکان و تیر آید بخوابم
چو شب گیرم خیالت را در آغوش
برادر گلشن از تو گلخن از من
ره شام و جفای دشمن از من
بگلگشت جنان بالیدن از تو
بکنج بیکسی نالیدن از من
برادر غم یکی بودی چه بودی
اگر درد اندکی بودی چه بودی
غریبی و یتیمی و اسیری
از این سه گر یکی بودی چه بودی
برادر خواهری کش باب دلسوز
بدامن پرویدستی شب و روز
چنان دور از تو پاکوب بلا شد
که خون گرید بحالش دشمن امروز
برادر از جهان دل در تو بستم
ز دنیا رشتۀ الفت گسستم
گلی ناچیده زین باغ ایدریغا
ز دامان تو ببریدند دستم
برادر درد ها در سینه دارم
که بر خود سوزم و گفتن نیارم
برادر رفتی و آخر ندیدی
که چون شد کشته باب غمگسارم
برادر طاقتم بالله سر آمد
بنای صیرم از پای اندر آمد
سری بردار و یکدم در برم گیر
که قاتل در کف اینکه خنجر آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر، احساسی عمیق از درد و اندوه را در رابطه با جدایی از برادر بیان میکند. سخنگو در دلتنگی و غم از دوری برادرش صحبت میکند و به زخمها و جراحتهای ناشی از این جدایی اشاره میکند. او به یاد روزهای خوب با برادر و آسیبهای ناشی از فراق میافتد و از غمهای غریبی چون یتیمی و اسیری شکایت دارد. همچنین، سخنگو از ناتوانی در بیان دردهایش و از دست دادن برادرش که به وی وابسته بوده، ابراز ناامیدی میکند و از خداوند میخواهد که برادرش را در آغوش گیرد. این اثر، غم و درد جدایی و فقدان را با بیان تصاویر زیبا و تاریک به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: برادر عزیزم، در این دشت با تو هستم مانند بلبل ناراحتی که در میان گلها مینوید.
هوش مصنوعی: من اکنون از بودن با تو خوشحالم، اما افسوس که باید برویم و از این سرزمین دور شویم.
هوش مصنوعی: برادر، وقتی که تو را در آغوش میکشم، چنان نزدیک میشوم که احساسی از درد و زخم را از پا تا سرم حس میکنم.
هوش مصنوعی: وقتی شب میشود و به خواب میروم، تمام نگرانیها و مشکلات به سراغم میآیند، اما من خیال تو را در آغوش میگیرم و آرامش پیدا میکنم.
هوش مصنوعی: برادر گلشن، درستی و زیبایی تو را میگویم؛ اما درد و رنجی که من میکشم، ناشی از کینه و دشمنیهاست. در واقع، من در مسیر شب و تاریکی هستم در حالی که تو در روشنایی و زیبایی قرار داری.
هوش مصنوعی: به بهشت بپرداز و شکوفا شو، اما من در گوشه تنهاییام فقط از بیکسی شکایت میکنم.
هوش مصنوعی: اگر برادر همراه غم را داشته باشی، چه احساس کن، و اگر تنها کمی از درد را تجربه کنی، چه فایدهای خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: اگر یکی از این سه حالت غریب بودن، یتیم بودن یا اسیر بودن برای کسی وجود داشته باشد، او چه سرنوشتی خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: بعضی برادران و خواهران هستند که در سختیها و لحظات دشوار زندگی، به کمک یکدیگر میآیند و همیشه در کنار هم هستند.
هوش مصنوعی: چنان دوری از تو موجب شده که دشمن امروز از غم او به حالش اشک بریزد.
هوش مصنوعی: برادر، من از دنیای اینجا دل بریدم و ارتباطم را با آن قطع کردم.
هوش مصنوعی: گل نچیدم از این باغ، افسوس که دستم از دامان تو دور افتاد.
هوش مصنوعی: من در دل خود دردهایی دارم که به جای بیان کردنشان، تنها در درون خودم آنها را میسوزانم.
هوش مصنوعی: برادر، تو رفتی و هیچگاه نداشتی که ببینی چه طور من به دنبال غم و اندوهی که بر سرم آمده، کشته شدم.
هوش مصنوعی: ای برادر، طاقت من به آخر رسید و بنیاد وجودم از پاهایم فرو ریخت.
هوش مصنوعی: سری به سمت من بیاور و یک لحظه در آغوشم بگیر، زیرا که قاتل در دست من است و خنجر در حال آمدن است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.