فرشته و پری و دیو را بدانستم
که هست و نیز بباید بهست بر، تکرار
زما و کیف بگوی و برسم برهان گوی
گر آمدست برون این سخنت از استار.
همی گوید این مرد که مقرم که فرشته و پری و دیو هست، ولیکن هم این اقرار بی برهان بس نباشد. بگوی که چیست هر یکی از این؟ و چکونه است؟ چنانک گفت «زما و کیف بگوی، و برسم برهان گوی.» و ماهیت چیز چه چیزی او باشد، و ان تفحص باشد از جنس چیز. و کیفیت او چگونگی باشد، و آن شکل و رنگ او باشد، اگر جسم باشد، و صفات فعل باشد اگر نه جسم باشد، چنانک کسی گوی درخت بمثل، و کسی بپرسد «که درخت چه باشد؟» این ازو باز جستن باشد از جنس درخت. و جوابش آن باشد اگر اینجا چیزی از گیا رسته باشد (که) گویندش: ازین جنس باشد درخت. واگر اینجا چیزی نباشد، گویندش: درخت جسمی باشد افزاینده و مر خاک و آب را بصورتی دیگر کننده. و آنکه گوید «درخت چگونه باشد؟» گویندش: یک سرش بزمین فرو باشد، و یک سرش بهوا بر باشدبشاخها و برگها بسیار. این معنی «ماو کیف» است، کهاندرین بیتها از آن پرسیده است.
و جواب عقلی فلسفی هر کسی را کز فرشته پرسد که «چیست؟» آنست که گفتند که این اجرام کواکب آسمان فرشتگاناند و زندگان و سخن گویانند، و بفرمان خدایاندر عالم کارکناناند. و ثابت بن قره الحرانی که مر کتب فلسفه را ترجمه او کردست از زبان و خط یونانی بزبان و خط تازی برآنک افلاک و کواکب احیا و نطقااند برهان کردست و گفتست که «مردم را حیات و سخن بر انست که جسد او شریفتر جسدیست واندر شریفترجسدی کآن جسد مردم است شریفتر نفسی فرود آمدست، و آن نفس زنده و سخن گویست.» و این مقدمه صادقانه است. آنگاه گفته است و«افلاک و انجم را اجساد ایشان بغایت شرف و لطافتست، و بنهایت پاکیزگی است.» و این مقدمهئی دیگر است صادقه. نتیجه این دو مقدمه آن آید که مر افلاک و انجم را نفسی باشد بغایت شرف و چو نفسی که بغایت شرفست نفس ناطقه است، مر این افلاک و انجم را نفس ناطقه است، و ایشان زندگان و سخنگویانند. این برهانیست که این فیلسوف کرده است بر آنک فرشتگان افلاک و کواکباند و سخنگویاند.
و فلاسفه مر پری را نشناسند، اما دیو را مقرندو گویند: نفسهاء جاهلان بد کردار کز جسد جدا شوند اندرین عالم بمانند، بدانچ بر حسرت شهوتها حسی بیرون شوندازجسد، و آن آرزوها مر اورا بر کشند، و نتوانند که از طبایع بر گذرند. (اندر) جسمی زشت شود آن نفس، واندر عالم همی گردد، و مردمان را بفریبد، و بد کر داری آموزد، واندر بیابانها مردمان را راه گم کند تا هلاک شوند، چنانک محمد زکریا رازی گفته است «اندر کتاب (علم) الهی» خویش، که «نفسهاء بد کرداران که دیو شوند، خویشتن بصورتی مر کسانی را بنمایند، و مر ایشان را بفرمایند که رو! مردمانرا بگوی که سوی من فرشته ئی آمد و گفت که خدای ترا پیغامبری داد، و من آن فرشتهام! تا بدین سبب در میان مردمان اختلاف افتد، و خلق کشته شود بسیاری، بتدبیر آن نفس دیو گشته.» و ما بر رد قول این مهوس بیباک سخن گفتهایماندر کتاب «بستان العقول.» اکنون بجواب این هوس مشغول نشویم برینجا که از مقصود باز مانیم. اینست قول فلاسفهاندر فرشته و دیو.
و اما جواب اهل تایید هر سوال را آنست که ما بدستوری خازن علم کتاب خدای و شریعت رسول علیهالسلام و علی وارث مقامه گوییم: فرشته روح مجرد است، آنکه ایجاد او از باری سبحانه بابداع بوده است: از عقل و نفس و جد و فتح و خیال، که نامه آن اندر ظاهر کتاب و شریعت بقلم و لوح و اسرافیل و میکاییل و جبرئیل است. و موجودات ابداعی را دو اصل است: از عقل و نفس. وز آن سه فرعست: جد و فتح و خیال. و دو اصل امر موجودات جسمانی خلقی راست: از آبا و امهات، اعنی انجم و افلاک، و طبایع. و مولود ازین سه است: از معادن و نبات و حیوان که آخر آن مردمست. و دو اصل مر دین رااندر عالم صغیر است: از رسول و وصی. و سه فرع ایشان امام و حجت وداعیست. و فروع هر مولودی ازین موالید بسیارست.
پس فرشتگان ابداعی مجرداند که وجود ایشان بفعل ایشانست. و فعل ایشان اندر افلاک و کواکب پدیدست، که نور و قوت افلاک و کواکب که ایشان فرشتگان دیدنی و ناشنودنیاند از آن فرشتگان ابداعیست. و غرض الهی از تقدیر این فرشتگان خلقی دیدنی تحصیل فرشتگان بقوت است از مردم. و مرین فرشتگان را بقوت را رسول و وصی او بفعل آرند، بمیانجی کتاب و شریعت. و چنانک ستارگان که فرشتگان دیدنیاند میانجیاناند میان آن فرشتگان ابداعی که بفعل فرشتگان (اند) ومیان مردمان که بقوت فرشتگاناند از بهر پدیدآوردن ایشان، انبیاو اوصیا و امامان نیز میانجیانند میان فرشتگان بقوت که مردماناند و میان فرشتگان بفعل کآن اولی و ابداعیاند، تا مر اینها را بمیانجی کتاب و شریعت بفعل فرشته کنند.و هرکه مر فرشته بقوت را بفعل تواندآوردن، او بمنزلت فرشتگی رسیده باشد، و او خلیفت خدا باشداندر زمین، چنانک همی گوید: قوله «ولونشا لجعلنا منکم ملئکه فی الارض یخلفون».و بدین سبب بود که خدای مارا بفرمود پس از ایمان بدو سبحانه گرویدن بفرشتگان او بکتابهاء او و بپیغامبران او، چنانک گفت: قوله «والمومنون کل آمن بالله و ملئکه و کتبه و رسله.»
و خدای تعالی از آفریدگان خویش دو گروه را یاد کرد که از بهر پرستش خویش آفریدم. یکی جن را گفت که آن را بپارسی «پری» گویند، و دیگر انس را یعنی مردم را چنانک گفت: قوله«و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون.» و نگفت «دیو را آفریدیم» بل گفت «دیوان پریان بودند، بی فرمان شدند، و دیو گشتند بمعصیت خدای خویش» بدین آیت: قوله«و اذ قلنا للملئکه اسجدوا لآدم، فسجدوا الاابلیس کان من الجن ففسق عن امر ربه». و علت وجود دیو بحکم این آیت وجود مردمست، از بهر آنک همی گوید: ابلیس پیش از آنک مر اورا طاعت آدم فرمود، از پریان بود. پس آفریده بدو قسم بود: یکی مردم و دیگر پری. و پری بدو قسم شد: یکی فرشته و دیگر دیو،. اعنی آنچ از پری بطاعت بماند فرشته شد، و انچ بی طاعت شد دیو گشت. و فرقی نکرداندر کتاب میان فرشته و پری، جز بدانک گفت: چو پری بی طاعت شد دیو گشت؛ و اگر نه فرشته و پری را بیک منزلت نهاده است، بدین آیت: قوله«واذ قلنا للملئکه اسجدوا لآدم، فسجدوا الا ابلیس کان من الجن.»همی گوید «چو فرشتگان را گفتیم مر آدم را سجده کنید، سجده کردهاند مگر ابلیس کو از پریان بود» یعنی از فرشتگان بود. پس بدبن آیت ظاهر است که پری بود، و آنچ عاصی نگشت، فرشته شد چنانک آنچ عاصی شد دیو گشت. پس پدید آمد که علت فرشته شدن پری طاعتست، و علت دیو گشتن پری معصیتست. و طاعت و معصیت جز بمیانجی رسول نباشد مر خدای را، همچنین که بحدیث آدم همی گوید: چو ابلیس مر او را طاعت نداشت، سپس از انک فرشته بود، دیو گشت.
پس واجب آید که رسول هم سوی پری رسول بود و هم سوی مردم، چنانکاندر کتاب حق همی گوید: قوله«قل اوحی الی انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرآنا عجبا یهدی الی الرشد.» و دیگر جای گفت مر رسول خویش را که «چو گروهی را از پریان سوی تو فرستادیم تا قرآن را بشنوند، گفتند: گوش دارید! و چو بشنودند، سوی قوم خویش شدند و گفتند: ای قوم ما! اجابت کنید داعی خدای را» چنانک گفت: قوله«واذ صرفنا الیک نفرامن الجن یستمعون القرآن فلما حضروا قالو انصتوا. فلما قضی و لوا الی قومهم منذرین.» و دیگر جای گفت «بگوی که ای مردمان! من پیغامبر خدایم سوی شما» هر دو.یعنی مردم و پری، و لفظ «جمیعا» همی گرد آورد مر پری را با مردم، و همی دلیل شود این لفظ بر آنک پری از مردمست، چو همی گوید: «ای مردمان! من پیغامبر خدایم سوی شما هر دو» یعنی مردم و پری قوله: «قل یا ایهالناس انی رسولالله الیکم جمیعا» و نیزاندر سوره الرحمن بر سبیل عتاب سی و یک جای همی گوید «ای مردمان! و پریان بکدام نعمتهاء خدای تان همی مر پیغامبر را دروغ زن کنید؟» قوله «فبای آلاء ربکما تکذبان»پس بدین آیتها درست شد که رسول هم سوی مردم و هم سوی پریان رسول بود.
و واجب است دانستن که مردم بدو فرقتانداندر عالم دین: یک فرقت پریان، ودیگر آدمی. و پریان «دو فرقتًاند، که هر که از ایشان بر طاعت بماند، فرشته بیرون شود ازین عالم؛ و هر که از طاعت باز گردد، دیو بیرون شود ازین عالم. و معروفست میان عامه که پری نیکو روی است، و دیو زشت روی است. و چو زشتی دیو بمعصیت است، واجبست که نیکوئی پری بطاعت است. و این نیکوئی و زشتی باعتقاد است، که آن صورت نفسانی است نه جسمانی. و پریان از مردمان پنهاناند سوی عامه، و نام پری بتازی «جن» است، و جن پوشیده باشد. پس پدید آمد کز امت رسول گروهی پنهاناند، و گروهی آشکارااند، و آنها که پنهاناند فرشتگاناند بحد وقوت:هر که ازین عالم بر طاعت بیرون شود، فرشته شود بحد فعل؛ و هر که از طاعت باز گردد، دیو شودبحد قوت ؛ اگر آن دیو ازین عالم بیرون شود، دیو باشد بحد فعل.و آنها که آشکارااند، پریاناندبحد قوت، و تا پری نشوند بحد فعل، بحد قوت فرشته نباشند، و هر که بحد قوت فرشته نشود، بفعل فرشته نشود. پس هر که ازین گروه که آشکارااند پری شود، پنهان شود ازآن دیگران، تا چو پری شود، فرشته شود. و این که گفتیم مثل است بر اهل ظاهر و باطن، که هر که از ظاهر بباطن آید، چنان باشد که مردم پری شود و نیکو صورت شود..وزین هر دو امت دیواناند بنزدیک پیغمبر علیهالسلام اعنی آنها که از حد پنهانی باز گردند، دیوان جن چنیناند، (و آنها) که از آشکارگی باز گردند، تااندر حد پنهانگی بیایند، شیاطین انسی (چنین)اند، چنانک خدای تعالی گفت: قوله «و کذللک جعلنا لکل نبی عدوا شیاطین الانس و الجن» و گوییم که نفس ناطقهاندر هر مردمی فرشته بقوت است، و فرشته بقوت پریست چنانک گفتیم: و نفس شهوانی و نفس غضبیاندر هر کسی دو دیو بقوت است. هرکسی که ناطقه او مر غضبی را و شهوانی را بطاعت خویش آرد، آنکس فرشته شود. و هر کس که شهوانی و غضبی او مر ناطقه او را بطاعت خویش آرد، آنکس بفعل دیو شود. و رسول مصطفی علیهالسلام گفت که مردم را دو دیو است که همی فریبندش، بدین خبر«لکل انسان شیطانان یغویانه.»اندرین خبر پسداست که مردم نفس ناطقه است که او یکیست، و دیو او دو است: یکی نفس شهوانی و دیگر غضبی. پس مر او اورا گفتندکه «ای رسول! مر ترا این دو دیو هست؟.»اوگفت: «مرا دو دیو بود، ولیکن خدای مرا بر ایشان نصرت داد، تا مسلمان کردمشان.» و لفظ خبر آنست که گفت: خبر«کانا لی شیطانان، و لکن نصرنی الله علیهمافاسلما» و پس ظاهر کردیم کهاندر مردم فرشته است و دیو هست، و او خود پریست. ودیو آفریده خدا نیست، بلک وجود دیو بمعصیت اوست. و پریان فرشتگانندبحد قوت، و بحد فعل همی آیند چون بر طاعت همی روند، و دیوان نیز بفعل همی آیند چو بر معصیت همی روند. و مردمان فرشتگان و دیوانند بحدقوت، و آن عالم پر فرشته و دیو بحد فعلست. و این بیانی مفصل و مشروحست.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، به بررسی ماهیت فرشتگان، پریان و دیوان پرداخته شده است. نویسنده ابتدا توضیح میدهد که فرشتگان روحهای مجردی هستند که از سوی خداوند با عقل و نفس ایجاد شدهاند و در کارهای خداوند از جمله حفظ و هدایت انسانها نقش دارند. سپس دیوان به عنوان نفسهای بدکار و جاهل معرفی شدهاند که پس از زندانی شدن در جسم، به وجود میآیند و جاذبههای نفسانی آنها را به انحراف از راه راست میکشاند.
نویسنده در ادامه، بر اساس آیات قرآن تأکید میکند که فرشتگان و دیوان هر دو از یک نوع هستند، اما طاعت یا معصیت آنها سبب تمایز آنها از یکدیگر میشود. همچنین، توضیح داده میشود که پیامبران به سوی هر دو گروه یعنی انسانها و پریان فرستاده شدهاند و هر دو دسته باید از آیات الهی تبعیت کنند.
در نهایت، متن اشاره میکند که انسانها با داشتن نفس ناطقه میتوانند به مقام فرشتگی برسند، در صورتی که نفسهای شهوانی و غضبی آنها تحت کنترل درآید. بنابراین، فرشتگان و دیوان در واقع جنبههای مختلف نفس انسان هستند که بسته به رفتار و اعمال آنها، شخصیتهای فرشتهگون یا دیوانهگون به خود میگیرند.
هوش مصنوعی: من فرشته و پری و دیو را شناختم و فهمیدم که وجود دارند و این وجود باید ادامه پیدا کند.
هوش مصنوعی: بیا و بگو که چطور میتوانم به تو برسد، و اگر این گفتار تو از دل برون آمده باشد، برهانش را نیز بگو.
هوش مصنوعی: این مرد میگوید که فرشته و پری و دیو وجود دارند، اما این ادعا به خودی خود بدون دلیل کافی نیست. باید توضیح دهیم که هر یک از اینها چیست و چه ویژگیهایی دارند. به عبارتی، باید ماهیت و جنس این موجودات را مورد بررسی قرار دهیم. کیفیت آنها نیز باید مشخص شود، مانند شکل و رنگ اگر جسم باشند، یا وصفات دیگری که در مورد آنها صدق میکند اگر جسم نباشند. مثلاً اگر کسی از درخت بپرسد که درخت چیست، این فرد در واقع درباره جنس درخت پرسش میکند. پاسخ به این سؤال این است که اگر چیزی از گیاهان وجود داشته باشد، میگویند آن درختی از این جنس است. و اگر چیزی وجود نداشته باشد، میگویند درخت یک جسم زنده است که خاک و آب را به شکلهای دیگری تبدیل میکند. همچنین اگر کسی بپرسد که درخت چگونه است، پاسخ این خواهد بود که یک طرفش به زمین متصل است و طرف دیگرش به سمت هوا رو دارد با شاخهها و برگهای فراوان. این توضیح به مفهوم "ما و کیف" اشاره دارد که در این اشعار مورد سؤال قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: جواب عقلانی و فلسفی به سوال این است که «چیست؟» این است که اجسام آسمانی را فرشتگان میدانند که زنده و سخنگو هستند و به فرمان خدا در جهان فعالیت میکنند. ثابت بن قره حرانی که آثار فلسفه را از زبان یونانی به عربی ترجمه کرده، نشان داده است که آسمانها و ستارهها زنده و قادر به سخن هستند و انسانها نیز حیات و سخنشان به این دلیل است که وجودشان به نحوی برتر از اجساد دیگر است. این وجود برتر، به معنی نفس زنده و سخنگویی است که در انسانها وجود دارد. او همچنین اشاره کرده که آسمانها و ستارهها نیز اجسامی با لطافت و پاکیزگی بسیار هستند. حاصل این دو استدلال این است که آسمانها و ستارهها نیز نفسی با عظمت دارند و به همین دلیل، آنها نیز زنده و سخنگو محسوب میشوند. این دلیلی است که فیلسوف مذکور برای اثبات اینکه فرشتگان همان آسمانها و ستارهها هستند، ارائه داده است.
هوش مصنوعی: فلاسفه به درستی نمیتوانند طبیعت پریها را بشناسند، اما درباره دیوها نظر دارند و میگویند: نفسهای بدکردار جاهل، زمانی که از جسم خود جدا میشوند، در این دنیا باقی میمانند و به خاطر حسرتهای شهوت، از جسم خود خارج میشوند. این آرزوها آنها را به سمت خود میکشد و نمیتوانند از طبیعتهای خود بگذرند. در نتیجه، نفس در جسمی زشت میشود و در این دنیا حرکت میکند، انسانها را فریب میدهد و به آنها بدی آموختن را ادامه میدهد. این نفسها به گونهای عمل میکنند که انسانها در بیابانها مسیر را گم کنند و به هلاکت برسند. چنانکه محمد زکریا رازی در کتاب خود نوشته است که نفسهای بدکردار، چون دیو میشوند و خود را به شکل فرشتگان نمایان میکنند، به مردم میگویند که فرشتهای به آنها پیام خداوند را آورده است و خود را آن فرشته معرفی میکنند. این کار باعث اختلاف میان مردم میشود و بسیاری از آنها کشته میشوند. ما در کتاب «بستان العقول» به رد این سخنان پرداختهایم و در اینجا به پاسخگویی به این افکار نمیپردازیم که از هدف اصلی دور نشویم. این نظریه فلاسفه درباره فرشته و دیو است.
هوش مصنوعی: پاسخ اهل علم به هر سوال این است که بر اساس دستورات کتاب خدا و شریعت رسول خدا (ص) و وارث مقام ایشان بیان میشود: فرشته روحی مجرده است که ایجادش از جانب خداوند بوده است. این ایجاد از عقل، نفس، جد (گرمابه)، فتح (راهیابی) و خیال است که نام آن در ظاهر کتاب و شریعت به قلم و لوح و توسط فرشتگان اسرافیل، میکاییل و جبرئیل ذکر شده است. موجودات خلقشده دو اصل دارند: عقل و نفس. از این دو، سه فرع بهوجود میآید: جد، فتح و خیال. موجودات جسمانی نیز از دو اصل تشکیل میشوند: آبا و امهات، به معنای ستارهها و سیارات و طبیعتها. و از این سه، موجوداتی مثل معادن، گیاهان و حیوانات بهوجود میآیند که آخرین آن انسان است. در جهان کوچک، اصول دین به دو دسته تقسیم میشود: رسول و وصی، و سه فرع آنها امام، حجت و داعی است. همچنین هر گروهی که از این مولودها بهوجود میآید، فرزندان زیادی دارد.
هوش مصنوعی: فرشتگان موجوداتی مجرد و بیبدیل هستند و وجودشان به خاطر کارهایی است که انجام میدهند. این اعمال آنها در آسمانها و ستارهها ظاهر میشود و نور و قدرت موجود در آسمانها و ستارهها به وسیله این فرشتگان پدید میآید. هدف الهی از خلق این فرشتگان، ایجاد ارتباط میان این فرشتگان و انسانها با قدرتی است که از جانب آنها به مردم میرسد. این فرشتگان با کمک کتاب و شریعت، مأموران و نمایندگان خداوند برای انسانها هستند. به همین ترتیب، ستارگان که فرشتگان قابل مشاهده هستند، واسطهای بین این فرشتگان مستقل و اعمال انسانی میباشند. پیامبران و جانشینان آنها نیز واسطههایی هستند بین انسانها و فرشتگان قدرتمند. هدف این ارتباط این است که اعمال انسانها از طریق کتاب و شریعت به فرشتگان منتقل شود. هر کسی که بتواند جزئی از فرشتگان را به عمل درآورد، به مقام فرشتگی رسیده و خلیفه خداوند در زمین خواهد بود. به این دلیل، خداوند به ما دستور داده است که پس از ایمان به او، به فرشتگانش، کتابش و پیامبرانش ایمان بیاوریم.
هوش مصنوعی: خداوند در آفرینش خود به دو گروه اشاره کرده است که برای عبادت خود خلق کرده: یکی جِن که به زبان فارسی «پری» نامیده میشود و دیگری انسان یا مردم. در قرآن آمده که جِن و انسان را برای عبادت آفریدهایم، و به جای گفتن اینکه دیو را آفریدیم، بیان شده که دیو به خاطر نافرمانی از خداوند به وجود آمده است. ابلیس، که از جِن بود، هنگامی که فرمان سجده به آدم صادر شد، از طاعت سرپیچی کرد و بنابراین به مقام دیوانه در آمد. وجود دیو به دلیل وجود انسان است، زیرا ابلیس قبل از اینکه به او فرمان داده شود که برای آدم سجده کند، از پریان بوده است. بنابراین آفرینش به دو دسته تقسیم میشود: یکی انسان و دیگری پری، که پری نیز به دو نوع تقسیم میشود: فرشته و دیو. آنچه که از پری در اطاعت باقی میماند، فرشته میشود و آنچه که در نافرمانی میماند، دیو میگردد. در واقع فرق میان فرشته و پری تنها در طاعت و معصیت آنهاست. کسی که در طاعت بماند، فرشته است و کسی که به معصیت بپردازد، دیو میشود. طاعت و معصیت از طریق پیامبر به خداوند منتقل میشود و در مورد ابلیس هم اینگونه است که وقتی از خداوند اطاعت نکرد، به دیو تبدیل شد.
هوش مصنوعی: پس ضروری است که پیامبر هم به سمت پریان و هم به سمت مردم باشد، چنانکه در کتاب الهی آمده: «بگو به من وحی شده که گروهی از جن گوش به قرآن دادند و گفتند: ما قرآنی شگفتانگیز شنیدیم که به راه راست هدایت میکند.» و در جای دیگری گفته شده که پیامبرش را که «چو گروهی از جن را به سوی تو فرستادیم تا قرآن را بشنوند، گفتند: سکوت کنید! و وقتی سخن به پایان رسید، به سوی قوم خود برگشتند و گفتند: ای قوم ما! دعوت کننده خدا را پاسخ دهید.» همچنین در آیهای دیگر آمده «بگو ای مردم! من فرستاده خدا به سوی شما هستم» که هم شامل مردم و هم پرندگان میشود. واژه «جمیعا» به جمعآوری پریان و مردم اشاره دارد و این عبارت نشان میدهد که پریان از سوی مردم محسوب میشوند. وقتی گفته میشود: «ای مردم! من فرستاده خدا به سوی شما هستم» به دو گروه یعنی مردم و پریان اشاره میکند. در سوره الرحمن نیز در سی و یک جا به مردان و پریان میگوید «به کدام نعمتهای پروردگارتان دروغ میزنید؟» پس از این آیات مشخص میشود که پیامبر هم برای مردم و هم برای پریان فرستاده شده است.
هوش مصنوعی: انسانها در دین به دو دسته تقسیم میشوند: یکی گروه پریان و دیگری گروه انسانها. پریان به دو بخش تقسیم میشوند؛ آنهایی که به طاعت و بندگی ادامه میدهند، به فرشته تبدیل میشوند و آنهایی که از طاعت فاصله میگیرند، به دیو تبدیل میشوند. در میان مردم، باور عمومی این است که پریان زیبا و دیوان زشت هستند. زشتی دیو به خاطر معصیت اوست و زیبایی پری به خاطر طاعتش است. این زیبایی و زشتی به اعتقاد مرتبط است و حالت روحی دارد، نه جسمانی. پریان معمولاً از نظر مردم پنهان هستند و به آنها در زبان عربی "جن" گفته میشود که از نظر ظاهر نیز پنهاناند. این نشاندهنده این است که در میان امت پیامبر، گروهی پنهان و گروهی آشکارند. گروه پنهان فرشتگان هستند که به لحاظ قدرت و فعالیت، به طاعت پرداخته و از این دنیا خارج میشوند و اگر کسی از طاعت دور گردد، به دیو تبدیل میشود. گروه آشکار، پریان هستند که به لحاظ قدرت موجودند و تا زمانی که به حالت فعلی پری تبدیل نشوند، نتوانند فرشتهای در حد فعل بشوند. بنابراین، هر کسی که از گروه آشکار به پری تبدیل شود، از دیگران پنهان میگردد و به فرشته تبدیل میشود. این مثال برای افرادی است که ظاهر و باطن دارند؛ وقتی کسی از ظاهر به باطن برود، در واقع به موجودی مانند پری تبدیل میشود و صورت نیکویی کسب میکند. همچنین، هر دوی این گروهها دیوان به شمار میروند در نزد پیامبر؛ آنانی که از حالت پنهانی به معصیت برگردند، دیوان جن هستند و آنانی که از آشکار به پنهانی میروند، شیاطین انس هستند. خداوند در قرآن فرموده است که برای هر پیامبر دشمنانی از انسانها و جنها قرار داده است. نفس ناطقه در هر انسانی یک فرشته به شمار میرود و نفس شهوانی و غضبی، در هر فرد دو دیو هستند. اگر کسی بر نفس شهوانی و غضبی خود تسلط یابد و آن را به اطاعت وا دارد، فرشته میشود و اگر این دیوها او را به گمراهی بکشانند، به دیو تبدیل میشود. پیامبر نیز بیان کرده که هر انسانی دو دیو دارد که او را فریب میدهند، و او بر این دو دیو پیروز شده است. در نهایت، نشان داده شد که در انسانها فرشته و دیو وجود دارد و این شخصیت در اصل، پری است. وجود دیو از معصیت ناشی میشود و پریان فرشتگاناند که وقتی به طاعت میروند، در عمل فرشته و در قدرت نیز فرشته هستند. در این عالم، فعالیت اصلی فرشتگان و دیوان به میزان طاعت و معصیت آنها بستگی دارد. این توضیحات، به شیوهای کامل و روشنگر بیان شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.