هیچ کس را عاشق دلیل نتواند گفتن بر خوبى معشوق و هیچ نتواند در دل عاشق دلیل نشاندن که دالّ باشد بر بغض معشوق. پس معلوم شد که اینجا دلیل کار ندارد، اینجا طالب عشق مىباید بودن. اکنون اگر در بیت مبالغه کنیم، در حق عاشق آن مبالغه نباشد و نیز مىبینیم که مرید معنى خود را بذل کرد براى صورت شیخ که: اى نقش تو از هزار معنى خوشتر. زیرا هر مریدى که بر شیخ آید، اوّل از سر معنى برمىخیزد و محتاج شیخ مىشود.
بهاء الدین سؤال کرد که براى صورت شیخ از معنى خود برنمىخیزد بلکه از معنى خود برمىخیزد براى معنى شیخ. فرمود نشاید که چنین باشد که «۲» اگر چنین باشد پس هر دو شیخ باشند.(مولانا جلال الدین محمد بلخى(مولوى)، فیه ما فیه، ۱جلد، انتشارات نگاه - تهران، چاپ: دوم، ۱۳۸۶، ؛ ص۱۰۶/)
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
علیرضا نوشته:
هیچ کس را عاشق دلیل نتواند گفتن بر خوبى معشوق و هیچ نتواند در دل عاشق دلیل نشاندن که دالّ باشد بر بغض معشوق. پس معلوم شد که اینجا دلیل کار ندارد، اینجا طالب عشق مىباید بودن. اکنون اگر در بیت مبالغه کنیم، در حق عاشق آن مبالغه نباشد و نیز مىبینیم که مرید معنى خود را بذل کرد براى صورت شیخ که: اى نقش تو از هزار معنى خوشتر. زیرا هر مریدى که بر شیخ آید، اوّل از سر معنى برمىخیزد و محتاج شیخ مىشود.
بهاء الدین سؤال کرد که براى صورت شیخ از معنى خود برنمىخیزد بلکه از معنى خود برمىخیزد براى معنى شیخ. فرمود نشاید که چنین باشد که «۲» اگر چنین باشد پس هر دو شیخ باشند.(مولانا جلال الدین محمد بلخى(مولوى)، فیه ما فیه، ۱جلد، انتشارات نگاه - تهران، چاپ: دوم، ۱۳۸۶، ؛ ص۱۰۶/)
👆⚐
رامین آلیاری نوشته:
سلام و عرض ادب، ادیبان را.
مصرع سوم میباید به اینگونه انشاد گردد:
“پیش از رخ تو بندهی معنی بودم…”
👆⚐