هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات و حیات نی (نیستان) میپردازد. نی که از نیستان جدا شده، با صدای خود فریاد میزند و به منبع خود اشاره میکند. همچنین، لبهایی که نی از آنها دم میزند، نشانهای از ارتباط بین نی و انسانی است که آن را نوازش میکند. این شعر به نوعی ارتباط انسانی و آثار فریاد نی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: درخت نی را بریدند و از آن نی برای نوازندگی ساختند. در این نی سوراخهایی ایجاد کردند و به این ترتیب، انسانی که با آن نوازندگی میکند، نامیده شد.
حوری در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱ آذر ۱۳۹۳، ساعت ۲۰:۳۴ نوشته:
در بیت اول (نایی )ببرید از نیستان استاد اول تعجب کردم که چرا در رباعیات شماره 611 آمده،در صورتی که حرف نون پایین تر باید باشد، بنا به گفته ی استادم زنده یاد استاد کمال دستیاری،که فرموده بودند هر وقت به مشکلی برخوردی به نسخه ی استاد فروزانفر کن . بعد از مراجعه این رباعی نوشته بود، تا نی ببرید از نیستان استاد با نُه سوراخ و آدمش نام نهاد ای نی تو از این (آمده ای ) در فریاد آن لب را ببین که این لبت را دم داد در بیت دوم مصرع اول هم (آمده ای)به جای (لب آمدی) متشکرم و موفق باشید )
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات و حیات نی (نیستان) میپردازد. نی که از نیستان جدا شده، با صدای خود فریاد میزند و به منبع خود اشاره میکند. همچنین، لبهایی که نی از آنها دم میزند، نشانهای از ارتباط بین نی و انسانی است که آن را نوازش میکند. این شعر به نوعی ارتباط انسانی و آثار فریاد نی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: درخت نی را بریدند و از آن نی برای نوازندگی ساختند. در این نی سوراخهایی ایجاد کردند و به این ترتیب، انسانی که با آن نوازندگی میکند، نامیده شد.
هوش مصنوعی: ای نی، تو از این لب به وجود آمدهای؛ به فریاد آن لب نگاه کن که این لب، به تو جان داده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ماه سخنگوی من ای حور نژاد
از حسن بزرگ ، کودک خرد نزاد
در سحر بدلبری شدستی استاد
این ساحری از که داری ای دلبر یاد
گر درد کند پای تو ای حور نژاد
از درد بدان که هر گزت درد مباد
آن دردمنست بر منش رحم آید
از بهر شفاعتم بپای تو فتاد
گر شاه سه شش خواست سه یک زخم افتاد
زنهار مگو که کعبتین داد نداد
کان نقش که کرد رای شاهنشه یاد
در خدمت شاه روی بر خاک نهاد
ایزد همه ساله هست با مردم راد
بر مرد دری نیست تا ده نگشاد
ما را بدل خار بنی سروی داد
بر داشت چراغکی و شمعی بنهاد
در محنت شو خوش و مکن نعمت یاد
شو در ده تن که داد کس چرخ نداد
چون بار بلایی که قضا بر تو نهاد
تن دار چو کوه باش و بی باک چو باد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.