هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر از احساسات عمیق و درونی خود صحبت میکند. او از سوختن درونش به خاطر فریاد و فغانش میگوید و زمانی که سکوت میکند، باز هم این سوختن ادامه دارد. او به نوعی خسته و ناراحت شده و از همین حالت به جستجوی چیزی در میان زندگیاش میپردازد. در واقع، او در تلاش است تا از درد و رنجهای خود فرار کند، اما این احساسات او را رها نمیکنند.
میثم باقری در ۵ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۲۶ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۲۲ نوشته:
این رباعی را شهرام ناظری در آلبوم یادگار دوست و قطعه سوز و گداز خواندهاند. به دلیل اینکه آلبوم یادگار دوست در لیست آلبومهای سایت وجود نداشت نتوانستم در قسمت مربوطه آن را اضافه کنم.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر از احساسات عمیق و درونی خود صحبت میکند. او از سوختن درونش به خاطر فریاد و فغانش میگوید و زمانی که سکوت میکند، باز هم این سوختن ادامه دارد. او به نوعی خسته و ناراحت شده و از همین حالت به جستجوی چیزی در میان زندگیاش میپردازد. در واقع، او در تلاش است تا از درد و رنجهای خود فرار کند، اما این احساسات او را رها نمیکنند.
هوش مصنوعی: من فریاد میزدم و در دل غم داشتم، اما وقتی سکوت کردم، درونم هنوز میسوزد.
هوش مصنوعی: از میان مرزها بیرون آمدم و به وسط صفحهای رسیدم که در آنجا شعلهای در وجودم میسوزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
از تاب جگر دوش روانم میسوخت
خون دل و مغز استخوانم میسوخت
میسوختم و اشک همی ریخت چو شمع
و آن اشکم ازان بود که جانم میسوخت
امشب ز غمت روح و روانم میسوخت
وز تاب تب جسم تو جانم میسوخت
زان تب که شب دوش ترا داشت به رنج
مغزی که نداشت استخوانم میسوخت
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.