گنجور

 
 
 
عطار

هم رهبر این عاشق گمراهی تو

هم مونس خلوت سحرگاهی تو

میسوزم و ازسوز من آگاهی تو

از سوختهٔ خویش چه میخواهی تو

اوحدالدین کرمانی

ای مایهٔ رهبری و گمراهی تو

سهل است مرا طاعت اگر خواهی تو

گر خوانم و گر نخوانمت می دانی

گر خواهم و گر نخواهم آگاهی تو

فایز

ای شاه نجف هر دو جهان شاهی تو

ره گمشدگان به سوی حق راهی تو

فایز نشناسدت و لیکن داند

الله نه‌ای ولی اللهی تو

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه