گنجور

 
 
 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
رباعی شمارهٔ ۱۰۲۲ به خوانش فاطمه زندی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
قطران تبریزی

ای گشته ببیداد و بدی کردن فاش

خواهم که کنم بوصل هجران تولاش

آن را که کنی همی پیاپی پاداش

خود را و مرا کرده بغم خوردن فاش

باباافضل کاشانی

بالا مطلب ز هیچ کس بیش مباش

چون مرهم نرم باش، چون نیش مباش

خواهی که ز هیچ کس به تو بد نرسد

بدخواه و بدآموز و بداندیش میاش

اوحدالدین کرمانی

زنهار به گفت و گوی [منشین به] او باش

غافل منشین و گم مکن عمر به لاش

خواهی که شود بر تو همه سرّی فاش

با خود می باش و با خود البتّه مباش

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از اوحدالدین کرمانی
کمال‌الدین اسماعیل

زلف تو که نیست در درازی همتاش

بگذشت ز حد سیاه کاری باماش

دارد سر آن که سر زمن بر تابد

ور چون قد تو سیم کنم هم بالایش

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کمال‌الدین اسماعیل
مولانا

امروز حریف عشق بانگی زد فاش

گر اوباشی جز بر اوباش مباش

دی نیست شده است بین میندیش ز لاش

فردا که نیامده است از وی متراش

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه