گنجور

 
مولانا

خنب‌های لایزالی جوش باد

باده نوشان ازل را نوش باد

تیزچشمان صفا را تا ابد

حلقه‌های عشق تو در گوش باد

دوش گفتم ساقیش را هوش دار

ساقیش گفتا مرا بی‌هوش باد

ای خدا از ساقیان بزم غیب

در دو عالم بانگ نوشانوش باد

عقل کل کو راز پوشاند همی

مست باد و راز بی‌روپوش باد

هر سحر همچون سحرگه بی‌حجاب

آفتاب حسن در آغوش باد

شمس تبریز ار چه پشتش سوی ماست

صد هزاران آفرین بر روش باد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
غزل شمارهٔ ۸۱۲ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
اسیر شهرستانی

یک سخن دارم دو عالم گوش باد

ساغر زهری کشیدم نوش باد

جلوه پیرا گشته دور از چشم بد

عالمی خمیازه آغوش باد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه