رسیدم در بیابانی که عشق از وی پدید آید
بیابد پاکی مطلق در او هر چه پلید آید
چه مقدارست مرجان را که گردد کفو مر، جان را
ولی تو آفتابی بین که بر ذره پدید آید
هزاران قفل و هر قفلی به عرض آسمان باشد
دو سه حرف چو دندانه بر آن جمله کلید آید
یکی لوحیست دل لایح در آن دریای خون سایح
شود غازی ز بعد آنک صد باره شهید آید
غلام موج این بحرم که هم عیدست و هم نحرم
غلام ماهیم که او ز دریا مستفید آید
هر آن قطره کز این دریا به ظاهر صورتی یابد
یقین میدان که نام او جنید و بایزید آید
درآ ای جان و غسلی کن در این دریای بیپایان
که از یک قطره غسلت هزاران داد و دید آید
خطر دارند کشتیها ز اوج و موج هر دریا
امان یابند از موجی کز این بحر سعید آید
چو عارف را و عاشق را به هر ساعت بود عیدی
نباشد منتظر سالی که تا ایام عید آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف عشق و معنویت در بیابانی میپردازد که در آن عشق ظهور میکند و همه پلیدیها در مقابل پاکی مطلق قرار میگیرند. او به تشبیه مرجان و خورشید پرداخته و بر این نکته تأکید دارد که زیبایی و ارزش واقعی در وجود عشق و معنویت نهفته است. همچنین، شاعر به قفلها و کلیدها اشاره میکند که نشاندهندهٔ موانع و راههای دستیابی به حقیقت هستند. او از دریای عشقی سخن میگوید که هر قطره از آن، به شناخت بزرگان دین مانند جنید و بایزید میانجامد. در پایان، شاعر به عارفان و عاشقان اشاره میکند که هر لحظه به عید و شادیهای معنوی دست مییابند و منتظر زمان خاصی برای جشن نیستند.
هوش مصنوعی: به بیابانی رسیدم که عشق در آن شکل میگیرد و در آنجا هر چیزی که ناپاک باشد، ناپاکیاش از میان میرود و تنها پاکی مطلق باقی میماند.
هوش مصنوعی: چقدر ارزش مرجان است که بتواند با مروارید برابری کند؟ اما تو مانند خورشید هستی که بر ذرات نور میتابی و آنها را روشن میکنی.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که با وجود هزاران قفل بزرگ و محکم، تنها چند کلمه به اندازه دندانه یک کلید میتواند همه آنها را باز کند. این مفهوم به قدرت کلمات و دانش اشاره دارد که میتواند به سادگی بر موانع غلبه کند.
هوش مصنوعی: دل مانند لوحی است که در آن دریاهایی از خون و احساسات جاری است. از این دل، قهرمانی برمیخیزد که پس از بارها به شهادت رسیدن، دوباره به میدان میآید.
هوش مصنوعی: من همانند بندهای هستم که در این دریا غوطهورم؛ این دریا هم برای من زمان شادی و جشن است و هم زمان حزن و اندوه. مانند ماهیای هستم که از دریا بهرهمند میشود و از آن بهرهبرداری میکند.
هوش مصنوعی: هر قطرهای که از این دریا خارج میشود، بهطور واضح شکلی پیدا میکند. بدان که این قطرهها نامهایی چون جنید و بایزید به خود میگیرند.
هوش مصنوعی: ای جان، وارد شو و در این دریای بیکران غوطهور شو و با این عمل، از یک قطره پاکیزگیات هزاران تجربه و فهم نو به دست خواهی آورد.
هوش مصنوعی: کشتیها با بالا و پایین شدن در دریاها دچار خطر میشوند، اما اگر از امواجی که از این دریا خوشبخت میآید در امان باشند، نجات پیدا میکنند.
هوش مصنوعی: عاشق و عارف هر لحظه را جشن میگیرند و نیازی به انتظار برای سالی که عید بیاید، ندارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.