گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

بخند بر همه عالم که جای خنده تو راست

که بنده قد و ابروی تست هر کژ و راست

فتد به پای تو دولت نهد به پیش تو سر

که آدمی و پری در ره تو بی‌سر و پاست

پریر جان من از عشق سوی گلشن رفت

تو را ندید به گلشن دمی نشست و نخاست

برون دوید ز گلشن چو آب سجده کنان

که جویبار سعادت که اصل جاست کجاست

چو اهل دل ز دلم قصه تو بشنیدند

ز جمله نعره برآمد که مست دلبر ماست

پس آدمی و پری جمع گشت بر من و گفت

بده ز شرق نشان‌ها که این دمت چو صباست

جفات نیز شکروار چاشنی دارد

زهی جفا که در او صد هزار گنج وفاست

قفا بداد و سفر کرد شمس تبریزی

بگو مرا تو که خورشید را چه رو و قفاست

 
 
 
غزل شمارهٔ ۴۷۶ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
عنصری

ز راستی و بلندی که مر ترا بالاست

به وصفت اندر، معنی بلند گردد و راست

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
ناصرخسرو

اگر بزرگی و جاه و جلال در درم است

ز کردگار بر آن مرد کم درم ستم است

نداد داد مرا چون نداد گربه مرا

تو را از اسپ و خر و گاو و گوسفند رمه است

یکی به تیم سپنجی همی نیابد جای

[...]

ازرقی هروی

در قناعت و توفیق دین و مذهب راست

بروزگار تو ، ای فخر کاینات ، کراست؟

برون ز راه تو هر راه کاندر آفاقست

غریق بیم و امید و اسیر روی و ریاست

فزایش سخن و نکتۀ بدیع تو را

[...]

قطران تبریزی

سرشگ ابر بکردار لؤلؤ لالاست

نسیم باد بکردار عنبر ساراست

سپاه برف رمید و سپاه لاله رسید

خروش زاغ نشست و خروش فاخته خاست

بهر کجا نگری پیش چشم تو گهر است

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه