بخند بر همه عالم که جای خنده تو راست
که بنده قد و ابروی تست هر کژ و راست
فتد به پای تو دولت نهد به پیش تو سر
که آدمی و پری در ره تو بیسر و پاست
پریر جان من از عشق سوی گلشن رفت
تو را ندید به گلشن دمی نشست و نخاست
برون دوید ز گلشن چو آب سجده کنان
که جویبار سعادت که اصل جاست کجاست
چو اهل دل ز دلم قصه تو بشنیدند
ز جمله نعره برآمد که مست دلبر ماست
پس آدمی و پری جمع گشت بر من و گفت
بده ز شرق نشانها که این دمت چو صباست
جفات نیز شکروار چاشنی دارد
زهی جفا که در او صد هزار گنج وفاست
قفا بداد و سفر کرد شمس تبریزی
بگو مرا تو که خورشید را چه رو و قفاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر بیانگر عشق و زیبایی است و شاعر به توصیف محبوبش میپردازد. او به دنیا میخندد زیرا محبوبش مرکز خوشبختیاش است. در این شعر، فراوانی نعمتها و زیباییهای محبوب به تصویر کشیده شده و اشاره میشود که حتی پریها نیز در جستجوی او هستند. شاعر، با شنیدن نام محبوبش از دیگران، دچار شور و شوق میشود و زیبایی محبوبش را ستایش میکند. در نهایت، صحبت از شمس تبریزی به میان میآید و شاعر به دنبال درک عمیقتری از عشق و زیبایی است.
هوش مصنوعی: به همه جهان بخند، چون که هر چیزی در این دنیا برای خندیدن تو مناسب است. تو همچون بندهای در برابر قامت و زیباییات ایستادهای، چه درست و چه نادرست.
هوش مصنوعی: برای تو دولت به پا میافتد و تاج بر سر تو میگذارد، چون در مسیری که تو هستی، انسان و پری هر دو بیسر و پای خود هستند.
هوش مصنوعی: پری از عشق من به باغ و گلزار رفت. او تو را ندید و در گلزار لحظهای نشسته و دوباره برنخاست.
هوش مصنوعی: بیرون رفتن از باغ مانند آب که در حال سجده است، نشانهای است از جستجوی جویبار سعادت که جایی است از اصل و ریشه زندگی.
هوش مصنوعی: وقتی که دوستان و عاشقان به داستان عشق تو از دل من گوش دادند، از همه جا صداهایی بلند شد که او دلبر و محبوب ماست.
هوش مصنوعی: پس انسانها و موجودات پری مانند دور من جمع شدند و گفتند: نشانههایی از شرق بده، چون عطر و بوی تو مانند نسیم صباست.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده است که حتی در سختیها و آسیبها نیز نوعی شیرینی و نعمت وجود دارد. به عبارتی، ممکن است آزار و رنجی که تجربه میکنیم در حقیقت حاوی خ treasures و ارزشهایی باشد که قابل توجه هستند. در واقع، این جفا و سختی، در پس خود گنجینهای بزرگ از وفا و ارزش را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: شمس تبریزی به ناگاه رفت و از من پرسید که چرا خورشید به سمت پشت میرود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ز راستی و بلندی که مر ترا بالاست
به وصفت اندر، معنی بلند گردد و راست
اگر بزرگی و جاه و جلال در درم است
ز کردگار بر آن مرد کم درم ستم است
نداد داد مرا چون نداد گربه مرا
تو را از اسپ و خر و گاو و گوسفند رمه است
یکی به تیم سپنجی همی نیابد جای
[...]
در قناعت و توفیق دین و مذهب راست
بروزگار تو ، ای فخر کاینات ، کراست؟
برون ز راه تو هر راه کاندر آفاقست
غریق بیم و امید و اسیر روی و ریاست
فزایش سخن و نکتۀ بدیع تو را
[...]
سرشگ ابر بکردار لؤلؤ لالاست
نسیم باد بکردار عنبر ساراست
سپاه برف رمید و سپاه لاله رسید
خروش زاغ نشست و خروش فاخته خاست
بهر کجا نگری پیش چشم تو گهر است
[...]
بنظم و نثر کسی را گر افتخار سزاست
مرا سزاست که امروز نظم و نثر مراست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.