هله تا ظن نبری کز کف من بگریزی
حیله کم کن نگذارم که به فن بگریزی
جان شیرین تو در قبضه و در دست من است
تن بیجان چه کند گر تو ز تن بگریزی
گر همه زهرم با خوی منت باید ساخت
پس تو پروانه نه ای گر ز لگن بگریزی
چون کدو بیخبری زین که گلویت بستم
بستم و میکشمت چون ز رسن بگریزی
بلبلان و همه مرغان خوش و شاد از چمنند
جغد و بوم و جعلی گر ز چمن بگریزی
چون گرفتار منی حیله میندیش آن به
که شوی مرده و در خلق حسن بگریزی
تو که قاف نهای گر چو که از جا بروی
تو زر صاف نهای گر ز شکن بگریزی
جان مردان همه از جان تو بیزار شوند
چون مخنث اگر از خوب ختن بگریزی
تو چو نقشی نرهی از کف نقاش مکوش
وثنی چون ز کف کلک و شمن بگریزی
من تو را ماه گرفتم هله خورشید توی
در خسوفی گر از این برج و بدن بگریزی
تو ز دیوی نرهی گر ز سلیمان برمی
وز غریبی نرهی چون ز وطن بگریزی
نه خمش کن که مرا با تو هزاران کار است
خود سهیلت نهلد تا ز یمن بگریزی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر تسلط و قدرت شاعر بر معشوقش است. شاعر میگوید که هیچگونه حیلتی نتواند معشوق را از چنگ او رها کند و جان او در دست اوست. او به معشوق هشدار میدهد که اگر بخواهد فرار کند، بیفایده است و راهی برای گریز ندارد. شاعر همچنین به او یادآوری میکند که در دنیای واقعی هیچکس بدون دردسر نمیتواند از او بگریزد و هر تلاش برای جدایی تنها به زیان خود او تمام خواهد شد. این شعر به نوعی تمسخر نسبت به کسانی است که فکر میکنند میتوانند به سادگی از روابط خود خارج شوند.
هوش مصنوعی: بیا و گمان نکن که میتوانی از دست من فرار کنی. زیاده تلاشی نکن، چون اجازه نخواهم داد که با ترفندهایت بگریزی.
هوش مصنوعی: جان شیرین تو در دست من است و بدن بیجان تو چه میتواند بکند اگر تو از آن جدا شوی؟
هوش مصنوعی: اگر باید با زهر و تلخی خویشتن کنار بیایم، پس تو پروانهای نیستی اگر از ظرف بگریزی.
هوش مصنوعی: وقتی که تو از واقعیت بیخبری، من گلویت را محکم میبندم و به تو فشار میآورم، مثل اینکه میخواهم تو را کنترل کنم و اگر بخواهی از دستم فرار کنی، کار دشواری خواهی داشت.
هوش مصنوعی: پرندگان زیبا و شاد در خوشی و سرسبزی چمن زندگی میکنند، اما اگر جغد و بوم و پرندگان کاذب از چمن دور شوند، دیگر در آنجا جایی ندارند.
هوش مصنوعی: وقتی که در چنگال من هستی، به دنبال ترفند و نقشه نباش. بهتر است که به حیاتت پایان دهی و از زیباییهای زندگی دوری کنی.
هوش مصنوعی: تو اگر از موقعیت و مقام خود خارج شوی، به حقیقت گویایی و اهمیت خود آسیب میزنی. همانطور که اگر از چالشها و مشکلات فرار کنی، ارزش واقعیات کاهش مییابد.
هوش مصنوعی: جان مردان از تو دور میشود، همانطور که اگر مردی از زیباییهای ختن بگریزد، در این صورت دیگران نیز از او بیزار خواهند شد.
هوش مصنوعی: از آنجا که تو همچون یک نقش زیر دستان هنرمند هستی، از او نگریز. اگر از قلم و جادو این هنرمند دور شوی، خود را در خطر میاندازی.
هوش مصنوعی: من تو را به مانند ماه در دست گرفتهام، خوشا به حال تو که در این زمان تاریکی و کسوف قرار داری. اگر از این برج و وضعیت رهایی یابی، چه خوب خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر تو از یک دیو وحشتناک دوری کنید و به قدرت سلیمان نزدیک شوید، اما اگر از وطن فرار کنید، همانند غریبی خواهید بود که در بیگانگی زندگی میکند.
هوش مصنوعی: به آرامی با من رفتار کن، چرا که کارهای زیادی با تو دارم. خودت را به راحتی برسان تا از این همه بدبیاری بگریزی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.