ای شهسوار خاص بک کز عالم جان تاختی
میخانهها برهم زدی تا سوی میدان تاختی
چون ساکنان آسمان خود گوش ما برتافتند
تو سبلتان برتافتی هم سوی ایشان تاختی
ای تو نهاده یک قدم بگذشته از هر دو جهان
آه پس کدامین عرصه بد تا تو بر اسبان تاختی
خود پردهها و قافیه وآنگه خراب عشق تو
تو پردهای نگذاشتی چون سوی انسان تاختی
عقل از تو بیعقلی شده عشق از تو هم حیران شده
مر جسم را خود اسم شد تو چونک بر جان تاختی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی یک شخصیت خاص و ویژه است که از دنیای مادی به دنیای معنوی پرواز کرده و با جسارت و شجاعت به سوی میادین میرود. شاعر به توصیف این شخص میپردازد که حتی ساکنان آسمان نیز به او توجه کرده و احترام میگذارند. او از مرزهای دنیای مادی فراتر رفته و در مسیر عشق و روحانیات گام برداشته است. عقل در مقابل او حیران و عشق در اثر وجود او آشفتگی دارد، زیرا او به انسانیترین شکل ممکن به سوی خدا و حقیقت راه یافته است.
هوش مصنوعی: ای مرد بزرگوار و شجاع، تو که از عالم وجود عبور کردی و به حقایق عمیقتری دست یافتی، میخانهها و مجالس شراب را بهم زدی تا به میدان نبرد و افتخار بروی.
هوش مصنوعی: وقتی که ساکنان آسمان از ما غافل شدند، تو به سمت آنها رفتی و خودت را به آنها نزدیک کردی.
هوش مصنوعی: ای تو که یک قدم فراتر از دو جهان نهادهای، افسوس! کدام میدان باشد که تو بر اسبان تاختی؟
هوش مصنوعی: وقتی عشق تو به من حمله کرد، همهی حجابها و قافیهها از بین رفت و تو هیچ پردهای برای پنهان کردن خودت نداشتید.
هوش مصنوعی: عقل از تو دیوانه و عشق از تو سرگردان شده است. تو با ورودت به جان انسان، بدن او را بیمعنی کردهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.