مرا گویی که چونی تو لطیف و لمتر و تازه
مثال حسن و احسانت برون از حد و اندازه
خوش آن باشد که میراند به سوی اصل شیرینی
در آن سیران سقط کرده هزاران اسب و جمازه
همیکوشم به خاموشی ولیکن از شکرنوشی
شدم همخوی آن غمزه که آن غمزهست غمازه
دلا سرسخت و پاسستی چنین باشند در مستی
ولی بشتاب لنگانه که میبندند دروازه
بدان صبح نجاتی رو بدان بحر حیاتی رو
بزن سنگی بر این کوزه بزن نفطی در آن کازه
بهل می را به میخواران بهل تب را به غمخواران
که این را جملگی نقش است و آن را جمله آوازه
که کنزا کنت مخفیا فاحببت بان اعرف
برای جان مشتاقان به رغم نفس طنازه
تعالوا یا موالینا الی اعلی معالینا
فان الجسم کالاعمی و ان الحس عکازه
الی نور هو الله تری فی ضؤ لقیاه
کمال البدر نقصانا و عین الشمس خبازه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالتی درونی و عاطفی میپردازد. شاعر از زیبایی و لطافت معشوق صحبت میکند و میگوید که این زیبایی فراتر از حد و اندازه است. او به جستجوی شیرینی و لذت میپردازد و در عین حال در تلاش است که از احساسات عمیق خود بکاهد. شاعر به میخواران و غمخواران اشاره دارد و میگوید که زندگی پر از نقش و آواز است. در نهایت، به نور و حقیقت خداوند اشاره کرده و میگوید که جسم و حس، ناتوان از درک حقیقت هستند و به نور الهی نیاز دارند.
هوش مصنوعی: تو از من میپرسی که حال من چگونه است، در حالی که تو خود با لطافت و زیباییات فراتر از حد و اندازهای. حسن و نیکیهای تو به قدری زیاد است که نمیشود آنها را اندازهگیری کرد.
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که در مسیری روانه میشود که به منبع شیرینی و لذت میرسد، حتی اگر در این راه هزاران اسب و موارد بیاهمیت را از دست بدهد.
هوش مصنوعی: من سعی میکنم خاموش بمانم، اما در پی نوشیدن شیرین شکر، به نوعی به آن نگاه جذاب و دلربا خوی گرفتهام که خود، سرشار از غم و اندوه است.
هوش مصنوعی: ای دل، تو که سختکوش و پایداری، بگذار که در مستی باشی، اما فراموش نکن زودتر حرکت کن، چون درِ ورود به شادیها بسته میشود.
هوش مصنوعی: بدان که در صبح نجات و رهایی، یک دریا از زندگی وجود دارد. بر این کوزه یک سنگ بزن و بگذار تا عطر و خود را در آن بریزد.
هوش مصنوعی: مشکلی نیست که به مینوشان بدهی تا تسکین یابند و حال خود را بهتر کنند، یا به دلسوزانی که غمگین هستند. زیرا همه اینها نتیجهی بیفایده است و در نهایت تنها صدا و نمادهایی هستند که چیز واقعی را بیان نمیکنند.
هوش مصنوعی: من رازهایی داشتم که پنهان بودند، و به همین خاطر دوست داشتم که شناخته شوند تا جانهای مشتاق با وجود جذابیتهای دنیوی به آنها دست یابند.
هوش مصنوعی: بیایید ای دوستان به سوی مرتبههای بلند ما، زیرا بدن مانند تاری در حال گذران است و حس، مانند مشکلی درک محدود دارد.
هوش مصنوعی: ای نور، تو خدا هستی. در پرتو حضور تو، کمال و زیبایی چون ماه کامل را میبینم، هر چند که در وجود تو نقصی نیز وجود دارد، و چشمانم زیبایی تو را مانند گلابی طلایی مینگرند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بیا ساقی که شد با می پرستان عهد گل تازه
فکند آواز بلبل در چمن زین معنی آوازه
کهن رسمیت توبه ترک آن خوشتر درین موسم
که سبزه خرم است و سوری و سوسن تر و تازه
ز باد محنت دوران شد ابتر دفتر عیشم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.