ایها العشاق آتش گشته چون استارهایم
لاجرم رقصان همه شب گرد آن مه پارهایم
تا بود خورشید حاضر هست استاره ستیر
بیرخ خورشید ما می دانک ما آوارهایم
الصلا ای عاشقانهان الصلا این کاریان
باده کاری است این جا زانک ما این کارهایم
هر سحر پیغام آن پیغامبر خوبان رسد
کالصلا بیچارگان ما عاشقان را چارهایم
نعره لبیک لبیک از همه برخاسته
مصحف معنی توی ما هر یکی سی پارهایم
خونبهای کشتگان چون غمزه خونی اوست
در میان خون خود چون طفلک خون خوارهایم
کوه طور از بادهاش بیخود شد و بدمست شد
ما چه کوه آهنیم آخر چه سنگ خارهایم
یک جو از سرش نگوییم ار همه جو جو شویم
گرد خرمنگاه چرخ ار چه که ما سیارهایم
همچو مریم حامله نور خدایی گشتهایم
گر چو عیسی بسته این جسم چون گهوارهایم
از درون باره این عقل خود ما را مجو
زانک در صحرای عشقش ما برون بارهایم
عشق دیوانهست و ما دیوانه دیوانهایم
نفس امارهست و ما اماره امارهایم
مفخر تبریز شمس الدین تو بازآ زین سفر
بهر حق یک بارگی ما عاشق یک بارهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.