سوی آن سلطان خوبان الرحیل
سوی آن خورشید جانان الرحیل
کاروان بس گران آهنگ کرد
هین سبکتر ای گرانان الرحیل
سوی آن دریای مردی و بقا
مردوار ای مردمان هان الرحیل
آفتاب روی شه عالم گرفت
صبح شد ای پاسبانان الرحیل
همچو مرغان خلیلی سوی سر
زانک بیسر نیست سامان الرحیل
سوی اصل خویش یعنی بحر جان
جمع یاران همچو باران الرحیل
ای شده بگلربگان ملک غیب
کمترینه عاشق قان الرحیل
خانه و فرزند و بستر ترک کن
اسپ و استر زین و پالان الرحیل
پیش شمس الدین تبریزی شاه
خاک بیجان گشته با جان الرحیل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.