حکایت شمارهٔ ۶۸
هم در آن عهد کی شیخ بنشابور بود روزی شنبه بود، جمع صوفیان در راهی میرفتند. جهودی در راه میآمد طیلسان برافگنده و جامهای خوب پوشیده، خدای عزوجل جهود را بینایی داد تا عزت شیخ و ذُلّ خویش بدید از خجالت از پیش شیخ بگریخت. شیخ بر اثر جهود روان شد تا وقتی کی جهود بآخر کویی رسید کی راه نبود، به ضرورت توقف کرد، شیخ بدو رسید و دست مبارک بر تارک اونهاد و گفت:
اشتربانرا سرد نباید گفتن
او را چو خوش است غریبی و شب رفتن
ای بیچاره اطال اللّه بقاک، بی او چگونۀ و چگونه میباشی؟ شیخ چون این بگفت و بازگشت، جهود فریاد برداشت و برعقب شیخ میدوید و بآواز بلند میگفت کی اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلَّا اللّه وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه و چون به شیخ رسید در پای شیخ افتادو با شیخ بخانقاه آمد و از مجاوران شیخ شد.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در زمان شیخ بنشابور، روزی جمعی از صوفیان در حال عبور بودند که یک جهود با لباس زیبا و جامی در راه آمد. خداوند به او بینایی داد تا عظمت شیخ و ذلت خویش را ببیند. از خجالت به سوی شیخ فرار کرد. شیخ به دنبال او رفت تا به جایی رسید که دیگر نمیتوانست ادامه دهد و مجبور به توقف شد. شیخ دستش را بر سر او گذاشت و گفت: «باید با دیگران خوب رفتار کنی، او را چون غریبه بنگر.» پس از آن جهود فریاد زد که شهادت میدهد به یگانگی خدا و پیامبری محمد و به پای شیخ افتاد و به خانقاه او آمد و از مجاوران او شد.
هوش مصنوعی: در زمان شیخ بنشابور، روز شنبه، گروهی از صوفیان در مسیر بودند. در این حین، یک یهودی با لباسهای خوب و آراسته به سمت آنها میآمد. خداوند به او بصیرت بخشیده بود تا عظمت شیخ و خود را به ذلت ببیند. از خجالت، او از پیش شیخ فرار کرد. شیخ به دنبالش رفت تا اینکه یهودی به نقطهای رسید که دیگر راهی نبود و ناچار توقف کرد. شیخ به او رسید و دست مبارک خود را بر سرش نهاد و گفت:
هوش مصنوعی: باید به یاد داشته باشیم که نباید به قهرمانان و رزمندگان جدید گفت که از ترس سردشان است، بلکه باید احترام بگذاریم به کسانی که در مکانهای غریب و در شب به مبارزه میپردازند.
هوش مصنوعی: ای بیچاره، رحمت خدا بر تو باد. بدون او چطور میگذرانید؟ وقتی شیخ این را گفت و برگشت، یهودی فریاد زد و به سمت شیخ میدوید و با صدای بلند گفت: من شهادت میدهم که هیچ خدایی جز الله نیست و محمد فرستاده خداست. و وقتی به شیخ رسید، به پاهای او افتاد و به خانقاه شیخ آمد و از مجاوران وی شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است