گنجور

 
میبدی

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بسم اللَّه کلمة من تأمّلها بمعانیها و وقف علی ما اودع فیها رتعت اسراره فی ریاض من الانس مونقة و ظلّت افکاره بلوائح من الیقین مشرقة. فهی علی جلال الحقّ شاهدة. و علی ما یحیط به الذّکر و یأتی علیه الحصر زائدة.

درگرفتم بنام خداوند جهان، قادر و قاهر و دیّان، لطیف و کریم و رحیم و رحمن، بی‌نیاز از اهل زمین و آسمان، دارنده هر دو عالم، داننده آشکارا و نهان، آفریننده خلق نه چنین و نه چنان، بردارنده گردون گردان، پیدا کننده بساط و میدان، نگارنده از گل صورت انسان، نوازنده او بخلعت احسان، مطیعان را وعده داد بنعیم جاودان و درجات جنان، عاصیان را بیم داد بدرکات نیران، همه را هست کرد درین سرای امتحان، جایگاه عموم و آخران، و بحکمت اختلاف نهاد میان ایشان، بعضی گریان و بعضی خندان، لختی با کفر و نفاق، لختی با اسلام و ایمان، آن گه در خاک کند مدّتی پنهان پس بجنباند زمین را بفرمان روان، تا بیرون افکند بار خویش از آدمیان و پریان و غیر ایشان. اینست که ربّ العالمین گفت در تنزیل قرآن: إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها.

بدانکه این سوره همه صفات رستاخیزست و بیان احوال و اهوال آن. آن روز که جبال راسیات راسخات از بیخ برکنند و چون پشم زده در هوا پرّان کنند. زلزله در زمین افکنند و خاک فرا جنبش آرند. دریا بجوش آرند و آب آتش گردانند. آسمان فرو گشایند و ستارگان فرو ریزانند. ماه از گردون بیفکنند و آفتاب از فلک جدا کنند. ترکیب جهان نیست کنند. و نظام عالم خراب کنند. و گرد از کون بر آرند. از هوا فریشته فرو آید. و از خاک مرده بر آید. نه در هوا فریشته ماند. نه در خاک مرده. همه را در یک عرصه جمع کنند. و همه را جزای کردار خویش دهند. مؤمنان را احسان و رضوان و غفران، کافران را انکال و اغلال و زقّوم و قطران. قال اللَّه تعالی: فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ.

ای مسکین یکی بر اندیش تا چه کرده‌ای و چه ساخته‌ای؟! آن روز را هر چه کرده‌ای از اعمال و هر چه گفته‌ای از اقوال هم سنگ ذرّه‌ای فرو نگذارند، همه را در حساب آرند. و جزاء آن بتمامی برسانند تُوَفَّی کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ آن روز درگاه حکومت و خصومت بگشایند. خروش مظلومان بر آید. فریاد از ظالمان برخیزد، سرگشتگی عاصیان ظاهر شود. اقویا در دست ضعفا اسیر شوند، فقرا بر امرا امیر گردند، مطیع که طاعت دارست شادان و خندان بود، مقصّر که تقصیر کرده گریان و سوزان بود. نه کس را زهره حمایت بود، نه کس را مکنت عنایت بود. یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ. یکی از بزرگان دین گفته: هر که را توفیق رفیق بود و سعادت مساعد، از همه قرآن در وعظ او را این آیت بس که: فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ. صعصعة عمّ فرزدق پیش مصطفی (ص) آمد و مسلمان گشت و از رسول خدا درخواست تا از قرآن لختی بر وی خواند. رسول خدا (ص) سوره إِذا زُلْزِلَتِ بر وی خواند. چون باین آیت رسید که: فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ آن مرد بشورید. آشوبی و شوری از نهاد وی بر آمد، فریاد و ولوله در گرفت، و چون مرغ نیم بسمل بخاک در افتاد. و زار بگریست. آن گه گفت: حسبی هذا من القرآن.

مرد دانا چون بدانست که در آن عرصه کبری بر مقام سؤال از ذرّات و حبّات و نقیر و قطمیر بخواهند پرسید و هیچ فرو نخواهند گذاشت، دست در دامن ورع زند و در هیچ معاملت گزاف کاری نکند و با نفس خویش بنقیر و قطمیر حساب بکند تا خود با ایمان بود و خلق از وی در امان باشند. وی با اسلام بود. و خلق از قصد جنایت وی بسلامت باشند. اینست که مصطفی (ص) گفت: «المؤمن من امنه النّاس علی انفسهم و دمائهم و اموالهم. و المسلم من سلم المسلمون من لسانه و یده».

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode