گنجور

 
میبدی

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان.

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ برخوان نام خداوند خویش الَّذِی خَلَقَ (۱) آنکه آفریده آفریده.

خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ (۲) بیافرید مردم را از خون بسته.

اقْرَأْ برخوان وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ (۳) و خداوند تو آن نیکوکار.

الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ (۴) او که در آموخت بقلم.

عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ (۵) در آموخت در مردم آنچه مردم ندانست.

کَلَّا حقّا إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی‌ (۶) أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی‌ (۷) که مردم نافرمان شود، چون بی‌نیاز شود.

إِنَّ إِلی‌ رَبِّکَ الرُّجْعی‌ (۸) با خداوند تو است بازگشت.

أَ رَأَیْتَ الَّذِی می‌بینی این مرد یَنْهی‌ (۹) عَبْداً إِذا صَلَّی (۱۰) که می‌باززند رهی را که می‌نماز کند؟

أَ رَأَیْتَ إِنْ کانَ عَلَی الْهُدی‌ (۱۱) چه بینی و رین مرد براه راست است ؟

أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوی‌ (۱۲) و پرهیزیدن میفرماید از ناصواب و بدی.

أَ رَأَیْتَ إِنْ کَذَّبَ وَ تَوَلَّی (۱۳) بینی و رین مرد دروغ‌زن میگیرد می‌برگردد.

أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری‌ (۱۴) نمی‌داند که اللَّه می‌بیند.

کَلَّا و دروغ نیست، لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ اگر او ازین نگرست باز نه ایستد، لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِیَةِ (۱۵) فرماییم تا گیرند موی پیش سر او.

ناصِیَةٍ کاذِبَةٍ خاطِئَةٍ (۱۶) موی پیشانی دروغ‌زن بدکار.

فَلْیَدْعُ نادِیَهُ (۱۷) گوی یاران و قوم خویش خوان.

سَنَدْعُ الزَّبانِیَةَ (۱۸) تا ما فریشتگان عذابگر خوانیم.

کَلَّا نه سزاست لا تُطِعْهُ او را فرمان مبر وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ (۱۹) نماز کن و نزدیک آی.