گنجور

 
میبدی

قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ‌بخشایش مهربان‌

الَّذِی هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ (۳) آن خبر که درو مختلف شده‌اند،.

عَمَّ یَتَساءَلُونَ (۱) از چه چیز چندین می‌پرسند؟

کَلَّا سَیَعْلَمُونَ (۴) براستی که آگاه شوند.

عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ (۲) ترا از آن خبر بزرگ می‌پرسند!

ثُمَّ کَلَّا سَیَعْلَمُونَ (۵) و از براستی که آگاه شوند.

أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً (۶) نه ما این زمین را آرامگاه شما کردیم.

وَ الْجِبالَ أَوْتاداً (۷) و کوه‌ها را میخ‌ها کردیم.

وَ خَلَقْناکُمْ أَزْواجاً (۸) و شما را جفت جفت آفریدیم مرد و زن.

وَ جَعَلْنا نَوْمَکُمْ سُباتاً (۹) و خواب شما شما را آسودن کردیم.

وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِباساً (۱۰) و شب تاریک بر شما پوشیدیم.

وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً (۱۱) و روز روشن زیش شما را و جهانداری شما را هنگام ساختیم.

وَ بَنَیْنا فَوْقَکُمْ سَبْعاً شِداداً (۱۲) و زور شما هفت آسمان سخت اوراشتیم.

وَ جَعَلْنا سِراجاً وَهَّاجاً (۱۳) و آفتاب شما را چراغی فروزان سوزان کردیم.

وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ و فرو فرستادیم از میغ‌های پر آب ماءً ثَجَّاجاً (۱۴) آبی ریزان.

لِنُخْرِجَ بِهِ تا از زمین بیرون آریم به‌آن حَبًّا وَ نَباتاً (۱۵) دانه‌ها و رسته‌ها که از زمین روید مردم را و ستور را.

وَ جَنَّاتٍ أَلْفافاً (۱۶) و رزان و میوستان‌های انبوه هنگفت.

إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کانَ مِیقاتاً (۱۷) روز داوری هنگام اللَّه است با خلق.

یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ آن روز که در دَمند در صور.

فَتَأْتُونَ أَفْواجاً (۱۸) تا می‌آیید شما جوق جوق گروه گروه.

وَ فُتِحَتِ السَّماءُ فَکانَتْ أَبْواباً (۱۹) و باز گشایند آسمان را در در.

وَ سُیِّرَتِ الْجِبالُ و کوه‌ها را فرا رفتن آرند، تا زمین از آن تهی گردد.

فَکانَتْ سَراباً (۲۰) چنان که ازو کور آب تاود.

لِلطَّاغِینَ مَآباً (۲۲) کافران را بازگشتن گاه است.

إِنَّ جَهَنَّمَ کانَتْ مِرْصاداً (۲۱) دوزخ گذرگاه است.

لابِثِینَ فِیها أَحْقاباً (۲۳) بمانند اندر آن جای‌، سال‌های بی‌شمار.

لا یَذُوقُونَ فِیها بَرْداً وَ لا شَراباً (۲۴) نچشند در آن نه خواب و نه آب.

إِلَّا حَمِیماً وَ غَسَّاقاً (۲۵) مگر آبی گرم و خونابه‌ای سرد.

جَزاءً وِفاقاً (۲۶) پاداشی در خور کردار.

إِنَّهُمْ کانُوا لا یَرْجُونَ حِساباً (۲۷) ایشان نمی‌ترسیدند از شمار آن روز.

وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا کِذَّاباً (۲۸) و دروغ شمردند سخنان ما را دروغ شمردنی.

وَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ أَحْصَیْناهُ کِتاباً (۲۹) و همه چیز در لوح بشمرده‌ایم و پیوسته نوشتنی.

فَذُوقُوا و چشید فَلَنْ نَزِیدَکُمْ إِلَّا عَذاباً (۳۰) و نفزاییم شما را مگر عذاب و گرفتاری.

إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفازاً (۳۱) پرهیزگاران را رستن‌گاهی است جای پیروزی.

وَ کَواعِبَ أَتْراباً (۳۳) و کنیزکان هم‌بالا هم‌آسا هم‌زاد.

حَدائِقَ وَ أَعْناباً (۳۲) درخت‌ستان‌ها با در و دیوار و رزان با انگور‌ها.

وَ کَأْساً دِهاقاً (۳۴) و جام‌های شراب پیوسته دمادم.

لا یَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً نشنوند در آن سرای نافرجام وَ لا کِذَّاباً (۳۵) و نه دروغ‌زن گرفتن کس کس را.

جَزاءً مِنْ رَبِّکَ پاداش از خداوند تو عَطاءً حِساباً (۳۶) بخشیده بسنده‌

رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ خداوند آسمان‌ها و زمین‌ها وَ ما بَیْنَهُمَا و آنچه میان هر دو الرَّحْمنِ نام او رحمن لا یَمْلِکُونَ مِنْهُ خِطاباً (۳۷) ازو بر هیچ سخنی نه پادشاه‌اند.

یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ آن روز که روح بپای ایستد وَ الْمَلائِکَةُ صَفًّا و فریشتگان صفی لا یَتَکَلَّمُونَ هیچ سخن نگویند إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ مگر کسی که دستوری دهد رحمن او را وَ قالَ صَواباً (۳۸) و آنچه گوید راست گوید و بچم.

ذلِکَ الْیَوْمُ الْحَقُّ آن روزست بودنی فَمَنْ شاءَ هر که خواهد پس آن پیغام و پند اتَّخَذَ إِلی‌ رَبِّهِ مَآباً (۳۹) به خداوند خویش راهی گیرد و باز گشتن گاهی.

انا أَنْذَرْناکُمْ عَذاباً قَرِیباً (۴۰) شما را آگاه کردیم و بیم نمودیم از عذابی نزدیک.

یومَ یَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ یَداهُ‌ آن روز که می‌نگرد مردم فرا کردار خویش، یَقُولُ الْکافِرُ و ناگرویده گوید:ا لَیْتَنِی کُنْتُ تُراباً (۴۱) کاشک من خاک بودمی، کاشک من خاک گشتمی.