گنجور

 
میبدی

قوله تعالی: فَما أُوتِیتُمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ، هر چه شما را دادند از چیز، فَمَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا آن ناپاینده است برسیدنی در زندگانی این جهان، وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَ أَبْقی‌، و آنج بنزدیک اللَّه است، به است و پاینده‌تر، لِلَّذِینَ آمَنُوا، ایشان را که بگرویدند، وَ عَلی‌ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ (۳۶) و بخداوند خویش پشتی میدارند.

وَ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ، و ایشان که می‌پرهیزند، کَبائِرَ الْإِثْمِ، از بزرگهای گناهان، وَ الْفَواحِشَ، و از کارهای زشت، وَ إِذا ما غَضِبُوا و چون در خشم شوند، هُمْ یَغْفِرُونَ (۳۷)، ایشان را میآمرزند.

وَ الَّذِینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ، و ایشان که پاسخ میکنند خداوند خویش را، وَ أَقامُوا الصَّلاةَ، و نماز بپای میدارند، وَ أَمْرُهُمْ شُوری‌ بَیْنَهُمْ، و کار ایشان در میان ایشان در مشاورت بود، وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ (۳۸). و از آنج ایشان را روزی دادیم، هزینه میکنند.

وَ الَّذِینَ إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْیُ، و ایشان آنند که چون افزونی جستن بایشان رسد، هُمْ یَنْتَصِرُونَ (۳۹). ایشان از کین میکشند و داد می‌ستانند.

وَ جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها، پاداش بدی، بدی است هم چنان، فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ، هر که فرا گذارد و آشتی کند، فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ، مزد او بر خدای است، إِنَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ (۴۰). اللَّه ستمکاران را دوست ندارد.

وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ، و هر که کین کشد، پس ستم کردن او، فَأُولئِکَ ما عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ (۴۱). ایشان آنند که بر ایشان راهی نیست.

إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَی الَّذِینَ یَظْلِمُونَ النَّاسَ، راه بر ایشانست که ستم میکنند بر مردمان، وَ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ، و افزونی میجویند در زمین، به بی‌حق، أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ (۴۲)، ایشانراست عذابی دردنمای.

وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ، هر که شکیبایی کند و بیامرزد، إِنَّ ذلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ (۴۳). آن از کارهاء جدّ است و قصدهای درست.

وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ، و هر که، اللَّه او را بی‌راه کند، فَما لَهُ مِنْ وَلِیٍّ مِنْ بَعْدِهِ، او را یاری دهی نیست از پس اللَّه، وَ تَرَی الظَّالِمِینَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ، و کافران را بین آن گه که ایشان عذاب بینند، یَقُولُونَ هَلْ إِلی‌ مَرَدٍّ مِنْ سَبِیلٍ (۲۴)؟ میگویند، باز بردن را هیچ راهی هست؟

وَ تَراهُمْ یُعْرَضُونَ عَلَیْها، و بینی ایشان را که با ایشان مینمایند، خاشِعِینَ مِنَ الذُّلِّ، فرومانده و از دست افتاده از خواری، یَنْظُرُونَ، مینگرند، مِنْ طَرْفٍ خَفِیٍّ، از چشم نهان مینگرند،.

وَ قالَ الَّذِینَ آمَنُوا، و گرویدگان گویند،، إِنَّ الْخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ، زیان‌کاران ایشانند که از خویشتن و کسان خویش درماندند، أَلا إِنَّ الظَّالِمِینَ فِی عَذابٍ مُقِیمٍ (۴۰) آگاه باشید که کافران در عذابی‌اند پاینده و همیشگی.

وَ ما کانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِیاءَ، و ایشان را هیچ یاری دهی نبود، یَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ، که ایشان را فریاد رسد و یاری دهد فزود از اللَّه، وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ،و هر که اللَّه او را بی‌راه کند، فَما لَهُ مِنْ سَبِیلٍ (۴۶). او را هیچ راهی نیست.

اسْتَجِیبُوا لِرَبِّکُمْ، پاسخ کنید خداوند خویش را، مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ، پیش از آنکه روزی آید، لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ، که آن روز از خدای هیچ باز پس بردنی نیست، ما لَکُمْ مِنْ مَلْجَإٍ یَوْمَئِذٍ، شما را آن روز، هیچ پناهی نه، وَ ما لَکُمْ مِنْ نَکِیرٍ (۴۷). و نتوانید که گوئید، این نشاید و نباید.

فَإِنْ أَعْرَضُوا، اگر برگردند از پذیرفتن، فَما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً، که ترا بر ایشان نگهبان نفرستادیم، إِنْ عَلَیْکَ إِلَّا الْبَلاغُ، نیست بر تو مگر پیغام رسانیدن، وَ إِنَّا إِذا أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً، و ما هر گه که مردم را بچشانیم از خویشتن بخشایشی، فَرِحَ بِها، شادی درگیرد بآن، وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ، و اگر رسد بایشان بدی، بکرد دو دست ایشان، فَإِنَّ الْإِنْسانَ کَفُورٌ (۴۸). آدمی ناسپاس است.

لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، خدایراست پادشاهی آسمانها و زمینها، یَخْلُقُ ما یَشاءُ، میآفریند آنچه خواهد، یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ إِناثاً، می‌بخشد او را که خواهد فرزندان مادینه،، وَ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ الذُّکُورَ) (۴۹). میبخشد او را که خواهد پسران.

أَوْ یُزَوِّجُهُمْ، یا ایشان را صنف صنف کند آمیخته، ذُکْراناً وَ إِناثاً، نرینان و مادینان، وَ یَجْعَلُ مَنْ یَشاءُ عَقِیماً، و هر که را خواهد سترون کند نازاینده، إِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیرٌ (۵۰). او دانایی توانا است،.

وَ ما کانَ لِبَشَرٍ، هرگز نبود هیچ مردم را، أَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ، که اللَّه سخن گفتید با او، إِلَّا وَحْیاً، مگر بنمودن در خواب،، أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ، از پس پرده، أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا، یا رسول فرستد، فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ ما یَشاءُ، تا پیغام رساند بدستوری و فرمان او آنچه میخواهد، إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ (۵۱). او بر است زبر خلق، دانایی راست کار.

وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ، و هم چنان پیغام دادیم بتو، رُوحاً، نامه زندگانی دلها را، مِنْ أَمْرِنا، از فرمان و سخن ما، ما کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ وَ لَا الْإِیمانُ، تو ندانستی که نامه چه بود و ندانستی که ایمان چه بود.

وَ لکِنْ جَعَلْناهُ نُوراً، لکن ما این نامه را روشنایی کردیم، نَهْدِی بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا، راه مینمائیم باین نامه، هر که را خواهیم از بندگان خویش را.

وَ إِنَّکَ لَتَهْدِی إِلی‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ (۵۲). و تو راه می‌نمایی براه راست.

صِراطِ اللَّهِ، راه خدای، الَّذِی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ، آن خدای که او راست هر چه در آسمانها و هر چه در زمینها، أَلا إِلَی اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ (۵۳). آگاه باشید که با خواست خدا گردد، همه کارها.