گنجور

 
میبدی

قوله تعالی: اللَّهُ لَطِیفٌ بِعِبادِهِ ای بارّ بهم رفیق حفی. قال مقاتل: یعنی بالبر و الفاجر، حیث لهم یهلکهم جوعا بمعاصیهم. یدل علیه قوله: یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ، فکل من رزقه اللَّه من مؤمن و کافر و ذی روح، فهو ممن یشاء اللَّه ان یرزقه و قال الصادق (ع): اللطف فی الرزق انه جعل رزقهم من الطیبات، و رزقهم من حیث لا یعلمون، و لم یدفعه الیهم بمرة بل یرزق کل عبد منهم، قدر ما یصلحه و یصلح له.

و قیل لطفه بهم ان لا یعاجلهم بالعقوبة کی یتوبوا. و قیل اللطیف الذی یعلم دقائق المصالح و غوامضها ثم یسلک فی ایصالها الی المستصلح سبیل الرفق، دون العنف. فاذا اجتمع الرفق فی الفعل، و اللطف فی العلم، تم معنی اللطف و لا یتصور کمال ذلک فی العلم و الفعل الّا للَّه وحده، یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ، کما یشاء، من شاء موسّعا و من شاء مقترا و من شاء حلالا و من شاء حراما و من شاء فی خفض و دعة و من شاء فی کد و عناء و من شاء بحساب و من شاء بغیر حساب، وَ هُوَ الْقَوِیُّ، بتعذیب الکفار یوم بدر، الْعَزِیزُ فی الانتقام منهم.

مَنْ کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ، ای ثواب الآخرة بعمله، نَزِدْ لَهُ فِی حَرْثِهِ‌، فنعطیه بالواحد عشرا و مائة و اضعافا، و قیل: نَزِدْ لَهُ فِی حَرْثِهِ، ای: نجمع له الدنیا و الآخرة، وَ مَنْ کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها، ما قسمناه و من هاهنا للتبعیض، وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ، ای: فی خیر الآخرة، مِنْ نَصِیبٍ لانه کذّب بها.

قال قتاده: نؤته بقدر ما قسم له کما قال: عَجَّلْنا لَهُ فِیها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِیدُ، و قیل: ندفع عنه من آفات الدنیا، وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصِیبٍ.

این آیت در شأن قومی فرو آمد که با رسول خدا بودند در غزاها و با اعداء دین جنگ کردند، قومی را غرض، ثواب آخرت بود و رضاء حق، رب العالمین ایشان را وعده دیدار و رضاء خود داد در آخرت، و در دنیا ایشان را مال و غنیمت داد فضل آنان، ثواب آخرت. باز قومی منافقان بودند که غرض ایشان در آن حربها مال غنیمت بود نه ثواب آخرت، رب العزه ایشان را از آن مال غنیمت محروم نکرد، لکن از ثواب آخرت محروم ماندند، اینست که مصطفی (ص) فرمود: بشّر هذه الامة بالثناء و الرفعة و النصر و التمکین فی الارض، فمن عمل منهم عمل الآخرة للدنیا لم یکن له فی الآخرة نصیب.

و گفته‌اند که بر سلیمان پیغامبر مال و ملک و علم عرضه کردند که از این سه یکی اختیار کن، سلیمان علم اختیار کرد، مال و ملک فرافزودند او را.

أَمْ لَهُمْ شُرَکاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّینِ ما لَمْ یَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ، هم قریش و کفرة العرب من خزاعه و غیرهم بحروا البحیره و سیّبوا السوائب و و صلوا الوصیلة و حموا الحامی و ذبحوا للطواغیت و جعلوا للَّه مما ذرأ من الحرث و الانعام نصیبا و نسئوا النسی‌ء و بدّلوا دین ابراهیم و تأویل الآیة: الهم شرکاء فیما شرع اللَّه من الدین یشرعون معه غیر شرعه. ما لَمْ یَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ، ای لم یأمر به اللَّه. وَ لَوْ لا کَلِمَةُ الْفَصْلِ، ای لو لا ان اللَّه حکم فی کلمة الفصل بین الخلق بتأخیر العذاب عنهم الی یوم القیمة حیث قال: بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ، لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ، لفرغ من عذاب الذین یکذبونک فی الدنیا، إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فی الآخرة.

تَرَی الظَّالِمِینَ، المشرکین یوم القیمة، مُشْفِقِینَ، ای: وجلین مِمَّا کَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ‌، ای: جزاء کسبهم واقع بهم لا محیص لهم عنه. وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِی رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ، الروضات و الروض جمع الروضة، و الریاض جمع الروض جمع الجمع، و هی الاماکن المعشبة المونقة ذات الریاحین و الزهر، لَهُمْ ما یَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ، ای: لهم ما یتمنون و یشتهون فی الجنة، ذلِکَ ای اعطاء هذه الاشیاء، هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ. النعیم الدائم علی القلیل من العمل.

ذلِکَ ای: «الفضل الکبیر» هو، الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ، ای هو لهم خاصّة فانهم اهله. قرأ ابو عمرو و ابن کثیر یبشر بفتح الیاء و ضم الشین مخففا، و التخفیف و التشدید فی المعنی واحد. قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی‌، ابن عباس گفت: این آیه بمدینه فرو آمد، و سبب نزول آن بود که، چون رسول خدا (ص) هجرت کرد بمدینه، انصار آمدند و گفتند: انک ابن اختنا و قد هدانا اللَّه علی یدیک و تنوبک نوائب و حقوق و لیس لک عندها سعة، فرأینا ان نجمع لک من اموالنا شطرا فنأتیک به و تستعین علی ما ینوبک.

انصار گفتند یا رسول اللَّه تو خواهرزاده مایی و رب العالمین بوسیلت رسالت و نبوت تو، ما را هدایت داد و بمکان تو ما باسلام گرامی و عزیز گشتیم و حق تو بر ما واجب گشت و دانیم که ترا دستگاهی نیست و مالی نداری که حقها بدان بگذاری و آفتها بدان دفع کنی. اگر صواب بینی، تا ما شطری از مال خویش جدا کنیم و بر تو آریم و بعضی شغلهای تو کفایت کنیم.

رب العالمین در شأن و جواب ایشان، این آیت فرستاد: قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً، بگو ای محمد نمی‌خواهم از شما بر این پیغام رسانیدن هیچ مزدی و لم یسئل نبی علی البلاغ اجرا قط، و هرگز هیچ پیغامبر بر تبلیغ رسالت هیچ مزد، نخواست، همانست که آنجا گفت: قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفِینَ.

و در سورة الشعراء حکایت از جماعتی پیغامبران کرد که گفتند: وَ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلی‌ رَبِّ الْعالَمِینَ. آن گه گفت إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی‌. این استثناء منقطع است و متصل نیست و مودت از سخن اول مستثنی نیست و معنی آنست که لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً لکن ودّونی فی القربی.

اکنون معنی این سخن بر سه وجه گفته‌اند: یکی آنست که: آمرکم ان تودوا اقاربی و اهل بیتی، مزد نمیخواهم، لکن شما را میفرمایم که خویشان مرا و اهل بیت مرا دوست دارید. ابن عباس گفت: آن روز که این آیت فرو آمد گفتند یا رسول اللَّه من قرابتک هؤلاء الذین وجبت علینا مودتهم. قال علی (ع) و فاطمه و ابناهما و فیهم نزل: إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ.

و عن علی ابن ابی طالب قال: شکوت الی رسول اللَّه (ص) حسد الناس لی، فقال اما ترضی ان تکون رابع اربعة اول من یدخل الجنة انا و انت و الحسن و الحسین (ع) و ازواجنا عن ایماننا و شمائلنا و ذریتنا خلف ازواجنا و شیعتنا من ورائنا.

و عن زید بن ارقم عن النبی قال: انی تارک فیکم الثقلین کتاب اللَّه و اهل بیتی، اذکرکم اللَّه فی اهل بیتی‌ قیل لزید بن ارقم من اهل بیته، قال: هم آل علی و آل عقیل و آل جعفر و آل عباس و قال رسول اللَّه لعباس بن عبد المطلب: و الذی بعثنی بالحق لا یؤمنون، حتی یحبوکم لی‌ و قیل هم الذین تحرم علیهم الصدقة من اقاربه و یقسم فیهم الخمس و هم بنو هاشم و بنو المطلب الذین لم یفترقوا فی جاهلیة و لا فی اسلام.

وجه دوم در معنی آیت، قول حسن بصری است: ای لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً، لکن آمرکم بموده التقرب الی اللَّه عز و جل و التودد الیه بالطاعة و العمل الصالح، مزد نمی‌خواهم لکن میفرمایم شما را بدوست داشتن هر کس که نزدیکی جوید باللّه، بطاعت و عمل نیکو، و بر وفق این قول، هر کس که اللَّه را فرمان بردار است و تقرب را بوی نیکوکار است، واجب است بر تو که او را دوست داری و مودت وی فریضه دانی.

حسن بصری از اینجا گفت: من تقرب الی اللَّه بطاعته، وجبت علیک مودته.

وجه سوم قول ضحاک و مجاهد و سدی و جماعتی مفسران. گفتند: این آیت بمکه فرو آمد و این خطاب با مشرکان قریش است و با کفار عرب که ایشان با یکدیگر میگفتند: أ ترون محمدا (ص) یسئل علی ما یتعاطاه اجرا؟ گویی این محمد باین کار که پیش گرفته، هیچ مزدی میخواهد؟ بجواب ایشان این آیت آمد که: لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً، لکن، آمرکم ان تودونی لاجل قرابتی و ان لم تصدقونی برسالتی فلا تؤذونی.

و روی انه قال صلّی اللَّه علیه و آله و سلم: یا قوم اذا ابیتم ان تتابعونی فاحفظوا قرابتی فیکم و لا تؤذونی فانکم قومی و احق بان تصلوا رحمی.

مزد نمی‌خواهم، لکن شما را می‌فرمایم که اگر مرا برسالت استوار نمی‌دارید و دعوت مرا اجابت نمیکنید، باری بحکم قرابت که میان من و شماست مرا مرنجانید و مرا دوست دارید و رحم پیوندید.

قال ابن عباس: لم یکن بطن من بطون قریش الّا کان للنبی (ص) فیهم قرابة و قیل العرب کلّا ولدته و قال بعض المفسرین: کان المشرکون، یؤذون رسول اللَّه (ص) فانزل اللَّه هذه الآیة، فامرهم فیها بمودة رسول اللَّه (ص) و صلة رحمه، فلما هاجر الی المدینه و آواه الانصار و نصروه احب اللَّه عز و جل ان یلحقه باخوانه من الانبیاء علیهم السلام، حیث قالوا: وَ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ، إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلی‌ رَبِّ الْعالَمِینَ. فانزل اللَّه: قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفِینَ.

فصارت منسوخة بهذه الایة و هذا القول غیر مرضی لان مودة النبی (ص) و کف الاذی عنه، و مودة اقاربه، و التقرب الی اللَّه بالطاعة و العمل الصالح من فرائض الدین، فلا یجوز نسخ شی‌ء منها و المعنی الصحیح فی الآیة ما ذکرناه من اقاویل السلف، و اللَّه اعلم.

وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیها حُسْناً، الاقتراف الاکتساب، و الاعتمال ای: من یکتسب طاعة، نَزِدْ لَهُ فِیها، من الثواب حُسْناً، بالتضعیف. و قیل معناه، یثبت علی القلیل من الطاعة الکثیر من الثواب، إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ، لمن اذنب شَکُورٌ لمن اطاع. و قیل غَفُورٌ، لذنوب آل رسول اللَّه شَکُورٌ لحسناتهم.

أَمْ یَقُولُونَ، ای: بل یقولون یعنی کفار مکه، افْتَری‌ عَلَی اللَّهِ کَذِباً. فَإِنْ یَشَإِ اللَّهُ یَخْتِمْ عَلی‌ قَلْبِکَ، قال مجاهد: یربط علی قلبک بالصبر علی اذاهم، فلا یدخل قلبک حزن و لا ضیق. معنی آنست که کفار مکه میگویند که، تو بر اللَّه دروغ میسازی، و این قرآن از بر خود می‌نهی و گر اللَّه خواهد دل تو بربطه صبر ببندد، تا بر اذای ایشان صبر کنی و بر آنچه ایشان میگویند، در دل تو تنگی و اندوهی نیاید.

آن گه بر سبیل ابتدا گفت: وَ یَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ، ای: ان ما یقولونه باطل یمحه اللَّه آنچه ایشان میگویند باطل است و اللَّه آن را محو کند. وَ یُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ، ای: یظهر الحق و یثبته بما انزل من کتابه، و ینصر دینه بوعده. و قیل: فَإِنْ یَشَإِ اللَّهُ یَخْتِمْ عَلی‌ قَلْبِکَ وَ یَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ، تم الکلام هاهنا و هذا کالوعید للرسول (ص) و المراد به جواب الذین قالوا: افْتَری‌ عَلَی اللَّهِ کَذِباً فخرج الجواب مخرج الاستغناء، و المعنی: فان یشأ اللَّه یمسک ما اوحی الیک و یمح بنفسه الکفر من قلوب العابد بلا واسطة و لا سفارة، این سخن هر چند که ظاهر آن وعید رسول (ص) می‌نماید اما جواب مشرکان است که میگفتند: افْتَری‌ عَلَی اللَّهِ کَذِباً و در این جواب بی‌نیازی خود جل جلاله پیدا میکنند یعنی که ما را حاجت بواسطه و سفارت نیست. اگر خواهیم مهر بر دل تو نهیم و قرآن که بتو دادیم از دل تو ببریم، تا فراموش کنی و بخودی خود، باطل و کفر از دلها بستریم، یعنی شما که کافران‌اید چرا می‌گویید که محمد (ص) بر اللَّه دروغ میسازد؟، وی دروغ بر ما نمی‌سازد که اگر سازد با وی این کنیم که گفتیم.

قوله: وَ یَمْحُ حذف الواو منه لا للجزم و انما کتب فی المصحف علی اللفظ کما کتب قوله: سَنَدْعُ الزَّبانِیَةَ. و یَدْعُ الْإِنْسانُ محذوف الواو ثم قال: إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ. ای: بضمائر القلوب، فلو علم من قلبه انه هم بالافتراء لعاجله بالعقوبة، فکیف اذا نطق به و صرّح.

وَ هُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ، اذا تابوا، لانه ان لم یقبل کان اغراء بالمعاصی، وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ، ای: تجاوز عما کان منهم قبل التوبة من القبائح، وَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ. تأویله یعفو عنها و هو یعلم انهم یعودون الیها، فلا یمنعه.

علمه من عفوه و لا یرجع بعد عودهم الی السیئات عن عفوه نظیره. قوله عز و جل: وَ هُوَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُمْ بِاللَّیْلِ وَ یَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ ثُمَّ یَبْعَثُکُمْ فِیهِ. التأویل: یبعثکم حتی تخوضوا فی مثل ما جرحتم بالنهار، فلا یمنعه علمه عن کلامکم. و قیل یعلم ما یفعلون ای: یعلم اعتقادهم، فلا یقبل الا التوبة النصوح، و التوبة النصوح ما روی جابر قال: دخل اعرابی علی رسول اللَّه و قال اللهم انی استغفرک و اتوب الیک سریعا و کبر، فلما فرغ عن صلاته، قال له یا هذا ان سرعة اللسان بالاستغفار توبة الکذابین و توبتک تحتاج الی توبة. قال: و ما التوبة، قال: اسم یقع علی ستة معان، علی الماضی، من الذنوب: الندامة و لتضییع الفرائض: الاعادة و رد المظالم و ازاقة النفس فی الطاعة کما ربیتها فی المعصیة و اذاقة النفس مرارة الطاعة کما اذقتها حلاوة المعصیة و البکاء بدل کل ضحک ضحکته.

و قیل حقیقة التوبة ترک المعاصی نیة و فعلا و الاقبال علی الطاعة نیة و فعلا.

و عن انس بن مالک قال قال رسول اللَّه: اللَّه اشد فرحا بتوبة عبده حین یتوب الیه من احدکم کان راحلته بارض فلاة فانفلتت و علیها طعامه و شرابه فایس منها، فاتی شجرة فاضطجع فی ظلها قد یئس من راحلته فبینما هو کذلک اذ بها قائمة عنده فأخذ بخطامها، ثم قال من شدة الفرح: انت عبدی و انا ربک اخطا من شدة الفرح. و فی روایة ابی هریره: اللَّه افرح بتوبة عبده من العقیم الوالد و من الظمآن الوارد فمن تاب الی اللَّه توبة نصوحا، انسی اللَّه حفظته و بقاع الارض خطایاه و ذنوبه. قرأ حمزة و الکسائی و حفص، وَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ. بالتاء، و هو خطاب للمشرکین، و الباقون بالیای لانه بین خبرین عن قوم فقال قبله عن عباده و بعده. وَ یَزِیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ.

وَ یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ آمَنُوا، ای: یجیب اللَّه الذین آمنوا، وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ، اذا دعوه کقوله: ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ، أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ. و قال ابن عباس: معناه یثیب الذین آمنوا و عملوا الصالحات علی اعمالهم، وَ یَزِیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ، سوی ثواب اعمالهم تفضلا منه. و فی روایة ابی صالح عن ابن عباس قال: وَ یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ آمَنُوا، ای. یشفعهم فی اخوانهم، وَ یَزِیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ، یشفّعهم فی اخوان اخوانهم.

و فی الخبر عن رسول اللَّه (ص): وَ یَزِیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ، الشفاعة لمن وجبت له النار، و قیل الذین آمنوا فی موضع الرفع و هو استجابة العبید لربهم کقوله: فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی، وَ یَزِیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ، ای یزید اللَّه لهم الهدی من فضله، کقوله: یَزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْا هُدیً. وَ الْکافِرُونَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ.

فی الآخرة. معنی هر دو آیه آنست که: اللَّه تعالی توبه بندگان بپذیرد، هر گه که باخلاص و صدق بوی باز گردند و توبه ایشان نصوح باشد و گناهان گذشته ایشان همه بیامرزد، هر چند که میداند که ایشان پس از توبه گناه کنند، توبه ایشان رد نکند و از عفو خود فراپس نیاید و خواندن ایشان مر او را جل جلاله، اجابت کند، و کردار نیک ایشان را ثواب دهد، و بفضل خود، زیادتی بر سر نهد، این کرامت و نواخت اللَّه است مؤمنانرا هم در دنیا و هم در آخرت، و کافران را عذاب سخت است در دنیا و در آخرت.

وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ، ای لو جعلهم اللَّه اغنیاء لطغوا و بغوا بعضهم علی بعض. قال ابن عباس: بغیهم طلبهم منزلة بعد منزلة و مرکبا بعد مرکب و ملبسا بعد ملبس و قیل معناه: لتراموا الی افساد الارض بان لا یحتاج بعضهم الی بعض فلا یتعاونوا قال شقیق بن ابراهیم: معنی الآیة لو رزق اللَّه العباد من غیر کسب و تفرغوا عن المعاش و الکسب لطغوا و بغوا و سعوا فی الارض فسادا، و لکن شغلهم بالکسب و المعاش رحمة منه و امتنانا، وَ لکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ، یوصل الرزق الی من یشاء کما یشاء بالقدر الذی یعلم مصلحته فیه.

گفته‌اند: این آیه در شأن قومی از عرب فرو آمد که بوقت خصب و فراخی نعمت، با محاربت و معادات یکدیگر میپرداختند و مال یکدیگر بغارت میبردند و در زمین تباه کاری میکردند و بوقت قحط و جدوبت با انتجاع و تجارت و طلب رزق میپرداختند.

و فی ذلک یقول الشاعر:

قوم اذا نبت الربیع بارضهم

نبتت عداوتهم مع البقل‌

خباب ارت گفت: این آیه در شأن ما فرو آمد، جمع اصحاب صفه، که بر اموال بنی قریظه و نضیر و بنی قینقاع ما را نظر آمد، آن مواشی ایشان دیدیم فراوان و عروض تجارت و نعمت بی‌کران، آرزوی آن در دل ما تحرّک کرد و رب العالمین باین آیه ما را از سر آن تمنی فرا داشت و سکینه قناعت بدل ما فرو آورد.

مصطفی (ص) گفت: اخوف ما اخاف علی امتی زهرة الدنیا و کثرتها.

و قال بعض الحکماء: ان من العصمة ان لا تجد. و قال مقاتل: یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ فیجعل واحدا فقیرا و آخر غنیا. إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ.

روی انس بن مالک عن النبی (ص) عن جبرئیل عن اللَّه عز و جل انه قال: «من اهان لی ولیا فقد بارزنی بالمحاربة. و انی لاسرع شی‌ء الی نصرة اولیائی انی لا غضب لهم کما یغضب اللیث الحرد و ما تقرب الیّ عبدی المؤمن بمثل اداء ما افترضت علیه، و ما زال عبدی المؤمن یتقرب الیّ بالنوافل حتی احبه، فاذا احببته، کنت له سمعا و بصرا و یدا و مؤیدا. ان دعانی اجبته و ان سألنی اعطیته و ما ترددت فی شی‌ء انا فاعله ترددی، فی قبض روح عبدی المؤمن، یکره الموت و اکره مسائته و لا بدله منه و ان من عبادی المؤمنین لمن یسألنی الباب من العبادة، فاکفه عنه ان لا یدخله عجب فیفسده ذلک. و ان من عبادی المؤمنین لمن لا یصلح ایمانه الا الغنی و لو افقرته لا فسده ذلک. و ان من عبادی المؤمنین لمن لا یصلح ایمانه الا الفقر و لو اغنیته لافسده ذلک.

و ان من عبادی المؤمنین لمن لا یصلح ایمانه الا الصحة، و لو اسقمته لافسده ذلک.

و ان من عبادی المؤمنین لمن لا یصلح ایمانه الا السقم و لو اصلحته لافسده ذلک.

انی ادبّر امر عبادی بعلمی بقلوبهم. «انی بعبادی خبیر بصیر».

وَ هُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا، الغیث المطر، سمی غیثا لانه غیاث الخلق به بقائهم و علیه نمائهم. و قیل الغیث من المطر ما یکون نافعا، و یکون فی وقته لان المطر قد یکون مضرا، و قد یکون فی غیر وقته، مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا، یئسوا منه لتأخر نزوله و الغیث بعد الیأس ادعی لهم الی الشکر، وَ یَنْشُرُ رَحْمَتَهُ نعمته و خصبه و قیل مطره فیعم السهل و الجبل و العامر و الغامر. و نشرها، عمومها، جمیع الخلیقة. وَ هُوَ الْوَلِیُّ، ای: ولی المؤمنین بانزال الغیث، الْحَمِیدُ. الذی لا یفاه به الا مدحا و لا یذکر الّا حمدا.

قال مقاتل: حبس اللَّه المطر عن اهل مکة سبع سنین، حتی قنطوا، ثم انزل اللَّه المطر فذکرهم نعمته، قوله: وَ مِنْ آیاتِهِ، ای من علامات قدرته، خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، مع عظمهما و کثرة اجزائهما، وَ ما بَثَّ ای: خلق و فرق فِیهِما مِنْ دابَّةٍ، ای: ذی روح الانس و الجن و الملائکة و سایر الحیوان، وَ هُوَ عَلی‌ جَمْعِهِمْ‌، ای: علی احیائهم بعد الموت، إِذا یَشاءُ قَدِیرٌ. کامل القدرة.

وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ، ای غمّ و الم و مکروه، فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ، یعنی فهو عقوبة للمعاصی التی اکتسبتموها، کقوله: قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ، وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ قرأ اهل المدینة و الشام، بما کسبت بغیر فاء و کذلک هو فی مصاحفهم فیکون ما فی اول الایة بمعنی الذی اصابکم بما کسبت بغیر فاء و کذلک هو فی مصاحفهم فیکون ما فی اول الایة بمعنی الذی اصابکم بما کسبت ایدیکم، و هو مع الفاء احسن و اشهر فی اللغة کما هو فی مصاحف اهل العراق لانه شرط و جوابه، وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ. من الذنوب، فلا یعاقب علیه. و قیل: یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ.

من الناس فلا یعاجلهم بالعقوبة اما عطفا و رحمة و اما زیادة فی العذاب و استدراجا.

قال الحسن: ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ، اراد به اقامة الحدود علی المعاصی، وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ. فلم یجعل له حدا.

و قال الضحاک: ما تعلم رجل القرآن ثم نسیه الا بذنب، ثم قرأ: وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ، ایّ مصیبة اعظم من نسیان القرآن.

و قال الحسن: لما نزلت هذه الایة، قال رسول اللَّه (ص): «و الذی نفسی بیده ما من خدش عود و لا عثرة قدم و لا اختلاج عرق الا بذنب و ما یعفو اللَّه عنه اکثر.

و قال علی بن ابی طالب (ع): الا اخبرکم بافضل آیة فی کتاب اللَّه حدّثنا بها رسول اللَّه (ص)، ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ. قال و سافسرها لک یا علی ما أَصابَکُمْ، من مرض او عقوبة او بلاء فی الدنیا، فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ، و اللَّه عز و جل اکرم من ان یثنی علیهم العقوبة فی الآخرة، و ما عفا اللَّه عنه فی الدنیا، فاللّه احلم من ان یعود بعد عفوه. و قال عکرمة: ما من نکبة اصابت عبدا فما فوقها الا بذنب لم یکن اللَّه لیغفر له الا بها او درجة لم یکن اللَّه لیبلغه الا بها.

و عن انس بن مالک عن رسول اللَّه (ص) قال: اذا اراد اللَّه بعبده الخیر عجل له العقوبة فی الدنیا و اذا اراد بعبده الشر، امسک علیه بذنبه حتی یوافی به یوم القیمة.

وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ، ای: و ما انتم بفائتین هربا فی الارض، قال اهل اللغة اعجزته ای صیرته عاجزا و عجزته فتّه و سبقته، یعنی اذا اراد اللَّه العقوبة بکم فلا تفوتونه حیثما کنتم و لا تسبقونه، وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ، یحفظکم، وَ لا نَصِیرٍ. یدفع عنکم العذاب اذا حل بکم.

وَ مِنْ آیاتِهِ الْجَوارِ، یعنی السفن واحدتها جاریة و هی السائرة، فِی الْبَحْرِ کَالْأَعْلامِ، یعنی کالجبال فی العظم.

إِنْ یَشَأْ یُسْکِنِ الرِّیحَ التی تجریها، فَیَظْلَلْنَ رَواکِدَ عَلی‌ ظَهْرِهِ، یعنی فیبقین واقفة علی ظهر البحر، تقول رکد الماء اذا وقف، إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ. یعنی لکل مؤمن لان صفة المؤمن: الصبر فی الشدة و الشکر فی الرخاء.

و فی الخبر: الایمان نصفان، نصف صبر، و نصف شکر.

أَوْ یُوبِقْهُنَّ بِما کَسَبُوا یهلک کثیرا من السفن و من فیها بذنوبهم أوبقته ذنوبه أی: اهلکته، وَ یَعْفُ عَنْ کَثِیرٍ. فینجیهم، و قیل: یعف عن کثیر. من ذنوبهم فلا یعاقب علیها وَ یَعْلَمَ الَّذِینَ یُجادِلُونَ، قرأ اهل الکوفة و الشام و یعلم برفع المیم استأنف به الکلام کقوله فی سورة التوبة: وَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلی‌ مَنْ یَشاءُ، و قرأ الآخرون و یعلم بالنصب علی الصرف کقوله: وَ یَعْلَمَ الصَّابِرِینَ. ای: صرف من حال الجزم الی النصب استخفافا و کراهیة لتوالی الجزم و کقول الشاعر:

لا تنه عن خلق و تأتی مثله

عار علیک اذا فعلت عظیم‌

و معنی الآیة، انما نفعل ذلک من العفو و الاهلاک وَ یَعْلَمَ الَّذِینَ یُجادِلُونَ انبیاءنا «فی»، رد آیاتِنا، ان لیس، لَهُمْ مِنْ، عذاب اللَّه مَحِیصٍ.

مهرب و انه لیس بمنج من ذلک غیر اللَّه عز و جل.