گنجور

 
میبدی

قوله تعالی: رَفِیعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ بردارنده درجه‌ها افزونی زبر یکدیگر بندگان را خداوند عرش است، یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ می‌افکند پیغام که زندگانی دلهاست از سخن و فرمان خویش، عَلی‌ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ برو که خواهد از بندگان خویش، لِیُنْذِرَ یَوْمَ التَّلاقِ (۱۵) تا آگاه کند مردمان را از روز هم دیداری.

یَوْمَ هُمْ بارِزُونَ آن روز که آشکارا باشند ایشان چشمها یکدیگر را، لا یَخْفی‌ عَلَی اللَّهِ مِنْهُمْ شَیْ‌ءٌ پوشیده نماند بر اللَّه از ایشان هیچ چیز، لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ اللَّه گوید: که راست پادشاهی امروز؟ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ (۱۶) هم خود گوید: اللَّه راست آن یگانه میراننده فروشکننده کم آورنده.

الْیَوْمَ تُجْزی‌ و گوید امروز پاداش دهند، کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ هر تنی را بآنچه کرد، لا ظُلْمَ الْیَوْمَ ستم نیست امروز بر کس، إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ (۱۷) اللَّه آسان توان زود شمارست.

وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْآزِفَةِ آگاه کن ایشان را و بترسان از ان روز نزدیک آمده، إِذِ الْقُلُوبُ لَدَی الْحَناجِرِ آن گه که دلها بر گلوها آید، کاظِمِینَ از بیم و اندوه، نفس خود فرو میگیرند، ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ ناگرویدگان را آن روز هیچ دوست نیست که ایشان را بکار آید، وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ (۱۸) و نه هیچ شفیع که بسخن او کار کنند.

یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ میداند خیانت چشمها در نگرستن، وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ (۱۹) و آنچه می‌نهان دارد دلها.

وَ اللَّهُ یَقْضِی بِالْحَقِّ و اللَّه براستی و درستی و سزا کار راند، وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ و ایشان که ناگرویدگان ایشان را می‌خدایان خوانند فرود ازو، لا یَقْضُونَ بِشَیْ‌ءٍ هیچ کار نرانند و هیچ کار بر نگزارند و نتوانند، إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ (۲۰) اللَّه اوست که شنواست و بینا.

أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ به نروند در زمین؟ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ کانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ تا ببینند که چون بود سرانجام ایشان که پیش از ایشان بودند، کانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً ایشان سخت نیروتر بودند ازینان، وَ آثاراً فِی الْأَرْضِ و با نشانهاتر بودند در زمین در داشت و در توان، فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ فرا گرفت اللَّه ایشان را بگناهان ایشان، وَ ما کانَ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ (۲۱) و هیچ باز پوشنده‌ای نبود که ایشان را از اللَّه باز پوشیدی.

ذلِکَ بِأَنَّهُمْ آن بآن بود بایشان، کانَتْ تَأْتِیهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ که بایشان می‌آمد پیغامبران بپیغامها و نشانهای روشن، فَکَفَرُوا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بنگرویدند تا اللَّه فراگرفت ایشان را، إِنَّهُ قَوِیٌّ شَدِیدُ الْعِقابِ (۲۲) که او با نیروی است سخت‌گیر.

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسی‌ بِآیاتِنا فرستادیم موسی را بسخنان و نشانهای خویش، وَ سُلْطانٍ مُبِینٍ (۲۳) و حجتی آشکارا.

إِلی‌ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ قارُونَ بفرعون و هامان و قارون، فَقالُوا ساحِرٌ کَذَّابٌ (۲۴) گفتند جادوی است دروغ زن. فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنا چون بایشان آمد موسی به پیغام راست از نزدیک ما، قالُوا اقْتُلُوا أَبْناءَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ فرعون گفت و هامان: بکشید پسران ایشان که بموسی گرویده‌اند، وَ اسْتَحْیُوا نِساءَهُمْ و دختران ایشان زنده گذارید، وَ ما کَیْدُ الْکافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلالٍ (۲۵) و نیست کوشش و ساز ناگرویدگان مگر در بیراهی و بیهودگی.

وَ قالَ فِرْعَوْنُ فرعون گفت ملاء خویش را: ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسی‌ گذارید مرا تا بکشم موسی را، وَ لْیَدْعُ رَبَّهُ و موسی را گوئید تا خدای خویش را خواند آن گه، إِنِّی أَخافُ أَنْ یُبَدِّلَ دِینَکُمْ که من می‌ترسم که کیش شما جدا کند و بگرداند، أَوْ أَنْ یُظْهِرَ فِی الْأَرْضِ الْفَسادَ (۲۶) و در زمین مصر دو گروهی و تباهی پدید آید.

وَ قالَ مُوسی‌ إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَ رَبِّکُمْ موسی گفت: من فریاد میخواهم و زینهار بخداوند خویش و خداوند شما، مِنْ کُلِّ مُتَکَبِّرٍ لا یُؤْمِنُ بِیَوْمِ الْحِسابِ (۲۷) از هر گردنکشی که بنمی گرود بروز شمار.

وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ مردی گفت گرویده بخدای از کسان فرعون، یَکْتُمُ إِیمانَهُ که ایمان خویش نهان میداشت: أَ تَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ یَقُولَ رَبِّیَ اللَّهُ می‌بکشید مردی را از بهر آنکه میگوید خداوند من اللَّه؟

وَ قَدْ جاءَکُمْ بِالْبَیِّناتِ مِنْ رَبِّکُمْ و بشما آورد نشانها و معجزتهای آشکارا از خداوند شما، وَ إِنْ یَکُ کاذِباً فَعَلَیْهِ کَذِبُهُ و اگر می‌دروغ گوید دروغ او او را زیان دارد، وَ إِنْ یَکُ صادِقاً و اگر می‌راست گوید، یُصِبْکُمْ بَعْضُ الَّذِی یَعِدُکُمْ کمینه آنست که بشما رسد لختی از ان عذاب که شما را وعده میدهد، إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی اللَّه راه ننماید و نه کار سازد، مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ (۲۸) کسی را که گزاف کار است دروغ زن.

یا قَوْمِ لَکُمُ الْمُلْکُ الْیَوْمَ ای قوم شما راست امروز پادشاهی، ظاهِرِینَ فِی الْأَرْضِ و شما بر زمین غالب، فَمَنْ یَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا پس آن کیست که فریاد رسد و ما را یاری دهد از سخت گرفتن اللَّه اگر بما آید، قالَ فِرْعَوْنُ فرعون گفت: ما أُرِیکُمْ إِلَّا ما أَری‌ ننمایم شما را مگر آنچه صواب می‌بینم و راست، وَ ما أَهْدِیکُمْ إِلَّا سَبِیلَ الرَّشادِ (۲۹) و راه ننمایم شما را مگر براه راستی.

وَ قالَ الَّذِی آمَنَ یا قَوْمِ این مرد گفت که گرمیده بود: ای قوم، إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ من بر شما میترسم، مِثْلَ یَوْمِ الْأَحْزابِ (۳۰) از روزی چون روزهای سپاههای کفر که پیش از شما بودند.

مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ چون روز قوم نوح و قوم هود و قوم صالح و ایشان که پس ایشان بودند، وَ مَا اللَّهُ یُرِیدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ (۳۱) اللَّه بیداد خواه نیست رهیکان را.

وَ یا قَوْمِ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ ای قوم من میترسم بر شما، یَوْمَ التَّنادِ (۳۳) از روزی که یکدیگر را می‌باز خوانید در بیچارگی و زاری.

یَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِینَ روزی که از بیم پشتها بر میگردانید، ما لَکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ و شما را از اللَّه نگاه دارنده‌ای نه، وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ (۳۳) و هر که اللَّه او را بی‌راه کرد او را هیچ راه نماینده نیست.

وَ لَقَدْ جاءَکُمْ یُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَیِّناتِ و آمد بشما یوسف پیش ازین به پیغامهای روشن، فَما زِلْتُمْ فِی شَکٍّ مِمَّا جاءَکُمْ بِهِ هموار در گمان بودید از آنچه آورد او بشما، حَتَّی إِذا هَلَکَ تا آن گه که بمرد، قُلْتُمْ لَنْ یَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولًا گفتید که اللَّه پس او فرستاده‌ای نفرستد، کَذلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ هم چنان بی‌راه کند اللَّه مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ (۳۴) کسی را که گزاف کار بود بگمان.

الَّذِینَ یُجادِلُونَ فِی آیاتِ اللَّهِ ایشان که پیکار میکنند در نشانهای اللَّه، بِغَیْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ بی‌حجتی که از آسمان آمد بایشان درستی آن را، کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ الَّذِینَ آمَنُوا سخنی سخت زشت است نزدیک خدای و نزدیک گرویدگان، کَذلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ هم چنان مهر مینهد اللَّه، عَلی‌کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ (۳۵) بر دل هر گردن کشی خود کامه‌ای کامکار.

وَ قالَ فِرْعَوْنُ یا هامانُ ابْنِ لِی صَرْحاً فرعون گفت ای هامان بر او راز من طارمی، لَعَلِّی أَبْلُغُ الْأَسْبابَ (۳۶) تا مگر من بدرها رسم.

أَسْبابَ السَّماواتِ درهای آسمان، فَأَطَّلِعَ إِلی‌ إِلهِ مُوسی‌ تا مگر مرا دیدار افتد بخدای موسی، وَ إِنِّی لَأَظُنُّهُ کاذِباً و من می‌پندارم موسی را که دروغ میگوید، وَ کَذلِکَ زُیِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ هم چنان برآراستند فرعون را بد کرد او، وَ صُدَّ عَنِ السَّبِیلِ و برگردانیدند او را از راه راست، وَ ما کَیْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِی تَبابٍ (۳۷) و دستان گری فرعون نبود مگر در تباهی و نیستی.