گنجور

 
میبدی

قوله تعالی: أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ باش کسی که باز گشاد اللَّه بر وی را و دل وی را، لِلْإِسْلامِ گردن نهادن را، فَهُوَ عَلی‌ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ تا او بر روشنایی است از خداوند خویش، فَوَیْلٌ لِلْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ ویل نفرین و تباهی سخت دلان را از یاد خدا، أُولئِکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ (۲۲) ایشان در گمراهیی آشکاراند.

اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ اللَّه فرو فرستاد بدرنگ نیکوتر سخن، کِتاباً مُتَشابِهاً نامه‌ای هموار مانند یکدیگر در نیکویی و راستی، مَثانِیَ دو تو دو تو و دیگر باره دیگر باره، تَقْشَعِرُّ مِنْهُ بلرزد و بخیزد از ان، جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ پوست ایشان که از خداوند خویش میترسند، ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلی‌ ذِکْرِ اللَّهِ آن گه بیارامد پوستها و مویهای ایشان بر تنها و دلهای ایشان با خدای، ذلِکَ هُدَی اللَّهِ این راهنمونی اللَّه است، یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشاءُ راه مینماید بآن او را که میخواهد، وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ و هر که اللَّه او را بیراه کرد، فَما لَهُ مِنْ هادٍ (۲۳) او را راهنمایی نیست.

أَ فَمَنْ یَتَّقِی بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ باش آن کس که بر وی خویش از آتش می‌پرهیزد و بد عذاب از خود بازمیدارد یَوْمَ الْقِیامَةِ روز رستاخیز ؟ وَ قِیلَ لِلظَّالِمِینَ و گویند ستمکاران را: ذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ (۲۴) چشید پاداش آنچه میکردید

کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ دروغ زن گرفتند پیغامبران را ایشان که پیش از قوم تو بودند، فَأَتاهُمُ الْعَذابُ تا بایشان آمد عذاب، مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ (۲۵) از انجا که ندانستند.

فَأَذاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْیَ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا تا بچشانید اللَّه ایشان را رسوایی در زندگانی این جهان، وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ و عذاب آن جهان مهتر و بزرگتر، لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ (۲۶) اگر دانندی.

وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ زدیم مردمان را درین قرآن از هر سانی، لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ (۲۷) تا مگر پند پذیرند.

قُرْآناً عَرَبِیًّا غَیْرَ ذِی عِوَجٍ قرآنی تازی بی‌هیچ کژی، لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ (۲۸) تا مگر از عذاب من بپرهیزند.

ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا زد اللَّه مسلمان و مشرک را، رَجُلًا فِیهِ شُرَکاءُ مردی غلام که درو انبازان باشند چند کس بخداوندی، مُتَشاکِسُونَ با یکدیگر تنگ خوی و ناسازگار، وَ رَجُلًا سَلَماً لِرَجُلٍ و مردی غلام رسته از انبازان یک خواجه را، هَلْ یَسْتَوِیانِ مَثَلًا هرگز یکسان باشند هر دو در صفت؟ الْحَمْدُ لِلَّهِ ستایش اللَّه راست، بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ (۲۹) بلکه بیشتر ایشان نادانند.

إِنَّکَ مَیِّتٌ تو مرده‌ای، وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ (۳۰) و ایشان مرده‌اند.

ثُمَّ إِنَّکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ پس آن گه شما روز رستاخیز، عِنْدَ رَبِّکُمْ تَخْتَصِمُونَ (۳۱) نزدیک خداوند خویش خصمیها خواهید کرد.

فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَذَبَ عَلَی اللَّهِ پس کیست ستمکارتر از او که دروغ گوید بر خدای، وَ کَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جاءَهُ و راستی که باو آید دروغ شمرد، أَ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْویً لِلْکافِرِینَ (۳۲) در دوزخ بنگاهی بسنده نیست ناگرویدگان را؟!