گنجور

 
میبدی

قوله تعالی: «وَ أَوْحی‌ رَبُّکَ إِلَی النَّحْلِ» خداوند تو آگاهی افکند زنبور عسل را، «أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً» که خانه گیرید در کوه‌ها، «وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ (۶۸)» و در درخت و در بنائی که سازند.

«ثُمَّ کُلِی مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ» پس میخورید از گل هر میوه‌ای، «فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ» در شوید در این راهها که اللَّه تعالی شما را ساخت، «ذُلُلًا» فرمانروا خویشتن بیفکنده و مسخّر شده، «یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها» می بیرون آید از شکمهای ایشان، «شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ» شرابی رنگارنگ، «فِیهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ» در آن شرابست شفای مردمان، «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (۶۹)» در آن نشانست ایشان را که در اندیشند.

«وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ» و اللَّه تعالی بیافرید شما را، «ثُمَّ یَتَوَفَّاکُمْ» پس هم او میراند شما را، «وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ» و از شما کس است که او را به پس باز برند، «إِلی‌ أَرْذَلِ الْعُمُرِ» با بترینه عمر و بترینه زندگانی، «لِکَیْ لا یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْئاً» تا بنداند و یاد ندارد هیچیز پس آنک یاد داشت و دانست، «إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ قَدِیرٌ (۷۰)»که اللَّه تعالی داناست و توانا.

«وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلی‌ بَعْضٍ فِی الرِّزْقِ» و خدای فضل داد و افزونی لختی را از شما بر لختی در روزی، «فَمَا الَّذِینَ فُضِّلُوا بِرَادِّی رِزْقِهِمْ» هر خداونده‌ای چیزی از آنچ داده با پس نمی‌باید داد، «عَلی‌ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ» با برده خویش، «فَهُمْ فِیهِ سَواءٌ» تا برده و خداوند در آن یکدیگر را انباز باشند هم سان، «أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ (۷۱)» بکتاب من که اللَّه تعالی‌ام می‌منکر شوند و جحود می‌آرند.

«وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً» و اللَّه تعالی آفرید شما را و کرد شما را هم از شما جفتانی، «وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَزْواجِکُمْ» و شما را آفرید و داد از جفتان شما، «بَنِینَ وَ حَفَدَةً» پسران و فرزندزادگان، «وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ» و شما را روزی داد از پاکها و خوشها، «أَ فَبِالْباطِلِ یُؤْمِنُونَ» پس به بیهوده و ناچیز می‌گروند، «وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ یَکْفُرُونَ (۷۲)» و بخدایی اللَّه تعالی کافر می‌شوند.

«وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» و می‌پرستند جز از اللَّه تعالی، «ما لا یَمْلِکُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ شَیْئاً» چیزی را که ندارد ایشان را روزی از آسمان و زمین هیچ، «وَ لا یَسْتَطِیعُونَ (۷۳)» و نه از آسمان آب توانند آورد و نه از زمین نبات.

«فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ» خدای تعالی را انباز مگویید و او را همتا مسازید، «إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (۷۴)» خدای تعالی داند و شما ندانید.

«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا» مثل زد اللَّه تعالی خویشتن را، «عَبْداً مَمْلُوکاً» بنده‌ای بود درم خریده، «لا یَقْدِرُ عَلی‌ شَیْ‌ءٍ» بر هیچیز از داشت و بند و گشاد نه پادشاه، «وَ مَنْ رَزَقْناهُ مِنَّا» و دیگری که‌ آزاد بود مرو را روزی دادیم، «رِزْقاً حَسَناً» حالی فراخ و توانی فراخ و جهانی فراخ، «فَهُوَ یُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَ جَهْراً» و او می‌بخشد از آن نهان و آشکارا، «هَلْ یَسْتَوُونَ» ایشان هر دو یکسان باشند، «الْحَمْدُ لِلَّهِ» ستایش نیکو اللَّه تعالی را، «بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ (۷۵)» که بیشتر ایشان نادانانند.

«وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا» و اللَّه تعالی مثلی زد، «رَجُلَیْنِ أَحَدُهُما أَبْکَمُ» دو مرد یکی از ایشان گنگ، «لا یَقْدِرُ عَلی‌ شَیْ‌ءٍ» بر هیچیز نه پادشاه و توانا، «وَ هُوَ کَلٌّ عَلی‌ مَوْلاهُ» و بر خداوند خویش باری گران، «أَیْنَما یُوَجِّهْهُ» هر جا که روی کند، «لا یَأْتِ بِخَیْرٍ» وی را هیچ نیکی نیارد، «هَلْ یَسْتَوِی هُوَ» یکسان بود او، «وَ مَنْ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ» و آن سخن گوی بداد فرمان نیکو گوی، «وَ هُوَ عَلی‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ (۷۶)» و او بر راه راست.

«وَ لِلَّهِ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» و خدای تعالی راست دانش پوشیدههای آسمان و زمین، «وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ» و نیست کار خاستن رستاخیز که هنگام آید، «إِلَّا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ» مگر چون تاوش چشم و از آن نزدیکتر، «إِنَّ اللَّهَ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ (۷۷)» اللَّه تعالی بر همه چیز تواناست و پادشاه.

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode