گنجور

 
میبدی

قوله تعالی: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ایشان که بگرویدند و کردارهای نیک کردند، وَ أَخْبَتُوا إِلی‌ رَبِّهِمْ و با خداوند خویش آرمیدند و خویشتن را بفروتنی فرا وی دادند، أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیها خالِدُونَ (۲۳) ایشان آن بهشتیان‌اند که جاویدی جاویدان در آن‌اند.

مَثَلُ الْفَرِیقَیْنِ مثل و سان این دو گروه، کَالْأَعْمی‌ وَ الْأَصَمِّ راست چون نابینا است و کر، وَ الْبَصِیرِ وَ السَّمِیعِ و بینا و شنوا هَلْ یَسْتَوِیانِ مَثَلًا در صفت هرگز یکسان باشند؟ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ (۲۴) در نمی‌یابید

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلی‌ قَوْمِهِ فرستادیم نوح را بقوم خویش، إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ (۲۵) که من شما را آگاه کننده‌ای ام بیم نمای آشکارا.

أَنْ لا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ که مپرستید مگر اللَّه را، إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ أَلِیمٍ (۲۶) که من می‌ترسم بر شما از عذاب روزی که عذاب آن دردنمای است.

فَقالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ سران و سر افرازان گفتند آن کافران قوم او، ما نَراکَ إِلَّا بَشَراً مِثْلَنا نمی‌بینیم ترا مگر مردمی، وَ ما نَراکَ اتَّبَعَکَ و نمی‌بینیم ترا که بتو پی‌برد إِلَّا الَّذِینَ هُمْ أَراذِلُنا مگر ایشان که رذاله مااند، بادِیَ الرَّأْیِ پیشین دیدار، وَ ما نَری‌ لَکُمْ عَلَیْنا مِنْ فَضْلٍ و نمی‌بینیم شما را بر ما افزونی از مهتری، بَلْ نَظُنُّکُمْ کاذِبِینَ (۲۷) نه جز از آن که شما را دروغ زنان می‌پنداریم.

قالَ یا قَوْمِ گفت ای قوم، أَ رَأَیْتُمْ چه بینید إِنْ کُنْتُ عَلی‌ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی اگر من بر بیداری و راستی و درستی‌ام از خداوند خویش، وَ آتانِی رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ و داد مرا بخشایشی از نزدیک خویش، فَعُمِّیَتْ عَلَیْکُمْ آن بر شما پوشیده ماند، أَ نُلْزِمُکُمُوها در شما بندیم آن بیّنت را، وَ أَنْتُمْ لَها کارِهُونَ (۲۸) و شما آن را ناخواهان و دشوار دار.

وَ یا قَوْمِ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مالًا و ای قوم از شما مالی نمی‌خواهم بر تبلیغ رسالت، إِنْ أَجرِیَ إِلَّا عَلَی اللَّهِ نیست مزد من مگر بر اللَّه، وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِینَ آمَنُوا و من نه راننده ایشانم که گرویده‌اند باللّه، إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ که ایشان هم دیدار خداوند خویش خواهند بود، وَ لکِنِّی أَراکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ (۲۹) لکن من شما را قومی می‌بینم که ندانید.

وَ یا قَوْمِ مَنْ یَنْصُرُنِی مِنَ اللَّهِ و ای قوم که یاری دهد از اللَّه إِنْ طَرَدْتُهُمْ اگر من گرویدگان را رانم، أَ فَلا تَذَکَّرُونَ (۳۰) در نمی‌یابید.

وَ لا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدِی خَزائِنُ اللَّهِ و نمی‌گویم شما را که نزدیک من خزائن اللَّه است، وَ لا أَعْلَمُ الْغَیْبَ و نمیگویم که من نیامده و پوشیده دانم، وَ لا أَقُولُ إِنِّی مَلَکٌ و نمیگویم که من فرشته‌ام، وَ لا أَقُولُ لِلَّذِینَ تَزْدَرِی أَعْیُنُکُمْ و نمی‌گویم ایشان را که بخواری و سستی و نکوهش فرا می‌نگرد چشمهای شما فرا ایشان، لَنْ یُؤْتِیَهُمُ اللَّهُ خَیْراً که اللَّه ایشان را نیکی نداد، اللَّهُ أَعْلَمُ بِما فِی أَنْفُسِهِمْ اللَّه داناتر است که در نفسهای ایشان چیست، إِنِّی إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِینَ (۳۱) آن گه من از ستمکاران باشم.

قالُوا یا نُوحُ قَدْ جادَلْتَنا گفتند: ای نوح با ما باز پیچیدی، فَأَکْثَرْتَ جِدالَنا و این پیچیدن با ما فراوان و دراز کردی، فَأْتِنا بِما تَعِدُنا بیار یک راه‌

آنچه می‌وعده دهی ما را، إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ (۳۲) اگر می‌راست گویی.

قالَ إِنَّما یَأْتِیکُمْ بِهِ اللَّهُ إِنْ شاءَ نوح گفت: آنکه میخواهید آنست که اللَّه آن را بشما آرد اگر خواهد، وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ (۳۳) و شما را و پیش نشوید و او را در خود عاجز نیارید.

وَ لا یَنْفَعُکُمْ نُصْحِی و سود ندارد نیک خواهی من و پند دادن من، إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَکُمْ اگر من خواهم که شما را نیک خواهم و پند دهم، إِنْ کانَ اللَّهُ یُرِیدُ أَنْ یُغْوِیَکُمْ اگر اللَّه خواهد که شما را تباه و بی‌راه کند، هُوَ رَبُّکُمْ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (۳۴) اوست خداوند شما و با حکم وی میگردید و با مشیّت وی‌

أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ میگویند که این مرد قصه نهاد از خویشتن، قُلْ إِنِ افْتَرَیْتُهُ بگوی اگر من نهادم این را، فَعَلَیَّ إِجْرامِی بد کرد من بر من، وَ أَنَا بَرِی‌ءٌ مِمَّا تُجْرِمُونَ (۳۵) و من هم بیزارم از بد که شما کنید.

وَ أُوحِیَ إِلی‌ نُوحٍ و پیغام دادند ب: نوح أَنَّهُ لَنْ یُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِکَ که نخواهد گروید از قوم تو، إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ مگر آنکه بگروید تا اکنون، فَلا تَبْتَئِسْ بِما کانُوا یَفْعَلُونَ (۳۶) رنجه مباش و تیمار مدار بآنچه ایشان میکنند.