قوله تعالی: وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً چون از نزدیک ابراهیم بیامدند روی نهادند بشارستان قوم لوط و از آنجا که ابراهیم بود تا بشارستان لوط چهار فرسنگ بود، چون آنجا رسیدند در نیمه روز لوط را دیدند در صحرا کشاورزی میکرد، لوط در ایشان نگرست قومی را دید بصورت جوانان نیکو رویان سیاه چشمان خوش بویان جامهای نیکو بر تن ایشان و فراز آمده بصورت مهمانان، لوط چون ایشان را بر آن صفت دید از آمدن ایشان و بسبب ایشان اندوهگن و دل تنگ گشت دانست که قوم وی قصد ایشان کنند و او را دفع باید کرد و رنج باید کشید اینست که ربّ العزّة گفت سِیءَ بِهِمْ ای ساء مجیئهم و احزن بسببهم، یقال: سؤته فسئی، نظیره: سررته فسرّ. مدنی و شامی و کسایی و رویس «سیئ» باشمام ضم خوانند اشارة الی الاصل فانّ اصله سوی بهم من السّوء، غیر انّ الواو اسکنت و نقلت کسرتها الی السّین تخفیفا، وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً ای ضاق بمکانهم صدره لما یعرف من قومه، یقال: ضاق بامره ذرعا، اذا لم یجد من المکروه سبیلا. و نسب الی الذرع علی عادة العرب فی وصف القادر علی الشیء المنبسط فیه بالتذرع و التبوع و طول الید و الباع و الذراع ثم یوضع ضیق الذرع مکان ضیق الصدر و هو نصب علی التمییز وَ قالَ هذا یَوْمٌ عَصِیبٌ ای ثقیل و شدید فی الشر و کذلک العصبصب و اصله من العصب و هو الشد.
گفتهاند لوط چون فریشتگان دید بترسید، هم چنان که ابراهیم بترسید پس گفت: شما که باشید، ایشان گفتند ما مهمانانایم، لوط با فریشتگان فرا راه بود تا بخانه روند و ایشان را مهمانی کند، و رب العزة با فریشتگان گفته که: لا تهلکوهم حتی یشهد علیهم لوط اربع شهادات، براه در چون میآمدند لوط ایشان را گفت ما بلغکم امر هذه القریة، بشما چه رسید کار و خبر این شارستانها؟ گفتند: و ما امرهم؟
و کار و خبر ایشان چیست و در چهاند ایشان؟ لوط گفت: اشهد باللّه انها لشرّ قریة فی الارض عملا، چهار بار این سخن باز گفت تا چهار بار بر ایشان گواهی بداد ببدی و پلیدکاری تا مستوجب عقوبت گشتند، پس همی رفتند تا در خانه شدند و کس خبر نداشت از حال ایشان مگر زن لوط آن عجوز بد که از خانه بدر شد و قوم لوط را گفت که جمعی رسیدهاند نکو رویان و جوانان و هرگز از ایشان نیکو رویتر و زیباتر ندیدهام. اینست معنی آن که رب العزة گفت فَخانَتاهُما خیانت وی این بود که مهمانان را بقوم میسپرد نه آنکه از وی فجور میآمد که در خبر است که: ما فجرت امرأة نبی قط.
قوم لوط چون آن خبر شنیدند بشتاب آمدند، فذلک قوله تعالی: وَ جاءَهُ قَوْمُهُ یُهْرَعُونَ إِلَیْهِ ای لطلب الفاحشة منهم. و الاهراع، الاسراع مع رعدة. و قیل: هو السوق العنیف و جاء علی لفظ المجهول، کقولهم: عنیت بکذا.
و قیل: کان یسوق بعضهم بعضا و یحث بعضهم بعضا. وَ مِنْ قَبْلُ یعنی من قبل مجیء الملائکة کانُوا یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ، کنایة عن اتیان الذکران. و قیل: کانوا تأتون النساء فی ادبارهنّ، و المعنی الفوا الفاحشة فجهروا بها و لم یستحیوا منها. و قیل: کانوا یتضارطون فی المجالس و یتنابزون بالالقاب و یتصافعون.
قالَ یا قَوْمِ هؤُلاءِ بَناتِی یعنی بنات صلبه و هما اثنتان زعورا و ریسا، تزویج دختران خود بر ایشان عرضه کرد، یعنی ان اسلمتم زوّجتکم هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ ای هن احلّ لکم، میگوید: اگر مسلمان شوید ایشان را بزنی بشما دهم که شما را ایشان حلالتر باشند و تزویج ایشان پاکتر و بپرهیزگاری نزدیکتر، و دلیل برین قول آنست که بر عقب گفت: فَاتَّقُوا اللَّهَ و گفتهاند: روا باشد، که در آن عصر نکاح میان کافر و مسلمان روا بود چنان که در عصر رسول خدا پیش از وحی، که از دختران خویش یکی بزنی به عتبة بن ابی لهب داد و یکی به ابو العاص بن الربیع و ایشان هر دو کافر بودند همچنین رؤسای قوم لوط دختران وی را پیش از آن حال به زنی میخواستند و لوط اجابت نمیکرد تا آن ساعت که کار بر وی تنگ شد گفت: اسعفکم بما کنتم تطلبون. یعنی آنچه تا اکنون نمیکردم اکنون میکنم و دختران را بزنی بشما میدهم. مجاهد گفت: بنات امّة میخواهد نه بنات صلب، و کل نبی ابو امّته، و منه قراءة من قرأ: النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ هو ابوهم و ازواجه امهاتهم، فان قیل: فای طهارة فی نکاح الرجال حتی قال لبناته هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ، قیل: هذا لیس بالف زیادة الفعل کقولهم: فلان غنی و فلان اغنی منه و انما هو الف التفضیل و هو سائغ فی کلام العرب، کقولنا: و اللَّه اکبر، و ما کابر اللَّه احد حتی یکون هو اکبر منه، و قد یقول الرجل لولده، الاعز و لیس له ولد غیره. و منه قول النبی (ص) فی جواب ابی سفیان، قل یا عمر اللَّه اعلی و اجلّ، لما قال: اعل هبل. و لم یکن هبل قطّ عالیا.
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لا تُخْزُونِ فِی ضَیْفِی ای لا تذلّونی و لا تشوّرونی فیهم، من الخزایة و هو الاستحیاء. و قیل: لا تفضحونی فیهم لانّهم اذا هجموا علی اضیافه بالمکروه لحقته الفضیحة. و قوله: فِی ضَیْفِی یعنی فی اضیافی، یقال: هذا ضیفی و هؤلاء ضیفی، أَ لَیْسَ مِنْکُمْ رَجُلٌ رَشِیدٌ ای صالح سدید یأمر بالمعروف و ینهی عن المنکر، استفهام بمعنی الانکار.
«قالوا لقد علمت یا لوط ما لنا فی بناتک من حق» حق اینجا بمعنی حاجت است ای لا حاجة لنا فی بناتک. و قیل: معناه بناتک لن لنا بازواج فیکون لنا فیهن حقّ، وَ إِنَّکَ لَتَعْلَمُ ما نُرِیدُ یعنی اتیان الذکور.
قالَ لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّةً این لَوْ بمعنی لیت است، ای لیتنی کان لی فیکم عشیرة تحمینی و تنصرنی. و قیل: معناه لو قدرت علی دفعکم ببدنی و قوّتی او انضمّ و ارجع الی عشیرة منیعة ینصروننی لدفعتکم، فحذف الجواب لدلالة الکلام علیه، قال زید بن ثابت: لو کان ل: لوط مثل رهط شعیب لجاهد بهم، و عن ابن عباس قال: ما بعث اللَّه بعد هذه الکلمة من لوط، نبیا الا فی عزّ و ثروة و عشیرة و منعة من قومه.
أَوْ آوِی إِلی رُکْنٍ شَدِیدٍ
قال النبی (ص) عند قراءة هذه الایة: رحم اللَّه اخی لوطا لقد کان یأوی الی رکن شدید، یعنی الی اللَّه عز و جلّ، و نصره.
و گفتهاند که: لوط این سخن با قوم خویش از پس دیوار و در میگفت که در سرای بایشان در بسته بود، و ایشان آهنگ آن کردند که بدیوار بر آیند فریشتگان چون دیدند، که لوط اندوهگن است بسبب ایشان، و در رنج و مشقت، گفتند: یا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّکَ لَنْ یَصِلُوا إِلَیْکَ بمکروه لانّا نحول بینهم و بین ذلک فهوّن علیک، یا لوط کار آسانتر از آن است که تو میپنداری، ما رسولان خداوند توایم، آمدهایم تا ایشان را هلاک کنیم، در سرای باز نه تا در آیند، و آن گه عجایب قهر و بطش حق بین بایشان، لوط چون سخن ایشان بشنید در سرای باز نهاد و ایشان در آمدند، جبرئیل پر خویش بر روی ایشان زد همه نابینا گشتند، هیچ کس را نمیدیدند و راه فرا در نمیبردند، همی گفتند: «النجا النجا» فانّ فی بیت لوط سحرة سحرونا. آن گه لوط را تهدید دادند که تو جادوان را بخانه آوردهای چون خویشتن، و آن گه میگویی که مهماناند، کما انت یا لوط حتی یصبح، تا بامداد که بر ما روشن شود بینی که با تو چه کنیم، ازینجا گفت لوط: متی موعد هلاکهم؟ قالوا: الصبح، فقال: ارید اسرع من ذلک لو اهلکتموهم الآن. فقالوا: أَ لَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ؟
آن گه جبرئیل گفت: فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ قرأ مکی و مدنی فَأَسْرِ موصولة الالف و قرأ الباقون فأسر مقطوعة الالف، و الوصل و القطع لغتان، یقال: سریت و اسریت اذا سرت لیلا، و نطق القرآن بهما. قال اللَّه تعالی: أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلًا، و قال: وَ اللَّیْلِ إِذا یَسْرِ قوله: بِقِطْعٍ مِنَ اللَّیْلِ القطع و القطیع هوی من اللیل، فریشتگان گفتند: ای لوط اهل و مال و مواشی خویش بشب بیرون بر، یک نیمه شب گذشته، شو ب: صارعوا، دهی بود بچهار فرسنگی سدوم وَ لا یَلْتَفِتْ مِنْکُمْ أَحَدٌ ای لا یتخلّف منکم احد، و قیل: لا ینظر الی ما ورائه. و قیل: لا یلتفت الی ماله هناک، ای لا یبال به إِلَّا امْرَأَتَکَ قرأ مکی و ابو عمرو بالرفع، و الباقون بالنصب، فمن رفع فعلی البدل من احد علی ان یکون الاستثناء من الالتفات لا من الاسراء و تکون المرأة مخرجة ملتفتة ای ناظرة الی ورائها، فالاستثناء علی هذا لیس من الموجب فلذلک رفعت امرأتک، کما تقول: ما جاءنی احد الا زید. و من نصب فعلی انه مستثنی من قوله: فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ فالاستثناء علی هذا من الموجب فلذلک صار نصبا، کما تقول: قام القوم الا زیدا، و المعنی «فاسر باهلک الا امرأتک» فیکون لوط مامورا بان لا یخرج امرأته لانّها کافرة، قیل: نهوا عن الالتفات فخالفت المرأة فالتفت فجاء حجر من السماء فقتلها.
إِنَّهُ مُصِیبُها ما أَصابَهُمْ یعنی ان المرأة تهلک کما یهلک القوم «إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ» ای موعد هلاکهم وقت الصّبح، فقال لوط: ارید اعجل من ذلک، فقالوا أَ لَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ ای الوقت الذی امرنا فیه باهلاکهم قریب و هو اول الفجر.
فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا ای قضاؤنا فیهم بالهلاک و بلغ الکتاب اجله جَعَلْنا عالِیَها سافِلَها میگوید: چون حکم و قضای ما که در ازل کردیم بایشان رسید، و هنگام هلاک ایشان آمد، جبرئیل را فرمودیم تا پر خویش زیر چهار شارستان ایشان فرو کرد: سدوم و عامورا و داذوما و صبوائیم و هی المؤتفکات، و آن را از قعر زمین برآورد و بعنان آسمان برد چنان که اهل آسمان بانگ سگ و خروه میشنیدند، در گردانید و زیر آن زبر کرد.
روی انّ النبی (ص) قال ل: جبرئیل انّ اللَّه تعالی سمّاک باسماء ففسرها لی، قال اللَّه تعالی فی وصفک: ذِی قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ مُطاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ فاخبرنی عن قوّتک. فقال: یا محمد رفعت قری قوم لوط من تخوم الارض علی جناحی فی الهواء حتی سمعت ملائکة السماء اصواتهم و اصوات الدیکة ثم قلبتها ظهرا لبطن. قال: فاخبرنی عن قوله: مُطاعٍ قال ان رضوان خازن الجنان و مالکا خازن النیران متی کلّفتهما فتح ابواب الجنّة و النّار فتحاهما لی. قال: فاخبرنی عن قوله: «امین» قال: انّ اللَّه عز و جلّ انزل من السماء مائة و اربعة کتب علی انبیائه لم یاتمن علیها غیری.
قوله: وَ أَمْطَرْنا عَلَیْها یعنی علی المدن. و قیل: علی شذّاذها و مسافریها، میگوید: سنگ باران کردیم بر مسافران قوم لوط ایشان که در وقت عذاب بغربت بودند آنجا که بودند سنگ بارید بر سر ایشان تا هلاک شدند. مجاهد گفت: مردی از ایشان در حرم مکه بود ببازرگانی، قال: فجاء حجر لیصیبه فی الحرم، فقامت الیه ملائکة الحرم، فقالوا: للحجر ارجع من حیث جئت فانّ الرجل فی حرم اللَّه فخرج الحجر فوقف خارجا من الحرم اربعین یوما بین السماء و الارض حتّی قضی الرجل تجارته، فلمّا خرج اصابه الحجر خارجا من الحرم. و عن مقاتل عن ابی نضرة عن ابی سعید قال: من عمل ذلک من قوم لوط انما کانوا ثلاثین رجلا و نیفا لا یبلغون الاربعین فاهلکهم اللَّه عز و جلّ جمیعا، یؤید ذلک
قول النبی (ص): لتأمرن و لتنهون عن المنکر او لیعمنّکم العقوبة.
و عن ابی بکر بن عیاش قال: سألت ابا جعفر اعذّب اللَّه نساء قوم لوط بعمل رجالهم؟ فقال: اللَّه تعالی اعدل من ذلک استغنی الرجال بالرجال و النّساء بالنّساء.
قوله: وَ أَمْطَرْنا عَلَیْها حِجارَةً ای جعلنا الحجارة بدل المطر حتی اهلکهم من آخرهم مِنْ سِجِّیلٍ ابن عباس گفت: سِجِّیلٍ پارسی معرّب است یعنی سنگ و گل، بدلیل قوله: لِنُرْسِلَ عَلَیْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِینٍ سنگها بود در دیدار گل و در تا شش سنگ سخت، و گفتهاند: سِجِّیلٍ سجّین است فابدلت نونه لاما و سجّین جهنم است یعنی امطرنا علیها حجارة من جهنّم. ابن زید گفت: السّجیل اسم للسماء الدنیا، عکرمه گفت: بحر معلّق بین الارض و السماء منه انزلت الحجارة، و قیل: سجّیل فعیل من اسجلته، اذا ارسلته فکانها مرسلة علیهم. و قیل: حجارة من مثل السّجل فی الارسال، و السجل الدلو. و قیل: من سجّیل کقولک: من سجل ای مما کتب لهم، و المعنی انها حجارة ممّا کتب اللَّه ان یعذّبهم بها مَنْضُودٍ نضد بعضه علی بعض حتی صار حجرا، یقال: نضدت اللبن اذا جعلت بعضه علی بعض. و قیل: مَنْضُودٍ ای مصفوف فی تتابع یتلوا بعضه بعضا کالمطر قطرة بعد قطرة مُسَوَّمَةً ای معلمة ببیاض و حمزة. یقال: سوّمت الشیء اذا اعلمته. و قیل: مُسَوَّمَةً بعلامة یعلم بها انّها لیست من حجارة اهل الدنیا و یعلم بسیماها انها مما عذّب اللَّه عز و جل به. و قیل: مکتوب علیها اسم من اهلک بها عند ربّک فی خزائنه و فی علمه. وهب منبه گفت: آتش و کبریت بود که بر ایشان بارانیدند. آن گه ربّ العزة کفار مکه را باین عذاب و این عقوبت بیم داد گفت: وَ ما هِیَ مِنَ الظَّالِمِینَ بِبَعِیدٍ ای لیست هذه الحجارة و العذاب عن مکذّبیک ببعید، ان اصرّوا علی ذلک. و قیل: ما هی ممّن عمل، عمل قوم لوط ببعید.
قال انس بن مالک: سأل رسول اللَّه (ص) جبرئیل عن قوله: وَ ما هِیَ مِنَ الظَّالِمِینَ بِبَعِیدٍ فقال یعنی عن ظالمی امتک ما من ظالم منهم الا و هو بعرض حجر یسقط من ساعة الی ساعة.
وَ إِلی مَدْیَنَ یعنی و ارسلنا الی اهل مدین فحذف اهل و اقیم مدین مقامه.
مدین نام آن زمین است که شعیب آنجا مسکن داشت نزدیک طور است: و قیل: هی اسم للقبیلة. و قیل: اسم لقریة بناها ابن ل: ابراهیم (ع)، اسمه مدین فسمّیت به و شعیب صهر موسی است، شعیب بن یثرون بن بویب بن مدین بن ابراهیم. قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ وَ لا تَنْقُصُوا الْمِکْیالَ ای المکیل بالمکیال و الموزون بالمیزان، إِنِّی أَراکُمْ بِخَیْرٍ ای فی نعمة و خصب و سعة یعنی فایّ حاجة بکم الی التّطفیف مع ما انعم اللَّه سبحانه علیکم من المال و رخص السّعر، وَ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ مُحِیطٍ یعنی یوم یحیط عذابه بکم. قیل: هو غلاء السّعر. و قیل: اراد به القیامة.
روی عکرمة عن ابن عباس قال قال رسول اللَّه (ص): «یا معشر التّجار انّکم قد ولیتم امرا اهلکت فیه الامم السّالفة المکیال و المیزان».
و روی طاوس عن ابن عباس قال قال رسول اللَّه (ص): ما نقض قوم العهد الّا سلّط علیهم عدوّهم و لا طفّفوا الکیل الّا منعوا النّبات و اخذوا بالسّنین.
و قال (ص): «ما نقص قوم المکیال و المیزان الّا سلّط اللَّه علیهم الجوع.
وَ یا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِکْیالَ وَ الْمِیزانَ انّ الوفاء تمام الحقّ و الایفاء اتمامه. یقول: اجعلوها وافیة. بِالْقِسْطِ ای بالعدل مصدر امیت فعله و الفعل منه بالزّیادة.
وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ ای حقوقهم ذکر باعمّ الالفاظ یخاطب به القائف و النّخاس و الخرّاص و صاحب القبّان و المسّاح و الذرّاع و المحصی. میگوید: هیچ چیز از حقوق مردمان مکاهید وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ العثی و العیث اشدّ الفساد، یقال: عاث یعیث و عثی یعثی واحد.
بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ ای ما ابقی اللَّه لکم بعد ایفاء الکیل و الوزن خیر لکم من التّطفیف لانّ اللَّه تعالی یجعل فیه البرکة. و قیل: طاعة اللَّه خیر لکم لانّ ثوابها یبقی ابدا. و قیل: رزق اللَّه و رحمة اللَّه، من قوله وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَ أَبْقی. قال ابن زید: الهلاک فی العذاب، و البقیّة فی الرّحمة، یعنی اذا اطعتم فبقیتم خیر من ان عصیتم فهلکتم إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ شرط الایمان لانّهم انّما یعرفون صحة ما یقول اذا کانوا مؤمنین. وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ ای لم اومر بقتالکم و اکراهکم علی الایمان ما علیّ الّا البلاغ و قد بلغت، و قیل: وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ یحفظ علیکم نعمکم فاحفظوها بترک المعصیة.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: داستان لوط و قومش بیانگر آمدن ملائکه به سوی لوط و مواجهه وی با قوم فاسد خود است که قصد آزار مهمانان او را داشتند. لوط از آمدن آن مهمانان به شدت نگران و دلسرد شد زیرا میدانست که قومش چه نیت شومی دارند. او به قومش گفت که دخترانش را به آنها میدهد تا از آزار مهمانان جلوگیری کند. قوم لوط، اما به او پاسخ دادند و خواستهشان از او را آشکار کردند.
ملائکه به لوط اطمینان دادند که نگران نباشد و او را از عذاب قریبالوقوع آگاه کردند. در نهایت، هنگامی که عذاب الهی بر قوم لوط نازل شد، شهرها به زیر و رو شدند و سنگ باران بر آنان فرود آمد. لوط و خانوادهاش به جز همسرش که به عذاب مبتلا شد، نجات پیدا کردند. حکمتها و پندهای مرتبط با این داستان به فراخنایی نیکوکاری و دوری از گناهان اشاره دارد، به طوری که در آن تأکید بر حفظ حقوق دیگران و دوری از فاسد است.
هوش مصنوعی: وقتی که فرستادگان ما به سوی لوط آمدند، از نزد ابراهیم عبور کردند و به سمت شهر قوم لوط رفتند. فاصله ای که ابراهیم تا شهر لوط داشت، حدود چهار فرسخ بود. هنگامی که به آنجا رسیدند، در وسط روز لوط را دیدند که در صحرا مشغول کشاورزی بود. لوط وقتی آنان را دید که به شکل جوانان زیبا و خوشروی با چشمهای سیاه و خوشبو، و لباسهای نیکو به شکل مهمانان درآمدهاند، به شدت نگران و دلگیر شد. او از آمدن آنها احساس خطر کرد و میدانست که قوم او قصد آزار این مهمانان را دارند، بنابراین باید آنها را از خطر نجات میداد و برای این کار باید سختیها را تحمل میکرد. بنابراین خداوند فرمود که ورود آنها بد و جانفرساست. لوط، به دلیل شناختش از قومش، احساس تنگی و فشار میکرد، به نوعی که به او میگفتند در برابر مقاماتش دچار اضطراب میشود، یعنی وقتی که نتواند از ناملایمات فرار کند. عربها به توصیف فردی که در کارهایش به نوعی قدرت و مهارت دارد، میگویند که او از طریق دست و بازو عمل میکند و در اصطلاح، هنگامی که از تنگنایی رنج میبرد، به نوعی فشار به قلبش وارد میشود. لوط همچنین گفت که این یک روز دشوار و سخت است.
هوش مصنوعی: گفته شده که وقتی لوط فرشتگان را دید، ترسید، مانند ابراهیم که ترسیده بود. او از فرشتگان پرسید که شما چه کسانی هستید و آنها جواب دادند که ما مهمانان هستیم. لوط آنها را همراهی کرد تا به خانه بروند و از آنها پذیرایی کند. در این حالت، پروردگار به فرشتگان فرمود که تا لوط چهار بار شاهدی ندهد، آنها را هلاک نکنند. وقتی فرشتگان به نزد لوط رسیدند، او از آنها پرسید که چه خبر از این شهرها دارید و کار آنها چگونه است؟ آنها پاسخ دادند که چه اقدامی در مورد آنها باید انجام شود؟
هوش مصنوعی: و کار و وضعیت این افراد چه بود؟ لوط گفت: به خدا سوگند که این گردهای بدتر از هر گردهای در زمین است. او این جمله را چهار بار تکرار کرد و بارها بر بدی و پلیدکاری آنها شهادت داد تا اینکه مستحق عقوبت شدند. سپس آنها به سمت خانه راهی شدند و کسی از حال آنها خبر نداشت جز همسر لوط، که زن سالخوردهای بود و از خانه خارج شد و به قوم لوط گفت که گروهی از جوانان زیبا و نیکو به اینجا آمدهاند و هیچگاه چنین چهرههایی را ندیدهام. این همان معنایی است که پروردگار گفت: "و هر دو به او خیانت کردند"، که این خیانت به این معنا بود که مهمانان را به قوم خود سپرد نه اینکه از او فساد و زشتی سر میزد؛ زیرا در اخبار آمده است که هیچ زنی از انبیاء هرگز فاسد نشده است.
هوش مصنوعی: قوم لوط وقتی خبر را شنیدند، به سرعت به سوی او آمدند. این به معنای تمایل آنها به ارتکاب عمل ناپسند است. "اهراع" به معنای شتاب و عجله با لرزش است. همچنین گفته شده که این واژه به معنای هجوم و شدت است و به صورت مجهول بیان شده، مشابه زمانی که گفته میشود به چیزی توجه شده است.
هوش مصنوعی: گفته شده که برخی از آنها یکدیگر را به حرکت در میآوردند و تشویق میکردند. و منظور از "قبل" این است که قبل از آمدن فرشتگان، آنها مرتکب کارهای زشت میشدند، که اشاره به انجام گناهان دارد. برخی گفتهاند که آنها به زنان به شیوه ناپسند نزدیک میشدند و در واقع به انجام کارهای ناهنجار عادت کرده بودند و هیچ شرمی از آن نداشتند. همچنین گفته شده که آنها در مجالس به یکدیگر بیاحترامی میکردند، به نامسازی و فحشدادن میپرداختند و با هم درگیری لفظی داشتند.
هوش مصنوعی: در این متن، سخن از درخواست یک پدر از قومش برای ازدواج با دخترانش است. او اشاره میکند که اگر آنها مسلمان شوند، میتواند دخترانش را به آنها واگذار کند، زیرا این امر برای آنها پاکتر و بهتر است. او به اهمیت تقوا و پرهیزگاری اشاره میکند و میگوید که در گذشته، ازدواج میان مسلمانان و کافران مجاز بوده است. در این زمینه، به مثالهایی از زمانهای قدیم و رفتار پیامبر اشاره میشود. همچنین بحثهایی در مورد مفهوم "طهارت" و نحوه بیان مفاهیم در زبان عربی مطرح میشود، که نشاندهنده ارزشی است که به ازدواج و ارتباطات خانوادگی داده میشود.
هوش مصنوعی: تقوای الهی داشته باشید و من را در مهماننوازیام خجالتزده نکنید، به این معنا که مرا ذلیل نکنید و در برابر مهمانانم به من بیاحترامی نکنید. خوشنامی بر من واجب است و اگر مهمانانم با مشکل مواجه شوند، باعث رسوایی من خواهد شد. منظور از "در مهماننوازی من" این است که به مهمانان من توجه کنید. آیا از میان شما هیچ مرد بزرگمرد و عاقلی نیست که به کارهای خوب امر کند و از کارهای ناپسند نهی کند؟ این سؤال نشاندهنده انکار است.
هوش مصنوعی: آنها گفتند: «ای لوط، تو به خوبی میدانی که درباره دخترانت هیچ حقی برای ما وجود ندارد.» به این معنا که ما نیازی به دخترانت نداریم. همچنین گفته شده است که منظورشان این است که دخترانت برای ما مناسب نیستند و تو نیز به خوبی میدانی که ما چه چیزی میخواهیم، یعنی آمدن به سراغ مردان.
هوش مصنوعی: او گفت: اگر من از شما قدرتی داشتم... این "اگر" به معنای آرزو است، یعنی ای کاش که من از شما یک خاندانی داشتم که مرا حمایت کند و تقویت کند. همچنین گفته شده است که منظور از این عبارت این است که اگر من میتوانستم با بدن و قدرت خودم از شما دفاع کنم یا به یک قبیله نیرومند بپیوندم تا از من حمایت کنند، حتماً این کار را میکردم، ولی جواب حذف شده چون سخن به خودی خود نشاندهنده معناست. زید بن ثابت گفته است: اگر لوط مانند خاندان شعیب داشت، با آنها جهاد میکرد. و طبق روایت ابن عباس، خداوند بعد از این کلمه از لوط پیامبری نفرستاد مگر اینکه آن پیامبر دارای عزت، ثروت، خانواده و حمایت از قوم خود بود.
هوش مصنوعی: یا به پناهگاهی استوار و محکم پناه میبرم.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) هنگامی که این آیه را تلاوت کردند فرمودند: خداوند برادر لوط را رحمت کند، او به پناهی محکم متکی بود، یعنی به خداوند عز و جل و یاری او.
هوش مصنوعی: لوط به قوم خود این سخن را از پشت دیوار و در میگفت و در خانهاش بسته بود. آنها تصمیم گرفتند به دیوار بیفتند. وقتی فرشتگان این را دیدند و فهمیدند که لوط به خاطر آنها ناراحت است و در عذاب به سر میبرد، به او گفتند: "ای لوط، ما فرستادگان پروردگارت هستیم و نمیگذاریم آنها به تو آسیب برسانند. بر تو آسانتر از آن چیزی خواهد بود که فکر میکنی. ما آمدهایم تا آنها را هلاک کنیم. در را باز نکن تا آنها وارد نشوند." سپس لوط با شنیدن این سخنان در را باز کرد و فرشتگان وارد شدند. جبرئیل بر صورت آنها زد و همه نابینا شدند. هیچکس دیگر چیزی نمیدید و نمیتوانستند راه بروند و فریاد میزدند: "نجات! نجات!" زیرا در خانه لوط سحرگران هستند. سپس آنها لوط را تهدید کردند که چرا سحرگران را به خانهات آوردهای، و گفتند که تا صبح صبر کن، تا ببینیم با تو چه میکنیم. لوط پرسید: "کی هلاکت آنها خواهد بود؟" فرشتگان پاسخ دادند: "صبح." لوط گفت: "میخواهم که سریعتر از این، آنها را نابود کنید." آنها گفتند: "آیا صبح نزدیک نیست؟"
هوش مصنوعی: جبرئیل به لوط گفت: با خانوادهات بگریز. در اینجا دو قرائت وجود دارد؛ برخی "فَأَسْرِ" را به صورت وصل و برخی دیگر آن را به صورت قطع خواندهاند. هر دو شکل صحیح است و در زبان عربی به کار میرود. در قرآن نیز به این دو شکل اشاره شده است. فرشتگان به لوط گفتند که باید در نیمه شب از آنجا خارج شود و به او گفتند که هیچکس از شما نباید به عقب نگاه کند و اگر کسی به گذشته نگاه کند، نجات نخواهد یافت، به جز همسرت که او نیز نسبت به خروجش بیاهمیت بود. در اینجا دو حالت برای همسر لوط وجود دارد؛ یکی اینکه او از نظر معنایی استثنا شده که نشان میدهد در حین فرار به او توجهی نشده و حالتی از سرنوشتش به او تعلق دارد. در حالت دیگر، او به خاطر کافر بودنش، از خروج منع شده و در نهایت، چون به عقب نگاه کرد، عذاب خدا به او رسید و کشته شد.
هوش مصنوعی: این متن به این نکته اشاره دارد که زن نیز از سرنوشت قومش بینصیب نیست و همچنان که آنها هلاک میشوند، او نیز هلاک خواهد شد. وعده هلاکت آنها در صبح است و لوط به این موضوع اشاره میکند که میخواهد این هلاکت زودتر از موعد مقرر انجام شود. سپس به او پاسخ میدهند که آیا صبح نزدیک نیست و اشاره دارند که همان زمان اول صبحی است که برای هلاکت آنها تعیین شده است.
هوش مصنوعی: وقتی که فرمان ما برای هلاکت آنها رسید و زمان آن فرا رسید، به جبرئیل دستور دادیم که بالهایش را زیر چهار شهر آنان فرو برد. این شهرها شامل سدوم، عامورا، داذوما و صبوائیم بودند که به آنها مؤتفکات گفته میشود. او آنها را از عمق زمین بلند کرد و به آسمان برد به طوری که اهل آسمان صدای آنها را میشنیدند و سپس به حالت وارونه درآورد و زیر و رو کرد.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) به جبرئیل گفت: خداوند متعال تو را به نامهایی نامیده است و آنها را برای من توضیح بده. جبرئیل در توصیف پیامبر گفت: تو دارای قدرتی هستی که در نزد خداوند عالیقدر مقام والایی داری و مورد اطاعت هستی. او سپس درباره قدرتش گفت: ای محمد، من قوم لوط را از زمین به آسمان بردم و صدایشان را به قدری بلند کردم که فرشتگان آسمان صدای آنها و صدای خروسها را شنیدند و سپس آنها را به حالت وارونه برگرداندم. بعد پیامبر پرسید: درباره اطاعت بگو، و جبرئیل پاسخ داد: رضوان، خازن بهشت و مالك، خازن جهنم، هرگاه از آنان بخواهم درها را به روی بهشت و جهنم باز میکنند. پیامبر سپس درباره امانت سؤال کرد و جبرئیل گفت: خداوند عز و جل، صد و چهار کتاب بر پیامبران نازل کرده است و هیچ کس غیر از من بر آنها امانتدار نبوده است.
هوش مصنوعی: در این متن اشاره شده است که عذاب الهی بر قوم لوط نازل شده و باران سنگ بر سر مسافران آن قوم ریخته شده است. مجاهد میگوید که یکی از آن افراد در حرم مکه بوده و در حال تجارت بود. وقتی سنگی به سمت او آمد، ملائکه حرم از سنگ خواستند که برگردد چون او در حرم خداست. سنگ از حرم خارج شده و به مدت چهل روز در آسمان و زمین معلق ماند تا آن شخص تجارتش را تمام کند و پس از خروج از حرم، سنگ به او اصابت کرد. همچنین از مقاتل نقل شده که تعداد کسانی که جرم قوم لوط را مرتکب شده بودند، حدود سی نفر بوده که همگی به عذاب خداوند گرفتار شدند.
هوش مصنوعی: پیامبر(ص) فرمودند: حتماً باید از ناهنجاریها جلوگیری کنید و دستور دهید تا به کارهای نیک پرداخته شود، وگرنه عذاب الهی به شما خواهد رسید.
هوش مصنوعی: ابوبکر بن عیاش میگوید: از ابا جعفر پرسیدم آیا خداوند زنان قوم لوط را به خاطر کارهای مردانشان مورد عذاب قرار میدهد؟ او پاسخ داد: خداوند نسبت به این موضوع عادلتر از آن است که زنان را به خاطر اعمال مردان مجازات کند، زیرا مردان به یکدیگر و زنان به یکدیگر نیاز دارند و این دو گروه مستقل از یکدیگر هستند.
هوش مصنوعی: در این متن به بارش سنگها به جای باران اشاره شده است که باعث نابودی گروهی از مردم شد. ابن عباس در این باره توضیح میدهد که واژه "سجیل" به معنای سنگ و گل است و همچنین ممکن است به نوعی مجازات الهی اشاره داشته باشد. او میگوید که این سنگها به صورت مشخص و در نظم خاصی بر سر قومی فرو ریخته شدهاند، به گونهای که به نظر میرسد این عذاب از سوی خداوند مقرر شده است. برخی دیگر از مفسران به ویژگیهای این سنگها اشاره کرده و میگویند که آنها ممکن است علامتدار بوده و از دیگر سنگها متمایز باشند، تا مشخص شود که این عذاب الهی است. در نهایت، تهدیدی به کافران مکه داده میشود که عذاب، از آنان دور نیست و در صورت ادامه انکار، عواقب آن قریبالوقوع خواهد بود.
هوش مصنوعی: انس بن مالک نقل میکند که رسولالله (ص) از جبرئیل درباره آیهای پرسید که میفرماید: «و آن (عذاب) از ظالمین دور نیست». جبرئیل در پاسخ گفت که منظور از این آیه در مورد ظالمین امت توست، و هیچیک از ظالمین آنها نیست مگر اینکه در فاصلهای مثل سقوط یک سنگ از ارتفاع در معرض عذاب قرار دارد.
هوش مصنوعی: و به مدین (شهر مدین) اشاره میکند، یعنی ما به مردم مدین فرستاده شدیم، و در اینجا واژه "مردم" حذف شده است و به این صورت باقی مانده است.
هوش مصنوعی: مدین نام منطقهای است که شعیب در آن زندگی میکرد و در نزدیکی کوه طور واقع شده است. برخی گفتهاند که این نام به یک قبیله مربوط میشود و برخی دیگر آن را نام روستایی دانستهاند که فرزند ابراهیم (ع) ساخته و به همین نام خوانده شده است. شعیب نیز شوهر دختر موسی است و نسب او به ابراهیم میرسد. او به قومش گفت: «ای قوم! خدا را پرستش کنید، هیچ خداوند دیگری جز او برای شما وجود ندارد و در اندازهگیری و وزن، کم نگذارید. من میبینم که شما در نعمت و فراوانی هستید؛ پس با وجود اینکه خداوند بر شما نعمتهای فراوانی نازل کرده، چرا به کمفروشی روی میآورید؟ من از عذاب روزی ترس دارم که شما را در برمیگیرد.» برخی گفتهاند که منظور او گرانی قیمتها و برخی دیگر به قیامت اشاره کردهاند.
هوش مصنوعی: عکرمه به نقل از ابن عباس گفته است که پیامبر (ص) خطاب به تجار فرمود: «ای گروه تجار، شما مسئولیتی را بر عهده گرفتهاید که در گذشته امتها به خاطر آن نابود شدند؛ یعنی مسائل مربوط به اندازهگیری و سنجش.»
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: هیچ قومی پیمان را نقض نکرد، مگر اینکه دشمنی بر آنها مسلط شد و هیچکس کمفروشی نکرد، مگر اینکه از نعمتهای رویش و زراعت محروم شدند و با قحطی روبهرو شدند.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: «هیچ قومی میزان و اندازه را کم نمیکند، مگر اینکه خداوند گرسنگی را بر آنها مسلط میسازد.»
هوش مصنوعی: ای قوم! پیمانه و وزن را درست و کامل دهید، زیرا وفا به حق به معنای تکمیل آن است. این جمله به معنای این است که باید آنها را به اندازه و درست بدهید. قسط به معنای عدالت است و این عمل موجب افزایش و بهتر شدن اوضاع میشود.
هوش مصنوعی: هرگز حق مردم را نادیده نگیرید و از آن کم نکنید. این خطاب شامل افرادی میشود که در زمینههای مختلف اقتصادی و تجاری فعالیت میکنند، اعم از پیمانکاران، فروشندگان و کارشناسان اندازهگیری. به آنها گفته میشود که نباید به حقوق دیگران آسیب بزنند و همچنین نباید در زمین فساد و آشفتگی ایجاد کنند. واژه "عاث" به معنای ایجاد فساد و آشفتگی است و نشاندهنده شدت تخریب و اختلالی است که ممکن است در جامعه ایجاد شود.
هوش مصنوعی: بقای خداوند برای شما بهتر است. یعنی آنچه خداوند برای شما باقی میگذارد پس از تحویل دادن کامل کالا و اندازهها، از تقلب بهتر است، زیرا خداوند در آن برکت قرار میدهد. همچنین گفته شده است که اطاعت از خدا برای شما بهتر است، چون پاداش آن تا ابد باقی میماند. و گفته شده که روزی و رحمت خدا از این رو گفته شده که آنچه در نزد خداست، بهتر و پایدارتر است. ابن زید میگوید: هلاکت در عذاب و باقی ماندن در رحمت است؛ یعنی اگر شما اطاعت کنید و باقی بمانید، بهتر از آن است که نافرمانی کنید و هلاک شوید، اگر شما مؤمن باشید. مؤمن بودن شرط است، چون تنها در این صورت است که میتوانند صحت آنچه گفته میشود را درک کنند. و همچنین گفته شده که من بر شما هیچ نگهبانی نیستم؛ یعنی من مأمور به جنگیدن با شما و اجبار شما به ایمان نیستم، بلکه فقط وظیفهام رساندن پیام بوده و من این پیام را رساندهام. و همچنین به معنای این است که من نگهبان نعمتهای شما نیستم، پس باید آنها را با پرهیز از معصیت حفظ کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.