گنجور

 
میبدی

قوله تعالی: وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ و خدای را انبازان گفتند الْجِنَّ فریشتگان وَ خَلَقَهُمْ و فریشتگان را اللَّه آفرید وَ خَرَقُوا لَهُ و بدروغ و افتعال برو بستند بَنِینَ وَ بَناتٍ پسران و دختران بِغَیْرِ عِلْمٍ بی‌هیچ دانش سُبْحانَهُ وَ تَعالی‌ چون پاک است او و برتر عَمَّا یَصِفُونَ (۱۰۰) از آن صفت که ایشان می‌کنند.

بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ نوباوه آورنده آسمانها و زمینها أَنَّی یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ چون تواند بود او را فرزندی! وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ صاحِبَةٌ و او را هرگز جفت نبود وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ و بیافرید هر چیز را وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ (۱۰۱) و او بهمه چیز دانا.

ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ آن اللَّه خداوند شما لا إِلهَ إِلَّا هُوَ نیست خدا جز از او خالِقُ کُلِّ شَیْ‌ءٍ آفریدگار هر چیز فَاعْبُدُوهُ او را پرستید وَ هُوَ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ وَکِیلٌ (۱۰۲) و او بر همه چیز توانا است و کارران.

لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ چشمها درین جهان او را در نیابد و خردها درو نرسد وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ و او بهمه میرسد و همه را می‌دریابد وَ هُوَ اللَّطِیفُ و او رسیده بهمه چیز بدانش و آگاهی الْخَبِیرُ (۱۰۳) آگاه از هر چیز بدانایی.

قَدْ جاءَکُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ آمد بشما نشانهای روشن پیدا از خداوند شما فَمَنْ أَبْصَرَ هر که بداند و دریابد فَلِنَفْسِهِ خود را بیند و دریابد وَ مَنْ عَمِیَ و هر که درنیابد و نابینا دل شود فَعَلَیْها بر وی برآید وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ (۱۰۴) و من بر شما گوشوان نه‌ام.

وَ کَذلِکَ و همچنین نُصَرِّفُ الْآیاتِ میگردانیم سخنان خویش از روی بروی وَ لِیَقُولُوا و خواستیم تا گویند دَرَسْتَ این سخنان راست کرده‌ای با خود وَ لِنُبَیِّنَهُ و تا آن را پیدا کنیم لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ (۱۰۵) قومی را که می‌دانند.

اتَّبِعْ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ بر پی آن رو که فرستاده می‌آید بر تو از خداوند تو لا إِلهَ إِلَّا هُوَ نیست خدایی جز او وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ (۱۰۶) و روی گردان و می‌فراگذار از انباز گیرندگان با من.

وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ و اگر اللَّه خواستی که با او انباز نگیرند ما أَشْرَکُوا نگرفتندی انباز وَ ما جَعَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً و تو که محمدی بر ایشان گوشوان نه‌ای، که ایشان را از شرک نگه داری وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ (۱۰۷) و کار ایشان بتو سپرده نیست، و بر ایشان وکیل نه‌ای.

وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ و دشنام مدهید ایشان را که می‌پرستند فرود از اللَّه فَیَسُبُّوا اللَّهَ که ایشان خدای را دشنام گویند عَدْواً بنادانی و شوخی و دلیری بِغَیْرِ عِلْمٍ به بی‌علمی کَذلِکَ زَیَّنَّا هم چنان ما برآراستیم و نیکو نمودیم لِکُلِّ أُمَّةٍ هر امتی و هر گروهی را عَمَلَهُمْ کردار ایشان ثُمَّ إِلی‌ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ پس آن گه با خداوند ایشان است بازگشت ایشان فَیُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ (۱۰۸) تا خبر کند ایشان را از آنچه میکردند.

وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ و سوگندان خوردند بخدای جَهْدَ أَیْمانِهِمْ بهر سوگند که شناختند لَئِنْ جاءَتْهُمْ آیَةٌ اگر با ایشان آید از آسمان آیتی لَیُؤْمِنُنَّ بِها بگروند بآن لا محاله. قُلْ گوی یا محمد: إِنَّمَا الْآیاتُ عِنْدَ اللَّهِ این آیات و معجزات بنزدیک اللَّه است وَ ما یُشْعِرُکُمْ و چه چیز شما را دانا نگرفتندید. کرد که مؤمنان‌اید أَنَّها إِذا جاءَتْ لا یُؤْمِنُونَ (۱۰۹) که ایشان چون آیت بینند بنگروند.

وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ و برگردانیم دلهای ایشان وَ أَبْصارَهُمْ و دیدهای دل ایشان و خرد ایشان کَما لَمْ یُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ چنان که گویی ایشان آن نه‌اند که روز عرض گفتند: بلی، وَ نَذَرُهُمْ و گذاریم ایشان را فِی طُغْیانِهِمْ در افزونی گفت و افزونی جست و افسار گسستن ایشان یَعْمَهُونَ (۱۱۰) تا بی‌سامان در گمراهی میروند.