گنجور

 
میبدی

قوله تعالی: وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ سزا نیست و حلال نیست مؤمن را، أَنْ یَقْتُلَ مُؤْمِناً که هرگز مؤمن کشد، إِلَّا خَطَأً مگر که خطایی افتد، وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً و اگر خطایی افتد، و مؤمن را بکشد بخطا، فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ کفّارت آن آزاد کردن بنده گرویده است، و دیة مسلمة و دیتی تمام سپرده، إِلی‌ أَهْلِهِ بأولیاء آن کشته، إِلَّا أَنْ یَصَّدَّقُوا مگر اولیاء خون ببخشند،، فَإِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَکُمْ اگر چنین است که این کشته از قومی است که دشمنان‌اند شما را، وَ هُوَ مُؤْمِنٌ اما کشته گرویده بود، فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ آزاد کردن برده گرویده باید، وَ إِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ مِیثاقٌ‌

و اگر این کشته از قومی است که میان شما و میان ایشان پیمانی است و صلحی، فَدِیَةٌ مُسَلَّمَةٌ دیتی باید سپرده، إِلی‌ أَهْلِهِ، باولیاء کشته، وَ تَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ و آزاد کردن برده گرویده، فَمَنْ لَمْ یَجِدْ هر که برده نیابد، فَصِیامُ شَهْرَیْنِ مُتَتابِعَیْنِ بر وی است روزه دو ماه پیوسته، تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ بازگشت را با خدای، وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً (۹۲) و خدای دانائیست راست دانش همیشه.

وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً و هر که گرویده‌ای را کشد بقصد کشتن فرا سر وی شده، فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ ارزانی وی دوزخست، خالِداً فِیها جاودان در آن، وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ، و خشم اللَّه بر وی، وَ لَعَنَهُ و لعنت از اللَّه برو، وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِیماً (۹۳) و ساخت خدای وی را عذابی بزرگ.

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ای ایشان که بگرویدند، إِذا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ هنگامی که در سفر بید، فَتَبَیَّنُوا نیک بر رسید و نگاه کنید، وَ لا تَقُولُوا و مگویید، لِمَنْ أَلْقی‌ إِلَیْکُمُ السَّلامَ کسی را که سلام کرد بر شما،، لَسْتَ مُؤْمِناً تو گرویده نه‌ای، و آمن کرده نه‌ای، تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا چیز این جهانی میجوئید که در دست آید، فَعِنْدَ اللَّهِ نزدیک خدا است شما را، مَغانِمُ کَثِیرَةٌ غنیمتهای فراوان، کَذلِکَ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ شما اوّل هم چنان بوده‌اید، فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْکُمْ و اللَّه بر شما سپاس نهاد، فَتَبَیَّنُوا بر جای خویش بید و به بر رسید، إِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً (۹۴) که اللَّه تعالی بآنچه شما میکنید داناست،.

لا یَسْتَوِی الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ یکسان نیست نشستگان از جهاد از گرویدگان، غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ مگر نابینایان، وَ الْمُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ، و باز کوشندگان با دشمنان از بهر خدا، بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ بمال خویش و تن خویش، فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِینَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ افزونی داد خدای مجاهدان را بمال خویش و تن خویش، عَلَی الْقاعِدِینَ بر نشستگان، «درجة» درجه‌ای، وَ کُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنی‌ و اللَّه وعده داد همگان را ببهشت، وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِینَ و افزونی داد اللَّه مجاهدان را عَلَی الْقاعِدِینَ بر نشستگان أَجْراً عَظِیماً (۹۵) مزدی بزرگوار.

دَرَجاتٍ مِنْهُ آن مزد درجتهای بهشت است از اللَّه، وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً و آمرزش و بخشایش، وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً (۹۶) و اللَّه عیب پوش است مهربان بخشاینده همیشه‌ای.

إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ایشان که فریشتگان ایشان را می‌میرانیدند، ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ و ایشان ستمکاران بر خود، قالُوا گفتند فریشتگان ایشان را، فِیمَ کُنْتُمْ شما در چه بودید، قالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ جواب دادند که ما درمانده بودیم و بیچاره،، قالُوا فریشتگان گفتند: أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً؟ زمین خدا بر شما فراخ نبود؟ فَتُهاجِرُوا فِیها که هجرت کردید شما در سبیل خدا، فَأُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ ایشانند که مأوای ایشان دوزخ است، وَ ساءَتْ مَصِیراً (۹۷) و بد شدنگاهی است.

إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مگر آن بتافتگان و کوفتگان، مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ از مردان و زنان و کودکان، لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً رستن را حیلتی نمیدانند، وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا (۹۸) و راه فرا هجرت نمییاوند.

فَأُولئِکَ عَسَی اللَّهُ أَنْ یَعْفُوَ عَنْهُمْ ایشانند که اللَّه بر خویشتن واجب کرد که ایشان را عفو کند، وَ کانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً (۹۹) و خدای فرا گذارنده ایست آمرزنده.