قوله تعالی: لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ در همه قرآن سماوات بلفظ جمع است، و ارض بلفظ وحدان، اما گفت وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ در قرآن همین یک جای است که هفت زمین درو مسمّی است. و نیز در همه قرآن سمع بلفظ وحدان است و ابصار بلفظ جمع، همچون ظلمات و نور وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ علماء تفسیر مختلفاند که این خاص است یا عام، گروهی گفتند خاص است، آن گه در تخصیص آن نیز مختلف شدند. مجاهد گفت این در اقامت و کتمان شهادت مخصوص است، که در ابتداء آیت ذکر آن رفته و گفته وَ لا تَکْتُمُوا الشَّهادَةَ مقاتل گفت این آیت خصوصا بدان آمد که گروهی مؤمنان میل داشتند بکافران، و دوستی ایشان در دل گرفته، رب العالمین گفت اگر آشکارا کنید آنچه در دل دارید از دوستی کافران یا پنهان دارید و بیرون ندهید، اللَّه شما را بآن شمار کند، همانست که جای دیگر گفت قُلْ إِنْ تُخْفُوا ما فِی صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ اللَّهُ و فی الخبر «ان اللَّه تعالی اخذ المیثاق علی کل مؤمن ان یبغض کل منافق، و علی کل منافق ان یبغض کل مؤمن» و قال «من احب قوما و الاهم حشر معهم یوم القیمة.»
اما ایشان که آیت بر عموم راندند: قومی گفتند که منسوخ است، چون ابن مسعود و ابو هریره و عایشه و روایت سعید بن جبیر از ابن عباس و عطا و قتاده و کلبی، و جماعتی گفتند که آیت محکم است نه منسوخ، چون حسن و ربیع و قیس بن ابی حازم و روایت ضحاک از ابن عباس. اما ایشان که منسوخ گفتند میگویند آن روز که این آیت فرو آمد وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ جماعتی از یاران چون ابو بکر و عمر و عبد الرحمن عوف و معاذ جبل، و قومی از انصار بر رسول خدا آمدند گفتند یا رسول اللَّه کلفنا من العمل ما لا نطیق ان احدنا لیحدّث نفسه بما لا یحب ان یثبت فی قلبه فنحن نحاسب بذلک. فقال النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم «فلعلّکم تقولون کما قالت بنو اسرائیل سمعنا و عصینا قولوا سمعنا و اطعنا» فقالوا سمعنا و اطعنا، فانزل اللَّه سبحانه الفرج بقوله: لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها فنسخت هذه الآیة.
معنی خبر آنست که یاران گفتند یا رسول اللَّه بر ما آن نهادند که ما را طاقت کشش آن نبود، بسی سخنان در دل ما فراز آید که ما نخواهیم که آن در دل بماند و ثابت شود، اگر ما را در آن حساب خواهد بود کار دشخوار است، رسول گفت شما همان میگویید که بنو اسرائیل گفتند سمعنا و عصینا، شما چنان مگویید بلکه گوئید سمعنا و اطعنا، همه بگفتند سمعنا و اطعنا، پس از آن آیت آمد لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها و این آیت بدان منسوخ شد. و مصطفی ع بر وفق این آیت گفت «من هم بحسنة فلم یعملها کتبت له حسنة، فان عملها کتبت له عشرة امثالها الی سبع مائة و سبع امثالها، و من هم بسیئة فلم یعملها لم تکتب علیه فان عملها کتبت علیه سیئة واحدة» و قال «ان اللَّه عز و جل قد تجاوز لامتی ما حدثوا به انفسهم ما لم یعلموا او یتکلموا به» رب العالمین دانست که مسلمانان را وسوسها بود که در آن بانفس خود بر نیایند ازیشان آن فرو نهاد، و کار با کردار و گفتار افکند. و ایشان که گفتند آیت محکم است و از آن هیچ چیز منسوخ نه، گفتند معنی محاسبت نه مؤاخذت و معاقبت است که تعریف حال ایشان است و تقریر گناه برایشان. میگویند روز قیامت رب العالمین گناه بنده بر بنده مقرر کند و یکی یکی با یاد وی دهد، گفتار زبان و کردار جوارح و اندیشه دل، آن گه آن را که خواهد بیامرزد بفضل خود، و آن را که خواهد عذاب کند بعدل خود، چنانک گفت فَیَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ همانست که مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت در خبر صحیح «ان اللَّه یدنی المؤمن فیضع علیه کنفه و یستره و یقول أ تعرف ذنب کذا؟ أ تعرف ذنب کذا؟ فیقول نعم ای ربّ، حتی قرّره بذنوبه و رأی فی نفسه انه هلک، قال سترتها علیک فی الدنیا، و انا اغفرها الیوم فیعطی کتاب حسناته، و اما الکافرون و المنافقون فینادی بهم علی رؤس الخلائق، هؤلاء الذین کذبوا علی ربهم، الا لعنة اللَّه علی الظالمین»
فَیَغْفِرُ و یُعَذِّبُ شامی و عاصم و یعقوب هر دو کلمت برفع خوانند بر معنی ابتدا، ای فهو یغفر و یعذب دیگران بجزم خوانند «فیغفر» و «یعذب» بر نسق و عطف بر اول، اعنی یحاسبکم: سفیان ثوری گفت یغفر لمن یشاء الذنب العظیم و یعذب من یشاء علی ذنب الصغیر لا یسئل عما یفعل و هم یسئلون، ثم قال: وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ من المغفرة و العذاب.
آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ الآیة... ای من کتابه و دینه، براست داشت و ایمان آورد رسول بآنچه فرو فرستادند بوی از کتاب خدا و دین حق و شرع راست.
وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ و مؤمنان هر یکی ازیشان ایمان آورد بخدای که یگانه و یکتاست و معبود بیهمتاست، بفرشتگان وی که همه بندگان و رهیکان ویند، چنانک گفت بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ وَ کُتُبِهِ و بنامهای وی که از آسمان بپیغامبران فرو فرستاد. و کِتابَهُ بتوحید قراءة حمزه و کسایی است، و مراد بدان قرآن است، زیرا که هر که بقرآن ایمان آورد بجمله کتب ایمان آورد، که در قرآن بیان روشن است که آن همه حق است، و روا باشد که کتاب اسم جنس بود بمعنی کثرت، چنانک گویند کثر الدرهم و الدینار و اهلک فلانا در همه. و فی الحدیث «منعت العراق درهمها و قفیزها» و مراد بدین همه کثرت است. باقی قراء وَ کُتُبِهِ خوانند بجمع، زیرا که ما قبل آن و ما بعد آن جمع است، تا مشاکل ما قبل و ما بعد باشد و بمعنی تمامتر بود، وَ رُسُلِهِ و بفرستادگان وی که همه پاکاناند و برگزیدگان و وحی گزارندگان و خوانندگان براه حق. و تمامتر خبری که در عدد پیغامبران و رسولان و کتابهای خدای آمده خبر ابو ذر است: قال ابو ذر رض فی سیاق الحدیث قلت کم الانبیاء؟ قال مائة الف و اربعة و عشرون الفا، قلت کم الرسل؟ قال ثلاثمائة و ثلاثة عشر جمّا غفیرا یعنی کثیرا طیبا، قلت من کان اولهم؟ قال آدم. قلت أ نبیّ مرسل؟ قال نعم، خلقه اللَّه بیده و نفخ فیه من روحه ثم سوّاه قبلا. ثم قال یا ابا ذر اربعة سریانیون: آدم و شیث و ادریس و هو اول من خط بالقلم و نوح، و اربعة من العرب: هود و صالح و شعیب و نبیک، یا ابا ذر اول انبیاء بنی اسرائیل موسی و آخرهم عیسی، و اول الرسل آدم و آخرهم محمد، قلت فکم کتابا انزله اللَّه؟ قال مائة کتاب و اربعة کتب انزل اللَّه تعالی علی شیث خمسین صحیفة و انزل اللَّه علی ادریس ثلثین صحیفه، و انزل اللَّه علی ابراهیم عشر صحائف، و علی موسی قبل ان ینزل علیه التوریة عشر صحائف. و انزل اللَّه التوریة و الانجیل و الزبور و الفرقان، و ساق الحدیث بطوله. و عن عبد اللَّه بن دینار و کان یقرأ الکتب قال انزلت التوریة فی ست مضین من شهر رمضان، و انزل الزبور فی اثنتی عشرة من شهر رمضان بعدها باربع مائة سنة و اثنتین و ثلثین سنة، و انزل الانجیل فی ثمانی عشرة من الشهر بعده بالف عام و خمسة عشر عاما، و انزل القرآن فی اربع و عشرین بعده بثمانی مائة عام. لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ لا نفرق بنون قرائت قراء سبعه است بر اضمار قول، تقدیره: قالوا لا نفرق بین احد من رسله بین احد و الآخرین من رسله. گفتند جدا نکنیم میان یکی از فرستادگان وی و میان دیگران، چنانک جهودان کردند و ترسایان که ببعضی ایمان آوردند و ببعضی نه و هو کفرهم بمحمد صلّی اللَّه علیه و آله و سلم، و هم یجدونه مکتوبا عندهم فی التوریة و الانجیل یعقوب لا یفرق خواند بیا، و این محمول است بر لفظ کل، و چنانک آمن بلفظ واحد بروی محمول است، کانه قال کلّ لا یفرق بین احد من رسله، همانست که آنجا گفت لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ جای دیگر گفت وَ لَمْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ.
وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا ای سمعنا قولک و اطعنا امرک، میگوید: رسول گفت و مؤمنان همه سمعنا بشنیدیم، یعنی بسمع قبول، بگوش پذیرفتاری، چنانک گویند، سمع اللَّه لمن حمده، ای قبّل اللَّه. سماعون للکذب ازین باب است، ای قابلون له، و یقال ما سمع فلان کلامی، ای ما قبله. و در دعا گویند اللهم اسمع و استجب، یعنی اللهم، اقبل. فرق است میان این امت و میان امت موسی، ایشان گفتند سمعنا و عصینا، و این امت گفتند سمعنا و اطعنا، میگوید شنیدیم آنچه ما را بر آن خواندی و در آنچه شنیدیم فرمانبرداریم، بجان پذیرفته و گردن نهاده. غُفْرانَکَ نصب نون بر سؤال است یعنی نسألک غفرانک، از تو آمرزش میخواهیم خداوند ما. وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ بازگشت پس مرگ با تو است، فتجاوز اللَّه عن ذنوبهم و رحمهم و اعطاهم الذی سألوه.
رب العالمین باین آمرزش که مؤمنان از وی خواستند، ایشان را بیامرزید، و بر ایشان رحمت کرد، و مراد ایشان بداد، که خداوندی کریم است، دوست دارد که از وی خواهند و بیامرزد آن را که آمرزش خواهد، و فی هذا المعنی ما
روی ابو هریرة: قال سمعت رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلم یقول «ان عبدا اصاب ذنبا فقال یا رب اذنبت ذنبا فاغفر لی، فقال ربه عز و جل علم عبدی انّ له ربّا یغفر الذنب و یأخذ به فغفر له، ثم مکث ما شاء اللَّه ثم اذنب ذنبا آخر، فقال ای ربّ! اذنبت ذنبا فاغفر لی، فقال ربّه عز و جل علم عبدی ان له ربا یغفر الذنب و یأخذ به فغفر له ثم مکث ما شاء اللَّه ثم اذنب ذنبا آخر فقال ای ربّ! اذنبت ذنبا فاغفر لی فقال ربه عز و جل علم عبدی ان له ربا یغفر الذنب و یأخذ به قد غفرت لعبدی فلیعمل ما شاء
لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها کلفت ناتاوست است و تکلیف ناتوان بر نهادن و رنج نمودن، قال زهیر:
سئمت تکالیف الحیاة و من یعیش
ثمانین حولا لا ابا لک یسأم.
وسع نامی است طوق را و طاقت را، میگوید بر ننهد خدای بر هیچ کس مگر آن توان که وی را داد. همانست که جای دیگر گفت لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا ما آتاها خدای بر هیچکس بار ننهد مگر آن توان که وی را داد، ابن عباس گفت هم المؤمنون وسع اللَّه علیهم امر دینهم و لم یکلفهم الّا ما هم له مستطیعون، فقال یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ و قال ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ و قال فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ.
لَها ما کَسَبَتْ همچنانست که گفت لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی نیست مردم را جز از آن که کند، یعنی آنچه کند از نیکی وی را در آن مزد است وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَبَتْ و آنچه کند از بدی بر وی وزر و وبال آن کردار است. لَها دلیل است بر خیز و کردار نیکو، و عَلَیْها دلیل است بر شر و کردار بد. کسب و اکتسب یکی است که جای دیگر گفت کَسَبَ سَیِّئَةً چنانک گفت لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ جای دیگر جَزاءً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ و گفتهاند، کسب آنست که بنفع دیگران مشغول شود، و اکتساب آنست که بنفع خود کوشد، پس او که بخود مشغول است، علیه فی ذلک الحساب، و او که بنفع دیگران مشغول است، له به الثواب و لیس علیه فیه الحساب.
رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا معنی آنست که رسول و مؤمنان گفتند رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا این دعا و هر چه درین دعوات است تا آخر سورت مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم خواسته است شب معراج، پس این امت را بدادند و در آموختند که چنین گوئید و چنین خواهید، لا تُؤاخِذْنا مگیر ما را اگر فراموش کنیم یا بی قصد چیزی کنیم، ما را بفراموشکاری و بخطا مگیر، مؤاخذت اینجا از یکی است یعنی از اللَّه، همچون لا یُؤاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمانِکُمْ یعنی لا یأخذکم اللَّه، و یقال قاتلهم اللَّه ای قتلهم اللَّه. و عرب مفاعلت از یک تن روا دارند، چنانک شاعر گفت:
شما تمنی کلب بنی منقر
فصنت عنه النفس و العرضا
و لم أجاوبه احتقارا له
و هل یعضّ الکلب ان عضّا؟
یرید شتمنی. و اجابت این دعا از مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم روایت کردند، گفت: رفع عن امتی الخطاء و النسیان و ما استکرهوا علیه، و در قرآن است وَ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ فِیما أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَ لکِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ عمر خطاب مردی را دید که میگفت اللهم اغفر لی خطایای گفت ان الخطاء مغفور و لکن قل اللهم اغفر لی عمدی اخطأ یخطئ بمعنی زلّ و هو ضد اصاب، یعنی که خطا کرد بی قصد. و خطأ یخطأ خطأ و خطاء در بدی بود همچون اساء. اگر از کسی کاری آید خطابی قصد، مخطی است، و اگر بدی آید بقصد خاطی است. قال اللَّه تعالی إِنَّ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما کانُوا خاطِئِینَ و قال لا یَأْکُلُهُ إِلَّا الْخاطِؤُنَ.
رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً این واو عطف است بر لا تُؤاخِذْنا و آنچه پس این آید همچنین میگوید خدای ما! بر ما منه گرانباری، چنانک بر پیشینیان نهادی، و آن چنانست: که جهودان را فرمود در عقوبت پرستیدن گوساله که خویشتن را بکشید، آن اصر بود. و همچنانک از حواریون عیسی درخواست، تا یک تن ازیشان اجابت کند تا شبه عیسی بر وی افکند تا جهودان وی را بردار کنند. و گفتهاند پنجاه نماز که بر ایشان بود، و ربع مال در زکاة، و نجاست از جامه بریدن، و هر کس که بشب گناه کردی، بامداد ظاهر بروی نبشته بودی، آن همه اصر بود. و اجابت آن دعا آنست که اللَّه گفت «وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ» و پیمان بزرگ گران که میان قوم و قبیله باشد عرب آن را آصره خوانند. قال الشاعر:
اذا لم تکن لامرئ نعمة
لدیّ و لا بیننا آصره
و لا لی فی ودّه حاصل
و لا نفع دنیا و لا آخره
و افنیت عمری علی بابه
فتلک اذا کرة خاسرة
رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا لا تحمّلنا و لا تحمّل علینا یکسانست، وَ لا تُحَمِّلْنا غایت تر است. ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ الطّاقة و الطوق واحد و هی القوة. میگوید بر ما منه آنچه تاوستن نیست ما را بآن، یعنی اعمال و احکام گران درین جهان، و عذاب دوزخ در آن جهان. و گفتهاند حدیث نفس و وسوسه است، و اجابت این دعا آنست که اللَّه گفت لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها. قومی از متکلمان که تکلیف ما لا یطاق جائز دارند، این آیت گویند، دعا کردن ببازداشت تکلیف ما لا یطاق دلیل است که آن متصور است و جائز، که اگر متصور نبودی این درخواست محال بودی، خصم ایشان جواب می دهد که آنچه میخواهند نه بازداشت تکلیف ما لا یطاق است، و نه تکلیف ناممکن، بل که اعمال و شرایع گران است، که طاقة آن دارند، لکن برنج و دشخواری، از اللَّه میخواهند، تا آن رنج و دشخواری بر ایشان ننهد، چنانک بر پیشینیان نهاد. این همچنانست که کسی گوید ما اطیق کلام فلان، من طاقت سخن فلان ندارم، نه آن خواهد که در قدرت من نیست شنیدن سخن وی، و لکن معنی آنست که شنیدن سخن وی بر من گرانست، این همچنین است. وَ اعْفُ عَنَّا و فراخ گذار از ما، از اینجاست که گویند فعلی الدنیا العفاء یعنی فراخ فرا گذار تا شود،و فی الخبر: «یا بن جعثم اذا اصبحت آمنا فی سربک، معافا فی بدنک، عندک قوت یومک، فعلی الدنیا العفاء»
و انشدوا:
و کلّ رفیق فیه غیر مرافق
عفاء علی هذا الزّمان فانّه
زمان عقوق لا زمان حقوق
و کلّ صدیق فیه غیر صدوق
و عفوّ نامی است از نامهای خداوند عز و علا، نص قرآن بدان آمده. و در خبر است که عایشه گفت یا رسول اللَّه اگر شب قدر دریابم و بدانم، چه گویم؟ و از خدا چه خواهم؟ گفت «قولی اللهم انک عفو تحبّ العفو، فاعف عنی»
و معنی عفو درگذارنده گناهان است و سترنده عیب عذر خواهان، و ناپیدا کننده جرم اوّاهان. اجابت این دعا آنست که رب العزة گفت «وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ».
وَ اغْفِرْ لَنا اصل غفر ستر است، غفر و مغفرت و غفران آمرزش است، یعنی که چیزی بر کسی فرا پوشد، غفاره سرپوش است و مغفر خود، جم غفیر از آن گویند که از انبوهی یکدیگر را پوشیده میدارند، غافر و غفور و غفار هر سه نام خداست.
در نصوص کتاب و سنت، غافر آمرزگارست و پوشنده. غفار و غفور بناء مبالغت است یعنی فراخ آمرزنده و فراخ پوشنده، و اجابت این دعا آنست که رب العزة گفت إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً و فی الخبر: یقول اللَّه عز و جل «من لقینی بقراب الارض خطیئة لا یشرک بی شیئا لقیته بمثلها مغفرة».
وَ ارْحَمْنا معنی رحمت بخشایش است و مهربانی و مهر نمایی، نه ارادت نعمت، چنانک اهل تأویل گویند: اعتقاد آنست که رب العالمین مهربانست و بخشاینده درین جهان بر همگان، آشنایان و بیگانگان، و در آن جهان خاصه بر آشنایان و مؤمنان.
و در خبر است که اللَّه بر بندگان مهربان ترست از مادر بر فرزند، و از مهربانی وی است که بندگان را بر یکدیگر مهربانی فرمود، و مهربانی خود ثمره مهربانی ایشان کرد و در آن بست، چنانک در خبر است
«الراحمون یرحمهم الرّحمن.» «ارحموا من فی الارض یرحمکم من فی السماء»
و اجابت این دعا آنست که اللَّه گفت عَسی رَبُّکُمْ أَنْ یَرْحَمَکُمْ «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» و یقال وَ اعْفُ عَنَّا من الافعال وَ اغْفِرْ لَنا من الاقوال وَ ارْحَمْنا من العقد و الاضمار، وَ اعْفُ عَنَّا فی سکرات الموت وَ اغْفِرْ لَنا فی ظلمة القبر، وَ ارْحَمْنا فی اهوال القیمة. و گفتهاند حکمت در آن که اول عفو گفت، پس مغفرت، پس رحمت آنست که عفو عقوبت ناکردن است بر گناه، هر چند که گناه ظاهر بود، و مغفرت پوشیده داشتن گناه است و با چشم نیاوردن، و رحمت نواختن است و مهربانی نمودن، پس مغفرت بلیغتر از عفو است، و رحمت تمام تر از مغفرت، ازین جهت باول عفو گفت و بآخر رحمت.
أَنْتَ مَوْلانا در لغت عرب مولا را معانیست: المولی هو اللَّه، و المولی ابن العم، و المولی هو المعتق و کذلک المعتق، و المولی الناصر، و المولی الزوج، و اصلها کلها من الولی، فهو مفعل من الولی و هو القرب، فالمولی ما لزمک من شیء او لزمته. و منه قوله تعالی مَأْواکُمُ النَّارُ، هِیَ مَوْلاکُمْ و المولی فی اسماء اللَّه تعالی معناه الناصر العاطف القریب و کذلک الولیّ. أَنْتَ مَوْلانا معنی آنست که تو خداوند و یار مایی، دارنده و باز دارنده و نگه دار مایی، پذیرنده و دستگیر و داوری دار مایی. فَانْصُرْنا نصرت و نصر در لغت عرب یاری دادن بود و روزی دادن بود، ارض منصورة ای ممطورة. من کان یظن ان لن ینصره اللَّه ای لن یرزقه اللَّه. و ناصر و نصیر یارست و منتصر کینه کش.
فَانْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ میگوید یاری ده ما را بر گروه کافران.
اجابت دعا آنست که گفت کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ.
و معنی کفر و کفران ناسپاسی است، و کافر و کفور ناسپاس است، و کافر ضد مسلمان از آن گرفتهاند، نه آن ازین، از بهر آنک کافر ناسپاس نعمت خدای آمد، نعمت از وی یافت و دیگری را پرستید، و ناسپاسی بد پاداشی بود، فلا کفران لسعیه، ازین است. اللَّه میگوید بنزدیک من بد پاداشی نیست. جای دیگر گفت فَلَنْ یُکْفَرُوهُ یعنی با شما در کردار شما بد پاداشی نیست. و اصل کفر ستر است، نعمت بپوشیدن که از منعم به سپاسداری بر تو پدید نیاید، و از بهر این برزگر را کافر خوانند، که تخم بپوشد در زمین. و عرب شب را کافر خواند، که جهان بپوشد، و دیه را کفر خواند که مردم را بپوشد بدیوار. و در خبر است «ساکن الکفور کساکن القبور» یعنی ساکن الرساتیق.
آوردهاند که معاذ جبل رض هر گه این سورة البقره خواندی، چون بآخر رسیدی که فَانْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ گفتی آمین! و روی ان النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم قال «الآیتان من آخر سورة البقرة من قرأهما فی لیلة کفتاه»
یعنی کفتاه قیام اللیل. و روی «لا تقرئان فی دار ثلث لیال فیقربها شیطان»
و قال قتاده ان اللَّه تعالی کتب کتابا قبل ان یخلق السماوات و الارض بالفی عام فوضعه عنده و انزل منه آیتین، ختم بها سورة البقرة فایّما بیت قرئتا فیه لم یدخله شیطان ثلث لیال.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: آیات ذکر شده در قرآن به نحوی به رابطه بین خداوند و بندگانش میپردازد. در قرآن کریم، از کلمات مختلفی برای اشاره به آسمانها و زمینها استفاده شده که برخی به صورت جمع و برخی به صورت مفرد آمدهاند. بحثی در مورد آیهای وجود دارد که میگوید اگر آنچه در دل دارید را بیان کنید یا پنهان کنید، خداوند به آن علم دارد. مفسران در این مورد نظرات متفاوتی دارند که آیا این آیه خاص است یا عام و برخی آن را منسوخ میدانند.
عبارت "لا یکلف الله نفسا إلا وسعها" به این اشاره دارد که خداوند بر هیچ کس تکلیفی نمینهد مگر آنچه در توان اوست. این مفهوم در موارد دیگری نیز در قرآن آمده و نشان میدهد که مؤمنان از خداوند درخواست میکنند بار سنگین و غیرقابل تحمل بر دوششان نگذارد.
دعاها و درخواستهایی که در آیات آمده، به نوعی بر مهربانی و رحمت خداوند نیز تأکید دارد. آیات ضامن بخشش و عفو گناهان و رحمت الهی برای بندگان هستند. در نهایت، این آیات تأکید دارند بر اهمیت ایمان به خدا و پذیرفتن پیامبران و کتب آسمانی، و نیز یاری خداوند در برابر کافران و دشمنان دین.
به طور کلی، این آیات به نوعی از رابطه برقراری بین بندگان و خدا، شرح حال عفو و رحمت الهی، و اهمیت ایمان و عمل صالح میپردازند.
هوش مصنوعی: در این آیه گفته شده است که هر آنچه در آسمانها و زمین وجود دارد متعلق به خداست. در قرآن، واژه "آسمانها" به صورت جمع آمده و "زمین" به صورت مفرد. همچنین تنها یکبار در قرآن به هفت زمین اشاره شده است. به طور کلی، در قرآن واژه "شنوا" به صورت مفرد و "بیناییها" به صورت جمع ذکر شده است. در مورد آیهای که به افشای آنچه در دلهاست اشاره میکند، مفسرین نظرات مختلفی دارند که آیا این آیه خاص است یا عمومی. برخی از مفسران معتقدند که این آیه مربوط به شهادت دادن و پنهان کردن آن است. بعضی دیگر نیز اشاره کردهاند که این آیه درباره مؤمنانی است که تمایل به دوستی با کافران دارند. در این راستا، خداوند بیان میکند که اگر شما دوست داشتن کافران را آشکار کنید یا آن را مخفی نگه دارید، او شما را بر اساس آن میشناسد. همچنین در حدیثی آمده است که خداوند از هر مؤمنی خواسته تا از منافقین بغض داشته باشد و برعکس.
هوش مصنوعی: برخی از عالمان دین بر این عقیدهاند که این آیه نسخ شده است، از جمله ابن مسعود، ابو هریره، عایشه و روایتهای مختلفی از دیگران. در مقابل، عدهای دیگر بر این باورند که این آیه هنوز معتبر و نسخ نشده است، مانند حسن، ربیع و قیس بن ابی حازم. آنهایی که معتقد به نسخ هستند میگویند که در روزی که این آیه نازل شد، برخی از یاران پیامبر مانند ابو بکر، عمر و عبد الرحمن عوف به پیامبر مراجعه کرده و اظهار کردند که تکلیفهایی بر دوش آنها گذاشته شده که توانایی انجامشان را ندارند و اگر کسی در دل خود چیزی را دوست نداشته باشد، باید در برابر آن مورد حسابرسی قرار گیرد. پیامبر در جواب فرمودند که شاید شما مانند بنیاسرائیل بگویید «شنیدیم و نافرمانی کردیم»، اما آنها پاسخ دادند که «شنیدیم و اطاعت میکنیم». سپس خداوند آیهای نازل کرد که میفرماید: «خداوند هیچکس را به بیشتر از قدرتش تکلیف نمیکند»، و این آیه به عنوان نسخکننده آیه قبلی محسوب میشود.
هوش مصنوعی: یاران از پیامبر خواسته بودند که وظایفی بر آنها گذاشته شده که طاقت انجام آنها را ندارند. آنها احساس میکردند که بسیاری از افکار و احساسات در دلشان وجود دارد که نمیخواهند در آنجا بماند و نگران بودند که اگر در این موارد محاکمه شوند، کار سختی خواهد بود. پیامبر به آنها گفت که شما همانند بنیاسرائیل هستید که گفتند "شنیدیم و نافرمانی کردیم"، در حالی که باید بگویید "شنیدیم و اطاعت کردیم". همه با هم گفتند "شنیدیم و اطاعت کردیم". سپس آیهای نازل شد که میگوید خداوند هیچ کس را فراتر از توانش مکلف نمیکند و این آیه اعتبار قبلی را باطل کرد. پیامبر فرمودند که اگر کسی نیکیای را در نظر داشته باشد و آن را انجام ندهد، یک نیکی برایش نوشته میشود و اگر انجام دهد، ده برابر آن تا هفتصد برابر نوشته میشود. همچنین اگر کسی گناهی را در نظر داشته باشد و آن را انجام ندهد، برایش گناهی ثبت نمیشود اما اگر انجام دهد، تنها یک گناه برایش ثبت میشود. خداوند نیز گفت که به امت من چیزی که در دلهایشان اتفاق میافتد و آن را بر زبان نمیآورند، مورد بخشش قرار میدهد. خداوند میدانست که مسلمانان وسوسههایی در دل دارند و خواسته بود که این مسائل در ذهنشان نماند و به کار درست و گفتار نیک بپردازند. برخی از افراد معتقد بودند که آیات محکم هستند و هیچکس نمیتواند آنها را منسوخ کند. آنها میگفتند که منظور از محاسبه، مؤاخذه و مجازات است و در روز قیامت، خداوند گناهان بندگان را یادآور میشود و به هریک به طور جداگانه میگوید. سپس کسانی را که بخواهد به خاطر فضل خود میبخشد و آنها را که بخواهد بر اساس عدالتش عذاب میکند. آنچنان که در آیات آمده است. رسول خدا نیز در حدیث صحیحی فرمودند که خداوند مؤمن را نزدیک میکند و او را میپوشاند و میگوید آیا فلان گناه را میشناسی؟ و فرد با قلبی پر از ترس میگوید آری، تا به او یادآوری میکند. در این موقع، خداوند میفرماید که من آن را در دنیا پنهان کردم و امروز میبخشمش و به او پاداش نیکو میدهد. اما برای کافران و منافقان، در روز قیامت اعلام میشود که اینها کسانی هستند که بر دروغ علیه پروردگارشان به هم دروغ گفتند.
هوش مصنوعی: خداوند میآفریند و کسانی را میبخشد و عذاب میکند. دو نفر به نامهای شامی و عاصم و یعقوب، کلمات "یغفر" و "یعذب" را به صورت رفع میخوانند و معنی آن را به این صورت تفسیر میکنند: به معنای این است که خداوند آغاز میکند به گذشت و عذاب دیگران را به صورت جزم میخوانند، یعنی "فیغفر" و "یعذب" بر اساس اولی ارتباط برقرار میکند. سفیان ثوری گفته است که خداوند به هر کس که بخواهد گناه بزرگ را میبخشد و به هر کس که بخواهد به خاطر گناه کوچکی عذاب میکند، و او از آنچه انجام میدهد سوال نمیشود اما دیگران پرسیده میشوند. در نهایت، خداوند بر هر چیزی توانایی دارد، چه در زمینه بخشش و چه در عذاب.
هوش مصنوعی: پیامبر به آنچه که از جانب پروردگارش به او نازل شده بود، ایمان آورد و به حقانیت آن باور داشت. او به کتاب خدا و دین راستین اعتقاد داشت و به آنچه که به او فرستاده شده، ایمان آورد.
هوش مصنوعی: مؤمنان به خدا و فرشتگانش ایمان دارند. آنها به کتب آسمانی که به پیامبران فرستاده شده، ایمان میآورند. ایمان به قرآن معادل ایمان به تمام کتابهای آسمانی است زیرا قرآن حق و روشن است. همچنین، مفهوم «کتاب» میتواند به معنای کثرت باشد. در احادیثی آمده است که تعداد پیامبران صد و بیست و چهار هزار نفر است و تعداد رسولان سیصد و سیزده نفر است. نخستین پیامبر آدم و آخرین پیامبر محمد است. کتب آسمانی نیز شامل تورات، انجیل و زبور میشود و در احادیث زمان نزول آنها ذکر شده است. از طرفی، مؤمنان نمیتوانند بین فرستادگان خدا تفاوت قائل شوند، و این به این معناست که همه فرستادگان مهم هستند و نباید به بعضی ایمان آورد و به بعضی دیگر کفر ورزید.
هوش مصنوعی: آنها گفتند: ما شنیدیم و اطاعت کردیم. این جمله به این معناست که ما سخن تو را شنیدیم و به خواستهات پاسخ میدهیم. به همین دلیل که میگویند: خداوند شنواست برای کسی که او را حمد کند، یعنی او قبول میکند. اصطلاح "شنوندگان دروغ" به این اشاره دارد که آنها به چیزی که دروغ است گوش میدهند و میپذیرند. در دعاها نیز میگویند: خدایا، بشنو و تا پاسخ دهی، یعنی خدایا، تو را قبول داریم. تفاوتی میان این امت و امت موسی وجود دارد؛ آنها گفتند: شنیدیم و نافرمانی کردیم، اما این امت گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم. آنها به این معنا هشدار میدهند که ما آنچه را که به ما گفتهای شنیده و پذیرفتهایم و آمادهایم که اطاعت کنیم. "غفرانک" نشاندهنده درخواست آمرزش است، یعنی از تو آمرزش میخواهم، ای خداوند ما. و "به سوی توست بازگشت" به این معناست که پس از مرگ بازگشت به سوی تو است. پس خداوند از گناهانشان درگذشت و بر آنها رحمت فرستاد و آنچه را که خواسته بودند به آنها عطا کرد.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ با آمرزشی که مؤمنان از او خواسته بودند، آنها را بخشید و بر آنها رحمت کرد و آنچه میخواستند به آنها عطا کرد. خداوند کریمی است که دوست دارد از او درخواست شود و بخشایش را به افرادی میدهد که خواهان آمرزشند.
هوش مصنوعی: ابو هریره نقل میکند که پیامبر فرمود: «بندهای گناهی مرتکب میشود و میگوید: "پروردگارا، من گناهی کردهام، پس مرا ببخش." خداوند فرمود: "بندهام میداند که پروردگاری دارد که گناه را میبخشد و مجازات میکند." بنابراین، او را بخشید. سپس او مدتی را به حال خود واگذار شد و دوباره گناهی مرتکب شد و گفت: "پروردگارا، من گناهی کردهام، پس مرا ببخش." خداوند دوباره فرمود: "بندهام میداند که پروردگاری دارد که گناه را میبخشد و مجازات میکند." پس او را بخشید. این جریان چندین بار تکرار شد تا اینکه خداوند فرمود: "من بندهام را بخشیدم، حال او میتواند هر کاری که میخواهد انجام دهد."
هوش مصنوعی: خداوند هیچ کس را بالاتر از تواناییاش موظف نمیسازد و مسئولیتهای نامعقول بر دوش او نمیگذارد.
هوش مصنوعی: زندگی پر از مسئولیتها و کارهاست و کسی که هشتاد سال زندگی کند، نمیتواند از این تکالیف خسته شود.
هوش مصنوعی: وسع به معنای طاقت و قدرت است. بر این اساس، خداوند هیچ بار و فشاری را بر دوش کسی وارد نمیکند مگر اینکه توانایی آن را به او داده باشد. به همین دلیل، در آیهای آمده است که خداوند به هیچ کس چیزی بیشتر از تواناییاش نمیسپارد. ابن عباس نیز گفته است که مؤمنان در مسائل دینشان از سوی خداوند تسهیل شدهاند و فقط به اندازهای از آنها خواسته شده که قادر به انجام آن هستند. خداوند میخواهد بر شما آسانی باشد و نه سختی، و در دین هیچ گونه دشواریای برای شما قرار نداده است. بنابراین، تا جایی که میتوانید از خداوند بپرهیزید.
هوش مصنوعی: هر کسی تنها میتواند از آنچه که خود به دست آورده بهرهمند شود، یعنی اعمال نیک او مزدی دارد و اعمال بدش عواقب منفی. این به معنای تشویق به انجام کارهای نیک و هشدار درباره عواقب کارهای بد است. تفاوتی بین کسب و اکتساب وجود ندارد؛ هر دو به معنای دست آوردن چیزی هستند. در جایی دیگر گفته شده که هر فرد با اعمال خود پاداش یا مجازات میبیند. کسب به معنای انجام کاری به نفع دیگران و اکتساب به معنای اقدام به نفع خود تعریف شده است. پس کسی که به فکر دیگران باشد، در پاداش و ثواب است و شخصی که فقط به خود اهمیت میدهد، در محاسبه اعمالش مورد سؤال قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: پروردگارا، ما را مؤاخذه نکن به این معناست که پیامبر و مومنان گفتند: پروردگارا، ما را مؤاخذه نکن. این دعا و تمامی دعاهایی که در این زمینه تا پایان سوره وجود دارد، در شب معراج مورد درخواست قرار گرفته است. سپس به این امت آموزش داده شد که چنین بگویند و چنین بخواهند. منظور این است که اگر ما چیزی را فراموش کنیم یا به عمد کاری انجام ندهیم، ما را به خاطر فراموشی و اشتباهاتمان مؤاخذه نکن. در اینجا مؤاخذه به معنای مجازات از سوی خداوند است، مشابه به این آیه که میگوید: خداوند شما را به خاطر لغو در قسمهایتان مؤاخذه نمیکند. همچنین، عبارتی مثل «خدا آنها را کشت» به این معناست که خداوند آنها را مورد عذاب قرار دهد. در زبان عربی، در مورد یک نفر نیز میتوان این نوع تعابیر را به کار برد.
هوش مصنوعی: شما آرزوی محبت و دوستی کسی را دارید که به شما توجهی نمیکند و از این موضوع، هم دل و هم اعتبار خود را محافظت میکنید.
هوش مصنوعی: من به او پاسخ ندادم چون او را حقیر میدانستم، آیا سگ به سگ حمله میکند؟
هوش مصنوعی: دعای مغفرت خطایای انسانها مورد تأیید پیامبر (ص) قرار گرفته است. او فرمود که برای امت او خطا، فراموشی و آنچه که تحت فشار انجام میشود، بخشیده شده است. در قرآن نیز آمده که اگر کسی دچار خطا شد، به او هیچ گناهی نیست، بلکه آنچه مهم است نیت دل اوست. عمر بن خطاب مردی را دید که میگفت: "اللهم، خطاهایم را ببخش." او به او گفت که خطاها قابل بخشش هستند اما بهتر است بگوید: "اللهم، عمدی که خطا کردم را ببخش." چرا که خطا به معنای اشتباه ناخواسته است و در مقابل، خطای عمدی یعنی نیت داشته باشد که اشتباه کند. اگر کسی کاری بدون قصد انجام دهد، او مخطی است اما اگر بدی عمدی انجام دهد، او خاطی نامیده میشود. خداوند در قرآن درباره فرعون و هامان و سپاه آنان فرموده که آنها در اشتباه هستند و نیز آمده است که تنها خطاکاران میتوانند از آن چیزی بخورند که در مسیر خطا و نافرمانی است.
هوش مصنوعی: خدای ما! بر ما بار سنگینی نگذار، همانطور که بر پیشینیان گذاشتی. این بار سنگین شامل مشکلات و دشواریهایی است که قومهای گذشته تجربه کردند. مثلاً، به یهودیان فرمان داده شده بود که برای گناه پرستش گوساله، خود را مجازات کنند که این مجازات نشاندهنده بار سنگینی بود. همچنین، حواریون عیسی از او خواسته بودند تا یکی از آنها بار گناه را تحمل کند و خود به عیسی شبیه شود. در گذشته، بر آنها پنجاه نماز و ربع مال در زکات اعمال شده بود و اگر کسی در شب گناه میکرد، صبح باید شناخته میشد. تمام اینها بار سنگینی بود. اما خداوند به این دعا پاسخ داد و فرمود که بار سنگین را از روی آنها برمیدارد. در زبان عربی، پیمانی که میان قوم و قبیله باشد، به نام "آصره" شناخته میشود.
هوش مصنوعی: اگر برای کسی نزد من خیری نباشد و میان ما نسبتی وجود نداشته باشد،
هوش مصنوعی: در عشق او هیچ بهرهای برایم نیست و نه در این دنیا و نه در آخرت.
هوش مصنوعی: من عمری را در درگاه او صرف کردهام و حالا اینگونه است که وقتی روزی برگشتم، باختی تلخ را تجربه میکنم.
هوش مصنوعی: پروردگارا، بار سنگینی بر دوش ما نگذار که توانایی تحمل آن را نداریم. این درخواست به معنای نخواستن امور و مصائب گران است که بار آن بیش از توان ماست، مانند اعمال سخت و عذاب آخرت. بعضی از علمای کلام میگویند اگر ما نتوانیم چیزی را تحمل کنیم، دعا برای رهایی از آن مفهومدار است و نشاندهنده این است که وضعیت دشواری احتمال وجود دارد. اما مخالفان این نظر میگویند که آنچه در حال دعا هستیم، نه خارج از توان ماست و نه غیر ممکن، بلکه فرمانها و اعمال سنگینی هستند که ممکن است با تلاش انجام شوند، اما ما از خداوند میخواهیم که این دشواریها بر ما تحمیل نشود. این مشابه این است که کسی بگوید من از شنیدن سخن فردی خاص ناراحت هستم، نه اینکه درک آن برایم غیر ممکن باشد، بلکه شنیدنش برای من سخت است. همچنین، "و ببخش ما" به این معنی است که از ما بگذر. در روایت آمده است که اگر شما در امنیت به سر برید و از لحاظ جسمی سالم باشید و روزیتان را داشته باشید، پس باید قدر این زندگی را بدانید و از آن لذت ببرید.
هوش مصنوعی: تمام دوستان در اینجا همراه نیستند.
هوش مصنوعی: اوقات این زمان را درک کن و از آن عبرت بگیر.
هوش مصنوعی: زمانی که انتقام و عصبانیت حاکم باشد، زمان بررسی حق و حقوق نباید در نظر گرفته شود.
هوش مصنوعی: و همه دوستان در این زمینه قابل اعتماد نیستند.
هوش مصنوعی: عفو یکی از نامهای خداوند رحمان و رحیم است که در قرآن کریم ذکر شده است. در یک روایت آمده که عایشه از پیامبر خدا پرسید: ای رسول خدا، اگر شب قدر را درک کنم و بدانم که چه بگویم، چه بگویم و از خدا چه بخواهم؟ پیامبر پاسخ داد: بگو: «خداوندا، تو عفو هستی و عفو را دوست داری، پس از من عفو فرما.»
هوش مصنوعی: عفو به معنای گذشت از گناهان و پوشاندن عیب کسانی است که عذر میخواهند و مخفی کردن خطاهای کسانی که به خدا تضرع میکنند. اجابت این دعا به فرمایش خداوند در آیهای اشاره دارد که بیان میکند او از گناهان گذشت میکند.
هوش مصنوعی: و بپوشان بر ما. ریشه کلمه "غفر" به معنای پوشش است. غفر و مغفرت و غفران به معنای آمرزش هستند، یعنی چیزی بر کسی پوشیده میشود. "غفاره" به معنای سرپوش است و "مغفر" نیز به همین معناست. "جم غفیر" به جمعیت انبوهی اشاره دارد که یکدیگر را میپوشانند. "غافر"، "غفور" و "غفار" هر سه از اسامی خداوند هستند.
هوش مصنوعی: در متون دینی، خداوند به عنوان آمرزگار و پوشاننده معرفی شده است. واژههای "غفار" و "غفور" به معنای آمرزنده و پوشاننده به طور فراوان به کار رفتهاند. دعای طلب آمرزش نیز به این معناست که خداوند در آیهای میفرماید که "تمامی گناهان را میآمرزد" و در حدیثی گفته شده که اگر کسی با گناهی بزرگ نزد خداوند بیاید و مشرک نباشد، خداوند همانند آن گناه، او را مورد آمرزش قرار میدهد.
هوش مصنوعی: رحمت به معنای بخشش و مهربانی است. این مهربانی شامل نشان دادن محبت و لطافت است و به معنای اعطای نعمت نیست، چنانکه برخی مفسرین بیان کردهاند. اعتقاد بر این است که پروردگار جهان مهربان و بخشنده است، نه تنها در این دنیا به همه افراد، چه آشنا و چه بیگانه، بلکه در آن دنیا بهخصوص به آشنایان و مؤمنان نیز توجه خاصی دارد.
هوش مصنوعی: خداوند نسبت به بندگانش از مادر نسبت به فرزندش مهربانتر است. از رحمت و مهربانی او این است که بندگان را به یکدیگر محبت و عشق نهاد، و این محبت متقابل در صفا و دوستی بیشتر میان آنها تاثیر گذاشت.
هوش مصنوعی: رحمکنندگان را خداوند مهربان رحمت میکند. افرادی که در زمین رحمت کنند، مورد رحمت آن کسی که در آسمان است قرار میگیرند.
هوش مصنوعی: اجابت این دعا به این معناست که خداوند فرموده است: «شاید پروردگارتان به شما رحم کند» و نیز گفته شده که «پروردگارتان رحمتی را بر نفس خود مقرر کرده است». در این دعای خاص، از خداوند خواسته میشود که از اعمال ما عفو کند، از اقوال ما بگذرد و نسبت به مشکلات و پنهانیها به ما رحم کند. همچنین از خداوند درخواست میشود که در هنگام سختیهای مرگ، در تاریکی قبر، و در دشواریهای روز قیامت بر ما رحمت نازل کند. گفته شده که دلیل بر اینکه ابتدا به عفو و سپس به مغفرت و در نهایت به رحمت اشاره شده، این است که عفو به معنای عدم کیفر در برابر گناه است، حتی اگر گناه آشکار باشد، در حالی که مغفرت به معنای پنهان کردن گناه و نادیده گرفتن آن است. رحمت نیز به معنای محبت و مهربانی است. بنابراین، مغفرت از عفو بیشتر و رحمت از مغفرت جامعتر است. به همین دلیل ابتدا عفو ذکر شده و در انتها رحمت قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: در زبان عربی، واژه "مولی" معانی مختلفی دارد؛ مثلاً به خداوند، پسر عمو، کسی که آزاد شده، حمایت کننده و شوهر اشاره میکند. این واژه از ریشه "ولی" به معنای نزدیکی و محبت میآید و به معنای چیزی است که به شما مربوط میشود یا شما به آن مربوطید. به همین ترتیب، در آیهای از قرآن آمده که آتش محل شماست و به معنای کسی است که در کنار شماست. در این راستا، عبارت "أَنْتَ مَوْلانا" به معنای این است که تو خداوند و یار ما هستی، حامی و نگهدار ما، و منبع لطف و کمک ما. واژه "نصرت" به معنای یاری و تأمین روزی است. بنابراین، ناصر و نصیر به معنای یاریدهنده و کسی که در سختیها کمک میکند، میباشد.
هوش مصنوعی: ما را در برابر جمعیت کافران یاری کن. پاسخ به این دعا اینگونه است که خداوند وعده داده است که یاری کردن مؤمنان بر عهده اوست.
هوش مصنوعی: کفر به معنی ناپسندیدن نعمتها و ناسپاسی است و کافر به کسی گفته میشود که در برابر نعمتهای خداوند بیاحترامی کند. این واژه به معنای ضد مسلمان نیز به کار میرود، زیرا کافر به نعمتهای الهی توجهی ندارد و به جای آن به چیزهای دیگر میپردازد. در نتیجه، کفر به عنوان ناسپاسی و بدی پاداشی شناخته میشود. خداوند در قرآن فرموده است که نزد او هیچ بدی پاداشی وجود ندارد و همچنین به این نکته اشاره کرده که کردار انسانها در این زمینه تأثیر دارد. در اصل، کفر به معنای پنهان کردن نعمتهاست، به گونهای که نعمتهای خداوند مورد قدرشناسی قرار نگیرد. به همین دلیل، کشاورز را کافر مینامند زیرا دانهها را در خاک میپوشاند. در زبان عربی نیز شب به عنوان کافر شناخته میشود چون جهان را میپوشاند و همچنین روستا به خاطر پنهان کردن مردم در دیوارها، کفر نامیده میشود. یک نقل قول نیز وجود دارد که میگوید زندگی در مکانهای کفرآلود همچون زندگی در قبرهاست.
هوش مصنوعی: گفتهاند که معاذ جبل رض هر بار که این سوره البقره را میخواند، وقتی به آخر سوره میرسید که آیه "فَانْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ" را میخواند، میگفت آمین! همچنین نقل شده که پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم فرمودند: "دو آیه آخر سوره البقره، هرکس آنها را در شب بخواند، برای او کافی است."
هوش مصنوعی: یعنی در شبها نماز شب بخوانید. و در حدیث آمده است که «شیطان در خانهای که سه شبانهروز قرآن خوانده نشود، نزدیک نمیشود.»
هوش مصنوعی: قتاده گفته است که خداوند قبل از اینکه آسمانها و زمین را خلق کند، کتابی را به مدت هزار سال نوشته و آن را نزد خود قرار داده است. سپس از آن کتاب دو آیه را نازل کرده که انتهای سوره بقره را تشکیل میدهند. هر خانهای که این دو آیه در آن خوانده شود، شیطان به مدت سه شب وارد آن نخواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.