در ماه چه روشنی که در روی تو نیست
ور خلد چه خرمی که در کوی تو نیست
مشک ختنی چو زلف خوشبوی تو نیست
یکسر هنری عیب تو جز خوی تو نیست
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
در ماه چه روشنی که در روی تو نیست
ور خلد چه خرمی که در کوی تو نیست
مشک ختنی چو زلف خوشبوی تو نیست
یکسر هنری عیب تو جز خوی تو نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سرمایهٔ خرمی به جز روی تو نیست
و آرامگه خلق به جز کوی تو نیست
آن جفت که طاق است قد و سایهٔ توست
وان طاق که جفت است جز ابروی تو نیست
گفتم: «کس را روی تو و موی تو نیست
تیر مژه و کمان ابروی تو نیست»
چشمش به زبانِ حال گفتا: «از تیر
مگریز که این کمان به بازوی تو نیست»
خویی به جهان خوبتر از خوی تو نیست
دل نیست که او معتکف کوی تو نیست
موی سر چیست جمله سرهای جهان
چون مینگرم فدای یک موی تو نیست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.