شمارهٔ ۷۱ - عرض صحیفهٔ طولانی نصیحت، پیش ضمیر ملهم سلطان، که نسخهایست صحیح از لوح محفوظ حفظ الله تعالی عن التلویح السو
گرفتن سهل باشد، این جهان را
کلید آن جهان، باید شهان را
مکن بس بر همین کز تیغ و از رای
همه دنیا گرفتی، شسته بر جای
به همت آسمان را قلعه کن باز
به ملک خشکی و تری مکن ناز
بکن کاری همین جا تا توانی
که آنجا هم، چو اینجا، ملک رانی
مسلم بایدت گر پادشاهی
بباید کردن از دلها گدائی
دعا زین به نمیدانم به جایت
که از دلها حشم بخشد خدایت
مکن تیغ سیاست را چنان تیز
که چون آتش، نداند کرد پرهیز
شه آن به کاو عمل چون آب راند
که هم جان بخشد و، هم جان ستاند
کسی کاو مملکت را بد سگال است
بکش، کان خون، بی حرمت حلال است
به کار دیگران، بر شعله زن آب
خرد بیدار دار و تیغ در خواب
چو هستندت همه پائین پرستان
زبر دستی مکن بر زیر دستان
رهت چون رفت خلق از دیده در پیش
رهٔ خود را تو روب از دیدهٔ خویش
به چندین، مشعل امشب کار ره کن
ره ظلمات فردا را نگه کن
ازینجا بر چراغی گر توانی
که تا آنجا به تاریکی نمانی
چراغی نی که باد از وی برد نور
چراغی کان نمیرد از دم صور
مشو مغرور این مشتی خیالات
که در پیش تو میآید به حالات
جهان خوابیست پیش چشم بیدار
به خوابی دل نه بندد مرد هوشیار
تو یک ذره غباری از زمینی
که اندر خواب خود را کوه بینی
چو بر تو دست تقدیر آورد زور
کنی روشن که جمشیدی و یامور
بخواب اندر مگر موشی شتر شد
ز پری تنش دل نیز پر شد
ز خواب خوش بر آمد شاد گشته
همی شد سو به سو پر باد گشته
بنا گاه اشتری باری برو ریخت
ز صد من یک جو آزاری برو ریخت
ته آن بار مسکین موش درماند
به مسکینی جمازه در عدم راند
خوش است این خوابهائی خوش به تعبیر
اگر بر عکس ننمایند تأثیر
چو بازیچه است ملک سست بنیاد
بدین بازیچه چون طفلان مشو شاد
نمیگویم که ترک خسروی کن،
رهٔ کم توشگان را پیروی کن،
تو کی این پای ره پیمای داری
که زنجیر زر اندر پای داری
تواین ره کی روی کز ناز و تمکین
زنی ده گام بر یک خشت زرین
به دل اصحاب دل را آشنا باش
درون درویش و بیرون پادشاه باش
به شاهی سهل باشد ملک را نی
به ملک بندگی رس گر توانی
نه اندک، کارها بسیار کردی
ولی بهر دل خود کارکردی
کنون کار از پی آن کن که هر بار
دهد در کار اندک، مزد بسیار
چو توقیعی که اندر پادشاهی است
خلافت نامهٔ ملک خدائی است
ستون ملک نبود پایهٔ تخت
نه چوب چتر باشد عمدهٔ بخت
بسی دیدم کمرهای کریمان
همه در یتیمش از یتیمان
جفای خلق پیش شاه گویند
جفا چون شه کند، داد از که جویند؟
نه هر فرقی سزای تاج شاهی است
نه هر سر لایق صاحب کلاهی است
همه باشند بهر تاج محتاج
یکی را زانهمه روزی شود تاج
فلک هر لحظه میدوزد کلاهی
کزان تاجی نهد بر فرق شاهی
کسی را تاج زر بر سر دهد زیب
که ناید بر ضعیف از تختش آسیب
رساند از کف خود جمله را بهر
کز آن پروردهٔ راحت شود دهر
غم عالم چنان باشد به جانش
که باشد عالمی غم بهر آنش
جهانداری به از عالم ستانی
که از خورشید ناید سائبانی
رعیت چون خلل یابد ز بنیاد
کجا ماند بنای دولت آباد
رعیت مایهٔ بنیاد مال است
زمال اسباب ملک آماده حال ست
چو تیشه بشکند از راندن سخت
نه کرسی ساختن بتوان و نی تخت
کسی کاز بهر تو صد رنج ورزد،
ز تو آخر به یک راحت خیزد؟
نه شه را از گل دیگر سرشتند
نه نعمت زان او تنها نوشتند
چو ماهم گوهریم از یک خزانه،
چرا گنجد تفاوت در میانه ؟؟
کند شیر، ار بخوردن، بخل گرگی
برو تهمت بود نام بزرگی!
درخت ار سایه نبود بر زمینش
چرا خلقی بود سایه نشینش
بداد دست ده، تا صد شود شاد
به دست داد ماند کشور آباد
کند ابری که دایم سایهبانی
به از باران که باشد ناگهانی
فروخوان نامهٔ مظلوم زان پیش
که بینی رو سیه زو نامهٔ خویش
سپید است ار چه ایوان شهنشاه
سیه گردد ز دود تیرهٔ آه
عنان شاه گر بر آسمان است
دعا را دست بالاتر از آن است
ته غار اژدهای با چنان زور
شود مسکین چو در چشمش خزد مور
توان بی توانان هست چندان
که پیچد سخت دست زورمندان
پگه خیز است خورشید سمائی
که دارد عالمی زو روشنائی
چو سلطان بندگی را پیش گیرد
خدا آن بندگی زو درپذیرد
وگر شد رسم شاهان جام گلگون
به اندازه نه از اندازه بیرون
مبین یک جرعه در طاس شرابی
که طوفان است از بهر خرابی
سرود و لهو هم باید به مقدار
که چون بسیار شد، عکس آورد بار
نشاید تا بدان حد نغمه و نای
که پای تخت هم بر خیزد از جای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن شاعر به اهمیت سیاست و تدبیر در حکمرانی اشاره میکند. او میگوید که برای دستیابی به عالمی بهتر و فرادستی، باید با همت و تلاش در این جهان کار کرد و به دنبال ثروت و قدرت بیدلیل نبود. شاعر تأکید میکند که حکمرانی باید با انصاف و خدمت به مردم همراه باشد و قدرت را نباید با خشونت و بیرحمی جستجو کرد.
او همچنین هشدار میدهد که دنیا فانی و زودگذر است و نباید انسان در خواب و خیال باشد. باید آگاه بود و از دنیا به عنوان میدان امتحان استفاده کرد. نهایتاً، شاعر به اهمیت ارتباطات انسانی و توجه به نیازها و مشکلات سایرین اشاره میکند و میگوید که اگر کسی برای دیگران تلاش کند، در نهایت خوشبختی و آرامش برای خود به ارمغان خواهد آورد.
هوش مصنوعی: این دنیا را به راحتی میتوان به دست آورد، اما برای به دست آوردن آن دنیا، نیاز به رهبری و فرمانروایی از سوی پادشاهان داریم.
هوش مصنوعی: تنها بر اساس همین نظر و قدرتی که از دنیا به دست آوردهای، نباید بسنده کنی و در همین نقطه متوقف شوی.
هوش مصنوعی: با اراده قوی، آسمان را تبدیل به دژ و قلعه کن و دیگر در برابر سختیهای زمین، زیادهروی نکن و ناز نکن.
هوش مصنوعی: هر جا که هستی، سعی کن کارهای خوبی انجام دهی تا در آنجا هم مثل اینجا، برتری و سلطه داشته باشی.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی پادشاه باشی، باید از دلها به طور خالصانه درخواست کنی و humble باشی.
هوش مصنوعی: نمیدانم دعا به چه نتیجهای میرسد، اما میدانم که خداوند از دلها خواستههای ما را برآورده میسازد.
هوش مصنوعی: تیغ سیاست را به قدری تیز نکن که مانند آتش، کسی از آن نتواند دوری کند و از خطرش بگریزد.
هوش مصنوعی: فرمانروایی که کارهایش مانند آب میباشد، زندگی میبخشد و در عین حال میتواند جانها را بگیرد.
هوش مصنوعی: اگر کسی به کشور آسیب میزند و به آن بدخواهی میکند، باید او را از میان برداشت، زیرا خون چنین کسی بیاحترامی و حلال است.
هوش مصنوعی: به کار دیگران توجه کن و با فکر و آگاهی رفتار کن، در حالی که در مواقع نیاز، هوشیار و آماده عمل باش.
هوش مصنوعی: اگر همه افرادی که در اطراف تو هستند، به زیر دستی و حقارت میگرایند، بر آنها سلطهگری نکن و به دیگران زور نگو.
هوش مصنوعی: وقتی که مردم از مسیر تو دور شوند، مسیری که خودت در پیش داری را از چشم خودت نادیده بگیر.
هوش مصنوعی: امشب با چندین مشعل، برای خودت راهی در دل تاریکی فردا بساز و به آن نگاه کن.
هوش مصنوعی: اگر میتوانی، از اینجا به سوی روشنایی برو تا در تاریکی نمانی.
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی اشاره دارد به نوری که از درون خود میتابد و تحت تأثیر عوامل خارجی قرار نمیگیرد. به عبارت دیگر، نور حقیقی و واقعی که در مقابل طوفان و مشکلات زندگی مقاوم است و هرگز خاموش نمیشود. این نور یک نوری است که از خود فرد سرچشمه میگیرد و هیچ نیرویی نمیتواند آن را از بین ببرد.
هوش مصنوعی: به خودت مغرور نشو به خاطر افکار و تصورات نادرستی که در ذهنت شکل میگیرند.
هوش مصنوعی: جهان همانند خوابی است که برای چشم بیدار قابل مشاهده است، اما انسانهای آگاه و هوشیار به این خواب دل نمیبندند.
هوش مصنوعی: تو تنها یک ذره غبار از آن دنیایی هستی که در خواب، خود را به شکل کوهی بزرگ میبینی.
هوش مصنوعی: زمانی که سرنوشت به تو قدرت و توانایی بدهد، میتوانی درخشندگی و عظمت پیدا کنی، مانند Jamshid و Yamur.
هوش مصنوعی: در خواب برو، شاید مانند موش، شتر شود و با زیباییاش، دلش نیز لبریز از عشق گردد.
هوش مصنوعی: او از خواب خوش بیدار شده و خوشحال است، به این سو و آن سو در حال حرکت و پر از نشاط است.
هوش مصنوعی: ناگهان باری از دوش شتری افتاد، باری که از صد من سنگینتر بود و از آن هیچ آسیبی به او نرسید.
هوش مصنوعی: موش، در شرایط سخت و بیچارگی، با ناتوانی و ناامیدی، به سوی جایی نامعلوم حرکت میکند.
هوش مصنوعی: این خوابهای زیبا خوشایند است، به شرطی که تعبیر آنها به گونهای نادرست نشان داده نشود.
هوش مصنوعی: ملک و سرزمین مانند اسباب بازیای ناپایدار است، پس در این بازیچه، مانند کودکان شادمان نباش.
هوش مصنوعی: نمیگویم که به مقام و عظمت خود پایان دهی، ولی بهتر است که راهی را برگزینی که کمتر دشوار باشد.
هوش مصنوعی: تو کیست که دارای چنین پای مسیری هستی که زنجیر طلا به پای تو بسته شده است؟
هوش مصنوعی: تو در این مسیر چه زمانی قدم برمیداری، که با ناز و خودپسندی، ده قدم بر یک آجر طلا میزنی؟
هوش مصنوعی: با دل دوستان خود همدل و آشنا باش و همزمان درون خود را مانند یک درویش بدونی و در بیرون، به احترام و اعتبار یک پادشاه رفتار کن.
هوش مصنوعی: به دست آوردن قدرت و سلطنت برای کسی که لایق است کار آسانی است؛ اما اگر تو بخواهی به عنوان یک بنده در کارهای دیگران خدمت کنی، آن هم به شایستگی دشوار خواهد بود.
هوش مصنوعی: تو کارهای زیادی انجام دادی، اما همه آنها تنها به خاطر رضایت خودت بود.
هوش مصنوعی: اکنون باید به دنبال کاری باشی که با تلاش کم، پاداش زیادی دریافت کنی.
هوش مصنوعی: مانند نامهای که در دست پادشاه است، این پیام نشاندهندهی حکومتی است که از سوی خداوند به فرمانروایی فرستاده شده است.
هوش مصنوعی: تخت سلطنت به پایهای محکم نیاز دارد و تنها با چوب و داراییهای جغرافیایی نمیتوان به عزت و قدرت رسید؛ بلکه اینکه شانس و سرنوشت نیز در این امر نقش دارند.
هوش مصنوعی: من بارها دیدهام که افراد مهربان و با کرامت، در زمان نیاز و سختی، به یتیمان بیشتری کمک میکنند و از آنها حمایت مینمایند.
هوش مصنوعی: برخی از مردم دربارهی بدرفتاریها با شاه سخن میگویند، اما وقتی خود شاه بدی کند، چه کسی باید از او شکایت کند؟
هوش مصنوعی: هر تفاوتی موجب نمیشود که کسی لایق مقام و احترام بالایی مثل تاج و کلاه باشد. فقط افرادی که ویژگیهای خاصی دارند، شایسته این مرتبهها هستند.
هوش مصنوعی: همه مردم برای رسیدن به مقام و ثروت تلاش میکنند، ولی تنها یکی از آنها در نهایت به این هدف میرسد.
هوش مصنوعی: آسمان هر لحظهای بر سر کسی که مقام بلندی دارد، کلاهی میگذارد که نشانهی قدرت و عظمت اوست.
هوش مصنوعی: کسی که زیب و زینت دارد و تاج زرینی بر سرش میگذارد، نباید به افراد ضعیف آزار برساند.
هوش مصنوعی: همه چیز را به دست خود میدهد تا از آن، آسایش دنیا فراهم شود.
هوش مصنوعی: غم و اندوهی که در دل اوست، به اندازهای است که انگار جهانی پر از غم، در وجودش حاکم شده است.
هوش مصنوعی: بهتر است که به جای گرفتن مقام و دنیا، به فکر کسب علم و دانایی باشیم؛ زیرا علم و دانش مانند نوری هستند که میتوانند راهنمای انسان باشند و همچون آفتاب، روشنی بخش زندگی او شوند.
هوش مصنوعی: اگر مردم در زیر ساخت جامعه دچار مشکل شوند، دیگر نشانهای از استحکام و امنیت آن حکومت باقی نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: رعیت یا مردم، اساس و پایه ثروت هستند و از ثروت، امکانات و شرایط لازم برای حکومت و سرزمین فراهم میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که تیشه و ابزارهای برنده، از فشار زیاد بشکنند، دیگر نمیتوان برای ساختن جایگاهی محکم یا تختی مستحکم اقدامی انجام داد.
هوش مصنوعی: آیا فردی که برای تو زحمت زیادی میکشد و سختیها را تحمل میکند، در نهایت از تو تنها یک راحتی طلب میکند؟
هوش مصنوعی: نه پادشاه را از گل و خاک دیگری ساختند و نه نعمتهایی که دارد، تنها به نام او نوشته شده است.
هوش مصنوعی: ما چون گوهرهای درخشان هستیم که از یک منبع گرانبها آمدهایم، پس چرا باید در میان ما تفاوتی وجود داشته باشد؟
هوش مصنوعی: اگر شیر بخواهد شکار کند، اما بخیل باشد مانند گرگ، این بخالت باعث میشود که نام او به نیکی معروف نشود.
هوش مصنوعی: اگر درخت سایهای بر روی زمین نداشته باشد، پس چرا عدهای در زیر سایهاش نشستهاند؟
هوش مصنوعی: اگر دستت را برای کمک به دیگران دراز کنی، شادی و خوشبختی به تو برمیگردد و به واسطه این کمک، جامعهات رونق و آبادانی بیشتری خواهد یافت.
هوش مصنوعی: ابر دائماً سایه میافکند و روشنی را میپوشاند، اما بارانی که ناگهانی میبارد، به هیچ وجه برای زمین بهتر از سایهساری که همیشگی است، نیست.
هوش مصنوعی: قبل از اینکه به عذاب و بدبختی خود فکر کنی، خوب است که به نامهای که از ستم دیدهگان به تو میرسد توجه کنی. این نامه نشاندهندهٔ وضعیت دردناک آنان است و باید از آن عبرت بگیری.
هوش مصنوعی: اگرچه ایوان پادشاهی سپید و روشن است، اما دود و غبار ناامیدی میتواند آن را تیره و تار کند.
هوش مصنوعی: اگر رهبری یا فرمانروایی در آسمان باشد، دعا و درخواست از او، از همه چیز بالاتر و مهمتر است.
هوش مصنوعی: در اعماق غار اژدها، موجودی ضعیف و ناتوان نیز به واسطهی قدرت و هیبت آن اژدها، همچون یک مور کوچک به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: قدرت ضعیفان به قدری زیاد است که میتواند دست قویترین ها را به سختی بچرخاند.
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید در آسمان بالا میآید، جهانی از نور و روشنی را به همراه خود میآورد.
هوش مصنوعی: وقتی خداوند بندگی را از کسی پذیرا شود، آن شخص در موقعیت والایی قرار میگیرد و از مقام و عزتی برخوردار میشود.
هوش مصنوعی: اگر رسم پادشاهان این باشد که جامی پر از شراب قرمز داشته باشند، آنگاه این جام باید به اندازه مناسب باشد و از حد و اندازهی خود خارج نشود.
هوش مصنوعی: یک جرعه از شراب در ظرفی که طوفان به همراه دارد، نشانهای از ویرانی و نابودی است.
هوش مصنوعی: تفریح و شادی باید در حد معقولی باشد، چرا که اگر بیش از حد شود، عواقب منفی به دنبال خواهد داشت.
هوش مصنوعی: نباید آنقدر صدای خوش و ساز بلند باشد که حتی تخت شاهی از جای خود بلند شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.