گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

علای دیدن و دنیا، شاه والا

به قدرت نائب ایزد تعالی

محمد شه که صد چون کسری و جم

ز میم نام او پوشیده خاتم

چو جنبد لشکرش بر سطح هامون

رود در قعر دریا ربع مسکون

چو راند تیغ در صف‌های انبوه

سر کوه افگند در دامن کوه

ز عهدش عامه در شادی و دستان

چنانکه از جمعه طفلان دبستان

زمانه تا بود ، دوران او باد

سراسر دور در فرمان او باد