گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

پادشه شرق، که آن مژده یافت

روش ، چو خورشید زمشرق، بتافت

روی به کاووس کی آورد و گفت

تا شود آن ماه بخورشید جفت

سوی برادر شود آراسته

با سپه و کوکبهٔ و خواسته

جست، پی هدیه نصیحت گران

دیده فروز همه قیمت گران

جامه هندی که ندانند نام

از تنگی تن بنماید تمام

عود به خروار قرنفل به من

خرمنی از نافهٔ مشک ختن

عنبر و کافور معنبر سرشت

صندل خالص چو درخت بهشت

سر به فلک برده بسی ژنده پیل

کوه گران را به قیامت دلیل

داد به شهزاده و کردش روان

ساخته با کوکبهٔ خسروان

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode