من که به حکم تو درین کارگاه
از عدم این سو ، زدهام بارگاه
به که چو آوردی و بازم بری
هم به سوی خویش فرازم بری
سر مرا چون همه دانندهای
باز رهانم که رهانندهای
گر چه تن من ز پی سوز راست
رحمت تو از پی این روز راست
از عمل خود چو نشینم خجل
ذیل کرم پوش برین تنگ دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این قطعه شاعر به نقش الهی در زندگیاش اشاره میکند و از قدرت و رحمت خدای خود به عنوان رهاننده یاد میکند. او به معانی عدم و وجود پرداخته و از وضعیت خود احساس شرمندگی میکند، به ویژه به خاطر اعمالش. در پایان، او به رحمت الهی پناه میبرد و میخواهد تحت سایه آن کرم و لطف قرار گیرد.
هوش مصنوعی: من که به فرمان تو در این دنیا از عدم و نیستی خارج شدهام و برای خود جایی ساختهام.
هوش مصنوعی: هرگاه کسی را به خود دعوت کنی و او را به سمت خود بیاوری، خودت نیز باید به همان سمت حرکت کنی.
هوش مصنوعی: سرم را از چنگ تو رها کن، چون تو میدانی و من به رهایی نیاز دارم.
هوش مصنوعی: با وجودی که جسم من در حال سوختن است، رحمت تو به دنبال حقیقت روز به سوی من میآید.
هوش مصنوعی: وقتی که به کارهای خودم فکر میکنم، از شرمندگی نمیتوانم سر بلند کنم و در دلم حس ناراحتی دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.