گر دل عاشقم از عشق تو رنجور شود
کلبه جان ز بلاهای تو معمور شود
هست روشن به رخت دیده، اگر خاک رهت
باز در دیده کشم، نور علی نور شود
گشت اعمی، چو خط سبز ترا دید رقیب
چشم افعی چو زمرد نگرد، کور شود
حالیا چشم تو مست است، چها می کند او؟
آه، اگر غمزه زنان آید و مخمور شود
گفت لعلت به تبسم که دل از ما برگیر
از عسل، امر محال است، مگس دور شود
می رود جان به سر کوی تو دیدار طلب
موسی، آری، طلبد وصل که بر طور شود
جان من روی تو شد، ای خوشی جانم، اگر
خسرو سوخته از وصل تو مسرور شود!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و رنج ناشی از آن است. شاعر بیان میکند که اگر دل او از عشق محبوب رنج بکشد، کلبه جانش پر از بلاهای او میشود. همچنین او به زیبایی محبوب اشاره میکند که حتی اگر خاک راهش در چشم او باشد، نورش جدایی ناپذیر است. شاعر به توصیف چشمهای محبوب پرداخته و میگوید که حتی رقیب نیز هنگام دیدن او کور میشود. او حس میکند که چشمهای محبوبش مست هستند و در عین حال از غمزههای او آه میکشد. عشق را با ترکیبهای زیبایی مثل «عسل» و «لعل» توصیف کرده و میگوید که دلش در جستجوی وصال محبوب است. در نهایت، او از احساس شادی ناشی از وصال محبوب صحبت میکند.
هوش مصنوعی: اگر قلب عاشق من از عشق تو آسیب ببیند، خانه وجودم پر از بلاهای تو خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر چهرهات را در نظر بیاورم، روشنیاش تمام وجودم را پر میکند. حتی اگر خاک راهت را به چشمم بریزم، باز هم این روشنایی بیشتر خواهد شد.
هوش مصنوعی: وقتی که کور به رنگ سبز تو نگاه کرد، رقیبش همچون چشمی که شبیه افعی باشد، از زیبایی تو محو میشود و در برابرش نابینا میشود.
هوش مصنوعی: اکنون چشمان تو پر از مستی و شگفتی است، چه کارهایی که نمیکند! ای کاش کسی با ناز و غمزۀ خود بیاید و تو را بیشتر در این حال غرق کند.
هوش مصنوعی: او با لبخندی به من گفت که نمیتواند دلش را از من بگیرد؛ مثل این است که بخواهد مگس را از عسل دور کند، که کار غیرممکنی است.
هوش مصنوعی: روح من به دنبال توست و از عشق تو به سر میبرد. مانند موسی که در جستجوی وصال خدا بود، من نیز طلب میکنم که به وصال تو برسم و به مقام والایی پروازی کنم.
هوش مصنوعی: جان من وقف تو شده است، ای شادی روح من. اگر خسرو در عشق تو خوشحال شود، چه خوب است!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هرکه او نام تو گوید دم او نور شود
ظلمت غیر تو از جان ودلش دور شود
آفتاب ارنبود از رخ چون خورشیدت
سربسر عرصه آفاق پر از نور شود
ماه روی تو مدد گر نکند هر روزش
[...]
عشق یک پرده از آن عاشق پر نور شود
تا به چشم بد اگر کس نگرد کور شود
حلقه دام گرفتاری ما آزادی است
سایه سرو مباد از سر ما دور شود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.