زلف مشکینش که گویی را به چوگان یافته ست
گو به صحن دیده بازی کن که میدان یافته ست
تا تو گوی چرخ بردی زان ز نخ چوگان چرخ
ای بسا بازی که آن گوی ز نخدان یافته ست
گرد بر گو در زنخدان گر دمی آرد خطت
مشک زلفت را که بر هر سو پریشان یافته ست
تشنه ای را با دهانت آشنایی ده که او
تا به لب چاه زنخ پر آب حیوان یافته ست
خنده تو یافته ست اندر دهان کان گهر
گوهر خود را خجل بیرون دهد کان یافته ست
در بناگوشت دلم گم شد، کسی حاضر نبود
جز خط و زلفت کسی احضار ایشان یافته ست
روز وصلم هست کوتاه و شب هجرم دراز
گر دم سرد جهان رسم زمستان یافته ست
شهسوارا را، گوی در میدان زیبایی فگن
خاصه کاعظم باربک از شاه جولان یافته ست
هر گهر کان غیر مدحت در دهان خسرو است
سنگ ریزه ست، آنکه اندر زیر دندان یافته ست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییها و اثرات آنها بر دل و جان صحبت میکند. شاعر از زلف مشکین، چهره و خنده معشوق میگوید که همچون گویی در میدان بازی قرار دارد. او به تنهایی و هجران اشاره میکند و میگوید که در روز وصال، زمان کوتاه است اما شب هجران به طول میانجامد. در نهایت، شاعر به ارزش و اهمیت زیباییها اشاره میکند و میگوید که هر چیزی که شایسته ستایش نیست، در واقع بیارزش است. به طور کلی، شعر بر زیبایی، عشق و درد هجران تمرکز دارد.
هوش مصنوعی: زلف مشکی او را به تیرک چوگان تشبیه کردهاند. به او بگو که در میدان چشمها بازی کند، چون اینجا فضایی برای نمایش و جلوهگری فراهم شده است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو توپ را با چوب بازی از میان نخها به سمت چرخ بردی، خیلی از بازیها وجود دارند که آن توپ از ذخیرهی نخی پیدا کرده است.
هوش مصنوعی: اگر بر گونهات خطی ظاهر شود، مثل عطر مشک زلفت که همه جا پراکنده شده است، آنگاه به زیباییات افزوده خواهد شد.
هوش مصنوعی: به کسی که تشنه است، بگو تا به لب چاه نزدیک شود و آب مورد نیاز خود را پیدا کند.
هوش مصنوعی: خنده تو باعث شده که این لؤلؤ زیبا از دهانش بیفتد و احساس شرمندگی کند. این نشان میدهد که زیبایی تو چقدر تأثیرگذار است.
هوش مصنوعی: در عمق دل من غم و اندوهی وجود دارد، و کسی جز زیبایی و موهای تو را نتوانستهام در کنار خود ببینم.
هوش مصنوعی: روز دیدار من کوتاه است و شب جداییام طولانی. اگر دنیا سرد است، به نظر میرسد که به زمستان رسیدهایم.
هوش مصنوعی: ای سواران، در میدان زیبایی پرچم را به اهتزاز درآورید، مخصوصاً آن پرچم بزرگی که از شاهی بزرگ به اهتزاز درآمده است.
هوش مصنوعی: هر که در مدح و ستایش خسرو صحبت کند، در واقع به او ارزشی نمیدهد و فقط سنگهای ریزهای در دهان دارد. آن کسی که این کلمات را بیان میکند، فقط به خاطر احترام به دیگری این کار را میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.