سخن چون زان دو لب گویی، چه گوید انگبین باری؟
به جایی کان دو رخ باشد، چه باشد یاسمین باری؟
چو غم را چاشنی تلخ است، بتوان از هوس خوردن
وگر خوردن هوس باشد، غم آن نازنین باری
هنوز آن زلف چون زنار تا کی در دلم گردد
به کار بت پرستی شد مرا ایمان و دل باری
ترا بازار خوبی گرم و من در سنگسار این جا
که گر رسوا شد عاشق، به بازاری چنین باری
بر آنی کآستین بر مالی و تیغی زنی بر من
چه حاجت تیغ ساعد، پس تو بر مال آستین باری؟
گر از دامان رحمت سایه ای بر ما نیندازی
چنین هم از من بیچاره دامن برمچین باری
لبت غیری گزید و گر دریغست از من آن خاتم
هم از دورم یکی بنمای آن نقش نگین باری
چه باشد جان شیرین، کز پی شیرین لبت ندهم
چو می یابد مگس را مردن، اندر انگبین باری
حساب زندگانی نیست روزی کز درت دورم
وگر خود مرگ باید هم به خاک آن زمین باری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عواطف عاشقانه و دردهای ناشی از عشق پرداخته است. شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق سخن میگوید و در عین حال به تلخیهای عشق و غم ناشی از آن اشاره میکند. او به تضاد بین لذتهای عشق و دردهای آن میپردازد و به احساس ناتوانی و وابستگی خود در این عشق اشاره میکند. همچنین، ارزیابی شاعر از خود و وضعیتش، ناامیدی و ترس از رسوایی در عشق را نشان میدهد. در نهایت، او بر این نکته تأکید دارد که عشق و زیبایی معشوق برایش بسیار ارزشمند است و نمیتواند بدون آن زندگی کند.
هوش مصنوعی: وقتی سخن از این دو لب برمیآید، دیگر انگبین که چه میگوید؟ جایی که این دو چهره وجود دارد، یاسمین چه ارزشی دارد؟
هوش مصنوعی: غم مانند طعمی تلخ است که میتوان آن را با هوس تر کرده و از آن لذت برد. اما اگر این میل به خوردن ناشی از همین هوس باشد، باز هم غم آن شخص محبوب در دل باقی میماند.
هوش مصنوعی: زلفی که مانند کمربند است، هنوز چقدر در دل من تاثیر دارد؟ به طوری که به عبادت معشوق دلم مشغول شده است و ایمان و عشق من را تحت تأثیر قرار داده.
هوش مصنوعی: تو در مکانی شلوغ و پررونق قرار داری و من در شرایطی سخت و دشوار. اگر کسی عاشق شود و رسوا گردد، مطمئناً نمیتواند به چنین بازاری قدم بگذارد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وقتی تو با دقت و نیرومندی به چیزی پرداختهای و سلاحی در اختیار داری، چرا نیاز به سلاح دیگری برای من داری؟ به عبارتی، اگر تو خودت به خوبی از چیزی مراقبت میکنی، دیگر نیازی نیست که به من کمک کنی.
هوش مصنوعی: اگر رحمت تو بر ما سایه نریزد، پس لطفاً از من بیچاره دور نشو.
هوش مصنوعی: لبت دیگران را بوسیده و اگر چه برای من غمانگیز است، آن انگشتر هم از دور مرا به یاد میآورد. لطفاً نقش آن نگین را به من نشان بده.
هوش مصنوعی: چه باک از جان شیرین، اگر به خاطر لب شیرین تو، حاضر نشوم که مانند مگس، برای شهد گل، جانم را فدای کنم.
هوش مصنوعی: زندگی حساب و کتاب خاصی ندارد، اگر روزی از در تو دور شوم و اگر هم مرگ باشد، باید بر روی آن زمین خاکی آرام بگیرم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز بس مرغ نگاهم چیده گل از باغ رخسارش
چو طاووس از گرانباری، به یک پرواز می افتد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.