چنین کان خنده شیرین تو کردی
هلاک عاشقان آیین تو کردی
جفا می کرد بر من خود زمانه
بلای عشق تا شد، این تو کردی
نکردی رد سؤال بوسه هرگز
گدایی بر دلم شیرین تو کردی
ترا من دل سپردم، لیک جایش
در آن گیسوی چین بر چین تو کردی
نه مرد عشق بودم من، ولیکن
مگس را طعمه شاهین تو کردی
مبادا نام غم هرگز بر آن دل
مرا گر چه چنین غمگین تو کردی
مرا این ماجرای دیده با تست
چنینم بیدل و بی دین تو کردی
تو خوبان را نمودی پیشم، ای چشم
ستم بر جان من چندین تو کردی
نگفتم بد ترا، ای عشق، هرگز
که قصد خسرو مسکین تو کردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.