لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

ما را دل زار مستمند است

و آویخته خم کمند است

ای جان کسی، دل رهی را

می پرس که نیک دردمند است

بدگوی که سرد گردد این دل

کز آتش شوق بر گزند است

تلخی نشنیدم از لبت هیچ

یا خود می تو هنوز قند است

خامان به نهان دهند پندم

با سوخته ای چه جای پند است

جان در خم زلف تست بنمای

تا بنگرمش که در چه بند است

تا خط تو نودمید گل را

بر سبزه هزار ریشخند است

خواهم سر سرو را ببرم

کز قد تو یک سری بلند است

آن روی که چشم بد ازان دور

بنمای که خسروش بسند است

 
 
 
ابن عماد

دانست که زار و دردمند است

آن دل‌شده را نه جای پند است

جامی

طوبی که به سدره سربلند است

پیش قد تو نیازمند است

با خط تو سبزه گر زند لاف

از غنچه سزای ریشخند است

عمری تو و زلف با تو همسر

[...]

مشاهدهٔ ۵ مورد هم آهنگ دیگر از جامی
آذر بیگدلی

ور شکوه کنی، نه سودمند است

سخت است زمین، فلک بلند است

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه