ز عشقت بیقرارم، با که گویم؟
ز هجرت خوار و زارم، با که گویم؟
نمی پرسی ز احوالم که چونی
پریشان روزگارم، با که گویم؟
همی خواهم که بفرستم سلامی
چو یک محرم ندارم، با که گویم؟
نه یک محرم که راز دل توان گفت
فراوان راز دارم، با که گویم؟
دلم بردی، غم کارم نخوردی
خراب است روزگارم، با که گویم؟
ندارد جز تمنای تو خسرو
جمالت دوست دارم، با که گویم؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل بیانگر حال و هوای عاشق است که از عشق و دوری محبوبش بیقرار و نگران است. او در جستجوی کسی است که درد دلش را با او در میان بگذارد، اما هیچکس را محرم نمیبیند. او از غم و پریشانی روزگارش میگوید و از این که دلش را بردهاند و ناامید از حال خود است. همچنین، تنها خواستهاش محبت محبوبش است و نمیتواند این احساسات را با کسی به اشتراک بگذارد.
هوش مصنوعی: از عشق تو بیتاب و ناآرامم، با چه کسی درد دلم را بگویم؟ از جدایی و غم فراق رنج میبرم، با چه کسی این وضعیت را بیان کنم؟
هوش مصنوعی: شما از من نمیپرسید که حال و روزم چطور است و چقدر در این دنیا آشفتهام. نمیدانم باید این وضعیت را با چه کسی در میان بگذارم.
هوش مصنوعی: من میخواهم سلامی بفرستم، اما چون کسی را در این راز شریک ندارم، با که باید سخن بگویم؟
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوانم رازهای درونم را به کسی بگویم، چون محرم واقعی نیست. از طرفی، رازهای زیادی در دل دارم و نمیدانم با چه کسی باید آنها را در میان بگذارم.
هوش مصنوعی: دل من را بهدست آوردی و غم و اندوهم نفعی ندارد. روزگارم خراب و ناسازگار است و نمیدانم با که باید این حال و روز را در میان بگذارم.
هوش مصنوعی: عشق و آرزوی تو برای من کافی است و من هیچ چیز دیگری نمیخواهم. نمیدانم با چه کسی باید از احساساتم صحبت کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.