ای از نظرم رفته، نظر سوی که دارم؟
دل کز تو ستانم، به خم موی که دارم؟
تسلیم جفایت چه کنم، گر نکنم جان
چون باز رهم، قوت بازوی که دارم؟
گفتی که تو این بیدلی از روی که داری؟
از روی تو دارم، دگر از روی که دارم؟
هر جا که یکی روی نکو جان من آنجاست
یارب، به چنین خو که منم خوی که دارم؟
تیری که مرا هست به سینه ز کمانی
من دانم و دل کز خم ابروی که دارم؟
دشمن زندم طعن و کند دوست ملامت
من سوخته دل گوش به سر کوی که دارم؟
اندازه من نیست که برگیرم از آن چشم
کان چشم که برگیرم از آن، سوی که دارم؟
دستی که دو تا ماند به بالین فراقم
گر باز رسم، در ته پهلوی که دارم؟
گویند که رو، خسرو و زو جادویی آموز
چندین دگر از نرگس جادوی که دارم؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مستم دگر این بیخودی از بوی که دارم
دیوانگی از غمزهٔ جادوی که دارم
ای دل ز جنونم گله داری، عجب از تو
همسایگی فتنه ز پهلوی که دارم
مست آمده ام از عدم ای جمع بگویید
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.