صافی مده، ای دوست که ما درد کشانیم
نی رند تمامیم کزین رند وشانیم
این کاسه سر بهر چه داریم به عزت؟
گر در صف مستانش سبویی نکشانیم
هر چند که در کیسه نداریم پشیزی
در همت ما بین تو که جمشید وشانیم
کو ساقی نوخیز که بالای دو دیده
چندان که دو ابرو بنشاند بنشانیم
پیش آر می، ای ساقی خونریز که پیشت
از لب بخوریم و زمژه باز فشانیم
گر زنده نداریم شبی پیش تو، گر زانک
خود را به سر کوی تو یک شب بکشانیم
خون خوردنم، ای مست جوانی، چو ندانی
دانی چو ترا شربت خسرو بچشانیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.