ای باد، لطفی کن برو در کوی جانان ساکنک
احوال من در گوش او یک لحظه بر خوان ساکنک
گر خسته ای آمد به جان، گر زنده می خواهی دلی
از لعل شکر بار خود بفرست درمان ساکنک
رفتم ز جان برخاستم در خواب بود آن نازنین
از خواب خوش برخاستم ترسان و لرزان ساکنک
چون خاست او از خواب خوش، افتادم اندر پای او
برداشت سر از پای خود خندان و نازان ساکنک
گفتم که ای گلروی من، وقتی نگشتی آن من
گفتا که من آن توام، بیم رقیبان ساکنک
با یار بودم ساعتی رفتم، به باغ و بوستان
در باغ و بستان آمدم افتان و خیزان ساکنک
بر روی و مویش بوسه ها می دادم و می گفت او
چون کافران غارت مکن آخر مسلمان ساکنک
دشنامها می داد او هر دم به زیر لب مرا
من روی خود بر پای او نالان و مالان ساکنک
خسرو اگر در کوی تو رفتن نداند روز را
لابد رود در نیم شب از خلق پنهان ساکنک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و درد سرای هرگز فراموش نشدنی میپردازد. شاعر از باد میخواهد که حالش را به محبوبش برساند. او از احساس خستگی و بیتابی سخن میگوید و اشاره به خواستهای دارد که امیدوار است دردش با لبخند و محبت معشوقش تسکین یابد. در خواب، شاعر با محبوبش دیدار میکند و از خواب خوش او میافتد، نشانهای از عشق و وابستگی عمیق. او به باغ و بستانی اشاره میکند که در آن به عشق ورزی مشغول است، اما در عین حال با چالشهایی از جمله حضور رقیبان و دعواهای لفظی نیز مواجه است. در نهایت، شاعر با حسرت از عدم توانایی در دیدار در روز سخن میگوید و به غم دوری از محبوب و عشقش اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ای باد، خواهش میکنم به کوی محبوب برو و احوال من را در گوش او بگو تا یک لحظه به یاد من باشد.
هوش مصنوعی: اگر دلت خسته است و نیاز به آرامش دارد، اگر به دنبال زندگی و شادابی هستی، پس دلی از عشق و محبت به دیگران بده و این کار میتواند به تو کمک کند تا از افکار منفی رهایی یابی.
هوش مصنوعی: رفتم و جانم را از دست دادم، در حالی که آن معشوقه نازنین در خواب بود. او از خواب خوش بیدار شد و من در حالی که ترس و لرزش مرا فراگرفته بود، در آنجا ماندم.
هوش مصنوعی: وقتی او از خواب شیرین بیدار شد، من در پای او افتادم. او سرش را از پای خود برداشت و با لبخند و ناز به آرامی ایستاد.
هوش مصنوعی: گفتم ای زیبای من، چرا مال من نمیشوی؟ او در پاسخ گفت که من همان توام، اما از رقبای دور میترسم.
هوش مصنوعی: مدتی را با محبوبم گذراندم و سپس به باغ و بستان رفتم. در آنجا، با حالت نشسته و ایستاده، در کنار ساکنان باغ به تماشا نشستم.
هوش مصنوعی: من بر روی او بوسه میزدم و موهایش را نوازش میکردم، اما او میگفت که مانند کافران به چپاول نپردازم، زیرا من مسلمانم و او در دل من سکونت دارد.
هوش مصنوعی: او هر لحظه به طور مخفی راجع به من بد و بیاحترامی میکرد، اما من به خاطر او به شدت ناراحت و افسرده بودم.
هوش مصنوعی: اگر خسرو (ربیع) نتواند در کوی تو (محل زندگیات) رفت و آمد کند، حتماً در پنهانی و در نیمه شب، بدون اینکه کسی او را ببیند، به آنجا میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.