انواع بسیارست، ولیکن از همه سپید چرده بهتر و باز سرخ فام و یا زرد تمام، و بشکار حریصتر سپید چرده بود، ولیکن بیمارناک بود و بدخو، و پس از وی زرد حریصتر و تندرست تر، و ازین هر دو سرخفام درستتر، لیکن بدخو بود، و بکالبد از همه بزرگتر بود، و شنودم از بازرگانی که در ایام ما بودند که هیچ کس از ماهانمه وشمگیر بهتر شناخته (؟نشناخته) اندر اشکره را، که کار ایشان سالی دوانزده ماه شکار کردن بود، و علی کامه که سپاهسالار بدرخستو بود نیز نیکو شناختی ولیکن همه متفق بودند که هیچ کس از ماهانمه به ندانستی، و او را بزبان کوهی کتابی شکره نامست بزرگ تصنیف وی، و او چنین گفته است که همه جانوران یکرنگ به از آمیخته ناتمام، ولیکن شرط اندر اختیار باز آنست که سخت گوشت بود و گرد و پیوسته، و اندامهاش در خور یکدیگر، چنانک سر کوتاه و خرد بود، و پیشانی و چشمهاش فراخ بود، و حوصله فراخ، و سینه پهن و پست، و دمچه و ران سطبر. و گوشت وی سخت، و ساقهاش سطبر و گرد و کوتاه، و پنجه نیکو انگشتان قوی، و ناخنان سیاه و پای سبز، هر بازی که بدین صفت بود آن بیشتر سپید چرده یا زرد تمام یا سرخ تمام بود و نادر افتد و بهمه قیمتی ارزد.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.