فخرالدوله برادر پناخسرو آنگاه که بگریخت و بنشابور آمد صاحب زبان بر وی دراز کرد، و بنامها وی را نکوهید و عاقش خواند، وی فصلی نبشت و بصاحب فرستاد، و گفت ترا شمشیر و مرا قلم فانظر ایهما اقوی، صاحب در جواب نبشت السیف اقوی و القلم اعلی فانظر ایهما اکفی، فخرالدوله آن رقعه را بر شمس المعالی عرضه کرد قابوس وشگیر زیر آن نبشت قدافلح من تزکی و قد خاب من کذب و تولی .
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: فخرالدوله برادر پناخسرو پس از فرار به بنشابور، با زبانی تند به او انتقاد کرد و او را عاق خواند. سپس فخرالدوله نامهای نوشت و به همتایش فرستاد و گفت تو شمشیر داری و من قلم، ببین کدامیک قویتر است. صاحب در پاسخ نوشت که شمشیر قویتر است اما قلم برتر است، حال ببین کدامیک کافی است. فخرالدوله آن نامه را به شمس المعالی قابلوس نشان داد که زیر آن نوشته بود: «کسی که پاک باشد رستگار میشود و کسی که دروغ بگوید و رویگردان شود، ناکام خواهد ماند.»
هوش مصنوعی: فخرالدوله، برادر پناخسرو، زمانی که فرار کرد و به بنشابور آمد، زبانش را به انتقاد از او دراز کرد و او را مورد سرزنش قرار داد. در پاسخ، فخرالدوله فصلی نوشت و برای او فرستاد و گفت: «تو شمشیر داری و من قلم؛ حال ببین کدام یک قویتر است.» طرف مقابل در پاسخ نوشت: «شمشیر قویتر است و قلم عالیتر؛ حال ببین کدام یک مؤثرتر است.» فخرالدوله آن نوشته را به شمس المعالی نشان داد و قابوس زیر آن نوشت: «کسی که پاکی کند رستگار میشود و کسی که دروغ بگوید و روی برگرداند، ناکام خواهد بود.»
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.