چنین گویند که آدم علیه السلام گندم بخورد و از بهشت بدر افتاد. ایزد تعالی گندم غذای او کرد؛ هر چند از وی میخورد سیری نیافت. به ایزد تعالی بنالید؛ جو بفرستاد تا ازان نان کرد و بخورد و به سیری رسید. آنگه وی را به فال داشتی که او را دیدی سبز و تازه، و ازان گه باز اندر میان ملوک عجم بماند که هر سال جو به نوروز بخواستندی از بهر منفعت و مبارکی که دروست.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن گفته میشود که آدم علیه السلام از گندم خورد و به سبب آن از بهشت رانده شد. خداوند به او گندم داد، اما او هرچقدر که خورد سیر نشد. سپس به درگاه خدا شکایت کرد و خداوند جو فرستاد تا از آن نان درست کند و با خوردن آن به سیری رسید. پس از آن، جو برای ملوک عجم نیز مهم شد و هر سال در نوروز خواستار آن بودند به خاطر منفعت و برکتش.
هوش مصنوعی: چنین گفتهاند که آدم (علیهالسلام) گندم خورد و به خاطر آن از بهشت خارج شد. خداوند گندم را غذایی برای او قرار داد؛ هرچند که از آن میخورد، هرگز سیر نمیشد. او به درگاه خدا شکایت کرد و خدا جو فرستاد تا از آن نان درست کند و بخورد و به سیری برسد. سپس او را به حالت خوشی دیدند و از آن زمان در میان پادشاهان عجم باقی ماند، بهطوری که هر سال در نوروز جو را برای منفعت و برکت آن میخواستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.