خیام » نوروزنامه » بخش ۱۸ - حکایت

چنین گویند که آدم علیه السلام گندم بخورد و از بهشت بدر افتاد. ایزد تعالی گندم غذای او کرد؛ هر چند از وی می‌خورد سیری نیافت. به ایزد تعالی بنالید؛ جو بفرستاد تا ازان نان کرد و بخورد و به سیری رسید. آنگه وی را به فال داشتی که او را دیدی سبز و تازه، و ازان گه باز اندر میان ملوک عجم بماند که هر سال جو به نوروز بخواستندی از بهر منفعت و مبارکی که دروست.