بخش ۱۸ - حکایت
چنین گویند که آدم علیه السلام گندم بخورد و از بهشت بدر افتاد، ایزد تعالی گندم غذاء او کرد، هر چند از وی میخورد سیری نیافت، بایزد تعالی بنالید، جو بفرستاد تا ازان نان کرد و بخورد و بسیری رسید، آنگه وی را بفال داشتی که او را دیدی سبز و تازه، و ازان گه باز اندر میان ملوک عجم بماند که هر سال جو بنوروز بخواستندی از بهر منفعت و مبارکی که دروست،
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...