گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خیام

روزی به شمس الملوک قابوس و شمگیر برداشتند که مردی به درگاه آمده است و اسپی برهنه آورده، و می‌گوید که به کشت خویش اندر بگرفته‌ام. پرسید که جو بود یا گندم، گفت جو، بفرمود تا خداوند اسپ را بیاوردند، و چندانک قیمت جو بود بوقت رسیدگی تاوان بستد، و بخداوند زمین داد و گفت خداوند زمین را بگویند که دهقانان چون خواهند که جو نیکو آید بدین وقت به اسپان دهند، و ما این تاوان مرداب را بستدیم تا خداوند اسپ، اسپ را نگه دارند تا بکشت کسان اندر نیاید، که جو توشه پیغامبران است و توشه پارسا مردمان که دین بدیشان درست شود و توشه چهارپایان و ستوران که ملک برایشان بپای بوَد.

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode