گنجور

 
خالد نقشبندی

شماره ۱: تا به خالت شد سر زلف آشنا

شماره ۲: به تاب تب فتاد از تاب رویت این دل بی‌تاب

شماره ۳: مظهر لطف صمدی خالد است

شماره ۴: نازم به رعنا دلبری سالار هر دو عالم است

شماره ۵: حالتم رشک ده مجنون کن

شماره ۶: هر آنکو مست صهبای جنون است

شماره ۷: دلربائی است مرا، نیم نگاهش چو می است

شماره ۸: خالدا کرد فلک قد ترا خم، یعنی

شماره ۹: خالد اندر بهشت خالد باد

شماره ۱۰: ور از نفس کسی چراغ افسرد

شماره ۱۱: در مکتب دل سبق نباشد

شماره ۱۲: طمع دارد ز جانان زلف سرمد

شماره ۱۳: سالار رسل، کریم و امجد

شماره ۱۴: غوث عالم، خواجه گردون فراز سربلند

شماره ۱۵: خاک پای حضرت صدیق شاه نقشبند

شماره ۱۶: طمع دارد به فضل حی معبود

شماره ۱۷: فریاد ز دست دلبر سنگین دل

شماره ۱۸: هست تعریفی ز تعریفاتت ای شیرین کلام

شماره ۱۹: چون قمری سرگردان، از جفت جدا مانده

شماره ۲۰: روی زمین جمله زبرجد شده

شماره ۲۱: یک از یک چون فتد دو در میانه

شماره ۲۲: شد چو ماه از نسل زهرا منجلی

شماره ۲۳: جدل با هزبر دمان می‌کنی

شماره ۲۴: جلای آینه دل ز زنگ خود بینی